قرائات یکی از مباحث علوم قرآنی است که معنای آن وجوه احتمالی قرائت قرآن کریم است که از سوی قاریان ارائه شده است. به فرموده امام محمدباقر(ع) قرآن یکی است و از طرف یکی نازل شده و اختلاف در حروف از طرف راویان است. عواملی چون ابتدایی بودن خط (بیبهره بودن آن از اعراب و نقطه، نبودن الف در کلمات)، لهجههای مختلف و ... گاهی موجب بروز اختلاف میان قاریان قرآن میشد، اما به مرور یک قرائت به عنوان قرائت متواتر و تأیید شده اهل بیت(ع) مورد پذیرش قرار گرفت. با وجود این، امروز قاریان به سراغ روشهای مختلف قرائت رفته و در تلاوتهای خود از آنها استفاده میکنند. متن زیر مصاحبه با سید مجتبی مجاهدیان، پژوهشگر قرآنی و مصحح تفسیر قرآن برای همه علامه کمالی دزفول درباره منشأ این موضوع و آسیبهای آن است.
سید مجتبی مجاهدیان، سردبیر نشریه معارف و پژوهشگر قرآنی در گفتوگو با ایکنا از خوزستان با اشاره به «اختلاف قرائتخوانی» قراء کشور، گفت: قرائت قرآن مراتب و انواعی شامل تحدیر، تدویر، تحقیق و ترتیل دارد که سخن ما بیشتر روی تحقیق یا با صوت خواندن قرآن کریم است که با تأنی، شمرده و با رعایت تمامی قواعد قرائت انجام میشود.
وی با اشاره به پژوهش قرآنی «زبان به مثابه معجزه» نوید کرمانی گفت: آقای کرمانی در این پژوهش که آن را در آلمان انجام داده است، مطرح کردند که قاری قرآن در حین قرائت، در واقع در حال تفسیر قرآن است. این پژوهش در دو، سه سال اخیر منتشر و خلاصهای از آن در سال ۹۸ تحت عنوان «زبان به مثابه معجزه» به فارسی ترجمه شد. وی در این پژوهش سخنان قابل تأملی بیان کرده و اعجاز قرآن را از جنبه موسیقایی یعنی آن جنبه پر احساس کلام خداوند و ضرباهنگ تأثیرگذار آن، بررسی کرده است. به گفته آقای کرمانی، این تجربه شنیداری برای غیر عربزبانان هم جذابیت زیادی دارد. معمولاً ما اگر میخواستیم درباره قرآن کریم یک بررسی هنری انجام دهیم، فرم و شکل بیرونی و یا صورتهای بلاغی قرآن را بررسی میکردیم، اما دکتر نوید کرمانی درباره زیبایی درونی آیات بحث میکند و معتقد است این زیبایی درونی به هیچ زبانی قابل ترجمه نیست.
مجاهدیان ادامه داد: ایشان برای انجام این تحقیق به مصر میرود و در مجالس قراء معروف تلاوتها را استماع میکند، حال و هوای آنجا را میسنجد و بعد این کتاب را مینویسد. او در این کتاب ذکر میکند یک امتیاز قرائت تحقیق یا تلاوت مجلسی قرآن، تأثیرگذاری آن است و این تأثیرگذاری عامل ماندگاری قرآن هم میشود. این تأثیرگذاری الزاما از استدلال درونی و صورت ظاهری قرآن برخاسته نیست، بلکه قرآن یک زیبایی درونی دارد که در تلاوت آشکار میشود.
این پژوهشگر قرآنی به شواهدی که در تأیید این موضوع در کتاب نوید کرمانی آمده است، اشاره کرد و افزود: ما شنیدهایم که در طول تاریخ اسلام برخی افراد به محض شنیدن کلام خدا بدون اینکه از پیغمبر(ص) یا ائمه(ع) یا علمای اسلام استدلالی بخواهند، مجذوب کلام خدا میشوند و ایمان میآوردند. در دوره معاصر هم افرادی را داریم که چنان مجذوب کلام وحی میشدند که دردهای جسمانی خود را فراموش میکردند. در زندگینامه آیتالله سید احمد خوانساری خواندهام که وقتی قرار بود یک عمل جراحی انجام بدهند گفته بود لازم نیست مرا بیهوش کنید، قرآن خواند و محو کلام خداوند شد و عمل را بدون مواد بیهوشی به سرانجام رساند.
شاگرد علامه کمالی دزفولی ادامه داد: قاریان مصری سبک بسیار برجسته و منحصر به فردی در دوران معاصر و مقلدان بسیاری از کشورهای مختلف از جمله کشور ما دارند، مخصوصا قاریانی که در چند دهه اخیر در کشور ما پرورش پیدا کردند و قرائتهای خوبی دارند و این شاید مرهون ابتکاراتی باشد که در مصر صورت گرفته است. این قراء مصری با دو هدف کلی تأثیرگذاری قرائت و تعلیم و آموزش قرائت قرآن به مستمع سعی میکردند انواع فنون قرائت و نغمات و الحان، مقامات و قواعد موسیقایی، احکام تجوید و هر آنچه یاد گرفتهاند را در تلاوتشان به کار برند.
وی افزود: آنها برای اینکه بتوانند تأثیرگذاری بیشتری داشته باشند، در تلاوت فرازهای آیات، بعضا آنها را چندبار می خواندند و تکرار میکردند که هم شنونده تدبر بیشتری در آیات داشته و هم فرصتی برای تکرار و تعلیم و آموزش باشد. قاریان مصری برای اینکه بتوانند این فرازها را چندباره بخوانند متأسفانه به سمت اختلاف قرائات رفتند. (ممکن است کسی بر این مطلب که قاریان مصری از این طریق به سمت اختلاف قرائت رفتند، خرده بگیرد و بگوید این موضوع دلیل دیگری داشته است). برداشت من این بوده که قاریان برای تلاوتهای خود به سراغ اختلاف قرائات قرآن رفتند و برخی آیات قرآنی را که درباره آنها اختلاف قرائت وجود داشت و در قرائتهای هفتگانه، ده گانه یا چهاردهگانه ثبت شده بود، به شکلهای مختلف قرائت کردند و اختلاف قرائت خوانی را باب کردند).
این پژوهشگر ادامه داد: اختلاف قرائتخوانی امروز یکی از مشخصات برجسته قرائت قاریان مصری است و در کنار قرائت حفص از عاصم که از لحاظ قاطبه جهان اسلام، معتبرترین قرائت و از نظر ما شیعیان مورد تأیید اهل بیت(ع) است، قرائت ورش و قالون و ... را خواندند که از راویان قرائت نافع هستند. برای مثال افرادی مثل شیخ مصطفی اسماعیل، مرحوم منشاوی، سعید مسلّم و ... اختلاف قرائتخوانی زیادی کردهاند و تلاوتشان در سراسر جهان اسلام شنیده و تقلید میشود. اگر این اختلاف قرائتخوانی به همین محدود میشد با مسامحه قابل تحمل بود، یعنی بحث تأثیرگذاری بر مستمع و تعلیم را متأسفانه کنار گذاشتند و به سمتی رفتند که اختلاف قرائتخوانی برای آنها یک هنر و یک امتیاز در قرائت شد و متأسفانه برای قاریان مقلد دیگر کشورها ـ که شاید به اصل مطلب چندان توجهی نکردند که چرا قاریان مصری این کار را میکنند ـ بحث تأثیرگذاری و تعلیم کمرنگ شد و صرف تقلید از قرائتهای مختلف قاریان مصری مطرح شد و آن را ملاک برتری و زیبایی کار هنری خود دانستند.
مجاهدیان ادامه داد: متأسفانه این اختلاف قرائتخوانی از حیطه قرائت تحقیق خارج و به سمت ترتیل قرآن و حتی شاید تدویر هم کشیده شد. برای مثال کسی مثل مرحوم عبدالباسط یک دوره ترتیل قرآن را به روایت ورش در مغرب خوانده است، یا منشاوی یک دوره ترتیل قرآن را به روایت دوری از کسایی در سودان خوانده است، یا مرحوم خلیل الحصری که چند دوره ترتیل قرآن به روایتهای مختلف مثل ورش، قالون، دوری خوانده است. این در حالی است که قرائت حفص از عاصم قرائت متواتر ما است و حافظه تاریخی مسلمین با این روایت سازگاری دارد. الان این قرائت در جوامع اسلامی چاپ و منتشر میشود، اما قاریان مصری به صرف هنر قرائت قرآن توجه کردند.
محقق و مصصح کتاب «تفسیر قرآن برای همه» در ادامه تصریح کرد: مثلا مرحوم منشاوی در سوره یوسف چند قرائت می خواند: «و قالت هیت لک»، «هئت لک» و قالت «هیتُ لک» و ... . این در حالی بود که هیچکس ادعا نکرده و نمیتواند ادعا کند که تمام این قرائتهایی که میخوانند همه از طرف خداوند بوده است، همه باور دارند یک قرائت از طرف خدا است. وحی خدا به شکلهای مختلف از طرف خدا نازل نشده است. همه میدانند اساس اختلاف قرائات، به قاریان معروف به قراء سبعه بر می گردد. پس چرا به اسم قرآن چیزی را بخوانیم که از طرف خداوند نیست؟ امام باقر(ع) فرمودهاند: «إنَّ القُرآنَ واحدٌ نَزَلَ مِن عِندِ واحدٍ وَلكِنَ الاختِلافَ يَجى ءُ مِن قِبَلِ الرُّواةِ» قرآن واحد است و از جانب خدای واحد نازل شده است و اختلاف از جانب راویان صورت گرفته است.
وی گفت: قرآن پژوهان این اختلاف را ناظر به اختلاف لهجهها در زبان عربی دانستهاند. اختلاف لهجه در همه زبانها طبیعی است، اما عدهای آمدند این اختلاف لهجهها را به عنوان قرائت در تلاوتهای خود خواندند و این قطعا مشکل دارد و باید از این مشکل تاریخی جلوگیری شود.
مجاهدیان افزود: جای طرح این سوال وجود دارد که اگر قاریان مصری اشتباه میکنند، چرا قاریان شیعی با توجه به این بیان امام باقر(ع) این چنین قرائت میکنند؟ دهها روایت و سخن از علما در این زمینه داریم که قرائت مورد تأیید ما قرائت حفص از عاصم است و وظیفهای نداریم که قرائتهای مختلف را بخوانیم. قرائت متواتر در حافظه تاریخی ما ثبت است و باید آن را بخوانیم. یکی از اشکالات مستشرقان به قرآن همین اختلاف قرائات قرآن است و آن را نشانه تحریف قرآن میدانند، در حالیکه خودمان با اختلاف قرائتخوانی زمینه این اشکال را مهیا میکنیم و 1400 سال است آن را ادامه می دهیم. چرا با دست خود یکی از مواضع ایراد اتهام تحریف به قرآن را پررنگتر میکنیم؟
این پژوهشگر قرآنی گفت: برخی افراد اهل تحقیق میگویند این قرائتهای هفتگانه ریشه در کلام معصومین دارد و مجموعه روایاتی داریم که بر اساس آنها پیغمبر(ص) فرمودند: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ أُنْزِلَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ» و قرائتها ریشه در این سخن پیامبر(ص) دارد، در حالیکه استناد به این روایت، محکم نیست. بسیاری از بزرگان و فقهای قرآن پژوه همچون آیتالله خویی کلا این روایات را قبول ندارد. آقای خویی بزرگترین منبع رجالی معاصر را نوشته است. ایشان یک اعتبارسنج بزرگ روایی است که این روایت را زیر سوال میبرد. شاگردشان آیتالله معرفت نیز میگویند اگر هم این روایت را قبول کنیم، « أَحْرُفٍ» به معنی لهجه است، نه به معنای اختلاف قرائت.
وی با بیان اینکه مرحوم علامه کمالی حساسیت زیادی در زمینه بحث قرائات داشت، گفت: ایشان در کتاب «قانون تفسیر»، «شناخت قرآن» و در مقدمه تفسیر قرآنشان به قرائات پرداختهاند. علامه اعتقاد داشت دشوارترین مشکلات قرآن و محل ایراد مخالفان، بحث اختلاف قرائات است.
مجاهدیان با تأکید بر اینکه باید حواسمان باشد در این دام تاریخی نیفتیم، گفت: مخصوصا در دوران معاصر به دلیل شهرت قاریان مصری اختلاف قرائتخوانی برجسته شد و جامعه شیعی باید این رویه را قطع کند.
وی ادامه داد: به گفته علامه کمالی در عهد پیغمیر(ص)، اختلاف قرائت واقع شد و شکی در این نیست. این وقوع اختلاف در قرائت به چند دلیل اجتنابناپذیر بود؛ اولا بیسوادی عمومی مردم، ثانیا اختلاف لهجهها که در هر زبانی طبیعی است. (متاسفانه این اختلاف لهجهها، به عنوان قرائتهای مختلف ثبت شدند و به دست ما رسیدند و ما آنها را ادامه میدهیم). دلیل دیگر وقوع اختلاف در قرائت، اشتباه کاتبان است.
این محقق قرآنی ادامه داد: پیامبر(ص) با توجه به بیسوادی عموم مردم و لهجههای مختلف، به منظور رفع عسر و حرج، این اختلاف قرائتها را اجازه دادند و فرمودند: تا زمانی که این اختلاف لهجه، حلالی را حرام و حرامی را حلال نکرده است قابل پذیرش هستند، پیامبر(ص) پس از آن پیشبینی کردند این اختلافات در آینده همه واحد میشوند. تصمیم پیامبر(ص) برای رفع دشواری و از سر مصلحتاندیشی بود. لذا یک تصمیم خاص و موقتی گرفتند، اما این رویه نباید به عنوان یک رویه دائمی قطعی ماندگار شود.
مجاهدیان در ادامه، با اشاره به بیانات علامه کمالی در مقدمه تفسیرش در زمینه قرائات گفت: ایشان نوشتهاند: «چون علت پذیرش عام، یعنی وجود عسر و حرج بود، بدیهی است که در وقت رفع عسر و حرج یعنی در زمانه اکنون، ادامه یافتن اختلاف قرائت امری ناروا بلکه حرام میشود». آقای کمالی ادعایی در صدور فتوا نداشت، اما این را به جرأت و بارها میگفت که ما داریم به قرآن ضربه میزنیم و خودمان نمیدانیم. «اختلاف قرائتخوانی، خدمت به قرآن نیست. متأسفانه هنوز در میان بعضی از ملل مسلمان، اختلاف قرائات از امتیازات قاریان به حساب میآید و قاری برجسته و ممتاز را کسی میدانند که قرآن را با دهها قرائت مختلف بخواند!» برخی قاریان خیلی مباهات میکنند که می توانند به اشکال مختلف قرائت قرآن را بخوانند. انتظار این است که به اختلاف قرائتخوانی قرآن دامن نزنیم و حداقل در این قسمت از کسی تقلید نکنیم. صداوسیما و مراکز رسانهای میتوانند این کار را انجام داده و آنها پخش و تبلیغ نکنند، چراکه این کار قطعا ثمرات خوبی نخواهد داشت.
این محقق قرآنی در پایان به تلاشهای پیغمبر(ص) و صحابه در صدر اسلام برای رفع اختلاف مصاحف و قرائتها، اشاره کرد و گفت: در دوره پیغمبر(ص) و بعد از ایشان برای رفع اختلاف مصحفها تلاش شد. مرحوم آیتالله خویی اعتقاد داشتند که در دوره پیامبر(ص) قرآن گردآوری شد. برخی دیگر میگویند این جمعآوری به معنای بینالدفتین(میان دو جلد) قرار گرفتن نبوده است، بلکه قرآن کریم در زمان ابوبکر جمعآوری شد(سخن از جمع قرآن امیرالمؤمنین(ع) نیست که ما شیعیان معتقدیم به توصیه پیغمبر(ص) انجام شد و همراه با تأویل آیات در حاشیه آن است و بر اساس نزول قرآن جمع آوری شد). بعد از ابوبکر، این مصحف به دست عمر و بعد به دست حفصه افتاد و حفصه آن را به خلیفه سوم سپرد. در زمان عثمان جمع اصلی مصحف صورت گرفت. در این دوره همه مصحفها را جمع کردند و یک مصحف واحد از روی آنها نوشته شد که نسخههایی از آن را به بلاد اسلامی فرستادند. آقای کمالی میگوید بقیه را سوزاندند، کار خوبی هم کردند چون رفع فتنه شد.
وی افزود: این تلاشهای تاریخی برای رفع اختلاف در مصحفها و قرائتها صورت گرفته است، اما چرا در دوران معاصر تلاش میکنیم این اختلاف قرائت را برجسته کنیم؟ در حالیکه قرائت متواتر و تاریخی حفص از عاصم وجود دارد .حتی مصحفی که عربستان آن را چاپ میکند و به زوار حرمین شرفین میدهد، همین قرائت است. بنابراین، چرا قرائتهای مختلفی را که منسوخ شدند و مورد تأیید اهل بیت(ص) نیستند، برجسته میکنیم؟
انتهای پیام