به گزارش ایکنا، معاونت پژوهشی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی به مناسبت فرارسیدن هفته دفاع مقدس، سلسله نشستهای علمی را پیرامون جنگ ایران و عراق به صورت وبیناری برگزار میکند که غلامعلی رجایی، رزمنده دوران دفاع مقدس و پژوهشگر برجسته این حوزه، امروز، یکشنبه 4 مهرماه، با موضوع «مدیریت امام خمینی(ره) در عرصه جنگ ایران و عراق» به ایراد سخنرانی پرداخت که متن سخنان وی به شرح ذیل است:
ابتدا هفته دفاع مقدس را تبریک و ایام اربعین و عزای امام حسین(ع) را تسلیت عرض میکنم.
برای بررسی مسئله نوع فرماندهی امام(ره) در 8 سال دفاع مقدس ابتدا باید شخصیت امام(ره) به عنوان رهبر و فرمانده کل قوا را شناسایی کرد. شخصیت امام(ره) به نحوی بود که کاملاً بر اداره کشور و عبور از بحران جنگ سایه انداخته بود. وقتی جنگ آغاز میشود، با وجود برخی احتمالات از تحرکات مرزی عراق، مسئولان کشور کاملاً جا خوردند و نیروهای نظامی نتوانستند در برخی نقاط ایستادگی کنند لذا عقبنشینیهای صورت میگیرد. در چنین وضعیتی است که امام(ره) آن سخن معروف را بیان میفرمایند که چیزی نیست، دزدی آمده و سنگی انداخته و رفته است و این سخن کاملاً روحیه مسئولان و نظامیان و رزمندگان را بازسازی میکند.
در واقع آرامش، اطمینان و توکل به خدا در امام(ره) از ویژگیهای تعیینکننده ایشان در رهبری و مدیریت جنگ بود و این به رزمندگان نیز سرایت میکرد.
وقتی خرمشهر سقوط کرد مسئولان نمیدانستند چگونه این خبر را به امام(ره) برسانند و مرحوم بروجردی، داماد امام(ره)، گفت من این خبر را به ایشان دادم و امام(ره) خیلی عادی برخورد کردند و فرمودند جنگ است دیگر، یکبار میبریم و یکبار هم میبازیم و همینطور در مورد سقوط فاو فرمودند مال خودشان بود و گرفتند.
امام(ره) میفرمودند ائمه ما نیز گاهی شکست میخوردند و لذا وظیفه ما عمل به تکلیف است. به عبارتی امام(ره) با این مواضع و سخنان روحیه و آرامش خود را به رزمندگان و فرماندهان منتقل میکردند، لذا کاریزمای معنوی ایشان و حرکتشان از پایگاه مرجعیت بسیار تعیینکننده است و این ویژگی در میان بعثیها وجود ندارد و آنجا غالباً دیکتاتوری، خشونت و اجبار در رهبری و مدیریت جنگ حاکم است. البته مزیتی که در جبهه عراق بود یکدستی میان نیروها بود که در ما وجود نداشت و با تعدد نیروهای مسلح مواجه بودیم. در خاطرات مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی هست که دغدغه ایشان تا روزهای آخر دفاع مقدس ایجاد هماهنگی میان ارتش و سپاه بود. در حالی که در عراق یک رهبری واحد وجود داشت. از طرفی امام(ره) باید پشت جبهه را هم فرماندهی میکرد تا بتواند کشور را از این بحران عبور دهد.
ورود به خاک عراق مقطع دیگری از جنگ بود که امام(ره) مطلقاً با این امر مخالف بودند و بعد از جلسات سنگین نظامیان با ایشان نظرشان با شروط و الزاماتی تغییر میکند. نظامیان برای امام(ره) اینگونه استدلال میکنند که ما اگر بر روی مرزها متوقف بمانیم خیال عراق راحت میشود و ما باید عراقیها را تا جایی عقب برانیم تا برای ما امنیت ایجاد شود. امام(ره) ضمن موافقت با این استدلال شروط و الزاماتی را برای ورود به خاک عراق مطرح میکنند که عبارتند از:
ـ مردم عراق نباید علیه ما شوند.
ـ این ورود نباید منجر به تبلیغات علیه ما شود.
ـ خطر انگیزه پیدا کردن نیروهای عراقی در نظر گرفته شود.
ـ ورود به خاک عراق منجر به اذیت و آزار مردم عراق نشود.
یکی دیگر از ویژگیهای مدیریتی امام(ره) در جنگ این بود که ایشان ضمن اعتماد به مسئولان سیاسی و نظامی کشور، 3 ، 4 کانال برای دریافت اطلاعات جبههها و وضعیت جنگ داشتند و حتی گاهی حاج احمد آقا با لباس مبدل به جبههها میرفت تا اطلاعات لازم را دریافت کند.
متأسفانه یکی از مشکلات ما در جنگ این بود که استراتژیهای متفاوتی داشتیم؛ «جنگ جنگ تا رفع فتنه»، «جنگ جنگ تا یک پیروزی بزرگ»، «جنگ جنگ تا سقوط صدام» و ...که در عین متضاد بودن با یکدیگر، امکانات و مقدوراتی خارج از توان کشور نیاز داشت و از طرفی کشور در این دوران گرفتار درگیریها و اختلافات داخلی همچون اختلافات میان بنی صدر و شهید رجایی و بنی صدر و شهید بهشتی در کنار ترورهای منافقین بود و امام(ره) باید در کنار جنگ این اختلافات را هم مدیریت میکرد.
یکی از مزیتهای ما در جنگ توجه فراوان امام به رزمندگان و ابراز تواضعهای واقعی امام(ره) نسبت به آنها بود که باعث میشد نیروهای مردمی با عشق و رضایت به جبههها بروند اما در عین حال نیروهای مردمی معایبی هم داشت از جمله اینکه هر وقت دلش میخواست میآمد، یا فقط در هنگام عملیات وارد جبهه میشد و پس از پایان عملیات هم به محل زندگی خود برمیگشت.
از دیگر شاخصهای مدیریتی امام(ره) در دوران جنگ این بود که به هیچ وجه اجازه نمیدادند سخن یا اقدامی باعث تضعیف جنگ شود که از جمله آنها تعطیل کردن مجمع عقلا در مجلس دوم بود که برای بررسی واقعیتها و مشکلات جنگ با لیدری حسن روحانی و حضور افرادی از هر دو جناح راست و چپ تشکیل شده بود. در حقیقت استراتژی کشور این بود که مثل امام حسین(ع) وارد جنگ شدیم و باید مثل ایشان جنگ را ادامه دهیم و لذا در این استراتژی جایی برای صلح وجود نداشت. یکی از توفیقات امام(ره) در راهبری جنگ این بود که هرگز اجازه نداد جنگ به اولویت و مسئله دوم کشور تبدیل شود.
در مورد پذیرش قطعنامه نیز باید گفت که واقعاً تصمیم بجایی بود و کافی بود در آن شرایط بسیار سخت ایران قطعنامه را نمیپذیرفت و عراقیها که دوباره با حمایت غرب و شرق کاملاً تجهیز شده بودند پیشروی را شروع میکردند. امام(ره) با این تصمیم تعادل و توازن کشور را حفظ کردند در حالی که تا یک هفته قبل موضعی کاملاً متفاوت مبنی بر ادامه جنگ تا آخرین نفر و آخرین قطره را اتخاذ کرده بودند.
انتهای پیام