به گزارش ایکنا از قم، بیشتر منابع، در گزارشهای خود از روز پنجشنبه، دوم محرم سال ۶۱ هجرى، بهعنوان روز ورود امام حسین(ع) و یارانش به کربلا یاد کردهاند، با این وجود گزارش دینوری را که روز ورود امام(ع) به کربلا را روز چهارشنبه اول محرم عنوان کرده است، نباید از نظر دور داشت.
امام حسین(ع) بعد از اینکه حاضر به بیعت با یزید بن معاویه نشد به طرف مکه حرکت کرد و فرمود: مثل منی که فرزند رسول خدا(ص) هستم، پدرم علی(ع) و مادرم فاطمه(س) است که ملائکه و فرشتگان آسمانی به خانه ما رفتوآمد داشتند با مثل یزیدی که فرزند ابوسفیان و هند جگرخوار است، سگبازی و میمونبازی میکند بیعت نمیکنم.
در روایات داریم که بیش از 18 هزار نامه که هر نامه را چندین نفر امضا کرده بودند به دست امام(ع) رسید، امام حسین(ع) که تا ایام ذیالحجه در مکه بودند، پس از دریافت این نامهها حج خود را به عمره تبدیل کرد و با دعوت کوفیان روز هشتم ذیالحجه به سمت عراق حرکت کرد.
کاروان امام(ع) روز دوم محرم به سرزمین کربلا رسید، به محض ورود به این منطقه مرکب امام حسین(ع) توقف کرد، مرکب را تعویض کرده و یکی دیگر آوردند ولی باز هم حرکت نکرد.
امام سؤال کردند که نام این سرزمین چیست؟ یکی گفت قاضریه، یکی دیگر گفت نینوا و دیگری گفت کربلا، امام با شنیدن نام کربلا، گفت: خدایا به تو پناه میبرم از کرب و بلا و رو بهسوی کاروانیان کرد و فرمود: اینجا همان سرزمینی است که ما کشته و به شهادت میرسیم و اهل بیت(ع) به اسارت میروند.
در همین زمان بود که امام حسین(ع) دستور داد که کاروان در آنجا اتراق کنند و از روز دوم محرم تا دهم محرم آنجا ماندند که در روز عاشورا که به شهادت رسیدند و اهل بیت ایشان را به اسارت گرفتند و به شام نزد یزید بن معاویه بردند.
پس از توقفی کوتاه در منزلگاه «البِیضة»، امام(ع) و همراهانش سوار بر مرکب شدند و با شتاب حرکت کردند تا اینکه نزدیک ظهر به سرزمین «نینوا» رسیدند، در این زمان سواری مسلح از دور پدیدار شد که کمانی بر شانه داشت و از کوفه میآمد؛ همه آمدن آن مرد را به نظاره نشستند تا اینکه نزدیک شد. سوار بی آنکه به امام حسین(ع) و اصحابش سلام کند، به حر و همراهانش سلام کرد و بعد نامهای را به دست حر داد. در این نامه ابن زیاد خطاب به حر نوشته بود که: «چون نامه من به تو رسید و فرستاده من نزد تو آمد، بر حسین(ع) سختگیر و او را فرود نیاور مگر در بیابان بیحصار و بدون آب! به فرستادهام دستور دادهام از تو جدا نگردد تا خبر انجام دادن فرمان مرا بیاورد، والسلام.»
حر خدمت امام حسین(ع) آمد و نامه ابن زیاد را برای آن حضرت(ع) قرائت کرد، امام(ع) به او فرمود: «بگذار در «نینوا» و یا «غاضریه» و یا در شُفَیّه فرود آییم» حر گفت: «ممکن نیست، زیرا عبیدالله، این آورنده نامه را بر من جاسوس گمارده است.»
زهیر گفت: به خدا سوگند چنان میبینم که پس از این، کار بر ما سختتر گردد، یا بن رسولالله(ص)! اکنون جنگ با این گروه (حر و یارانش) برای ما آسانتر است از جنگ با آنهایی که از پی این گروه میآیند، به جان خودم سوگند که در پی اینان کسانی میآیند که ما را طاقت مبارزه با آنها نیست. امام(ع) فرمود: درست میگویی ای زهیر؛ ولی من آغازکننده جنگ نخواهم بود. زهیر گفت: در این نزدیکی و در کنار فرات آبادی است که دارای استحکامات طبیعی است بهگونهای که فرات از همه طرف به آن احاطه دارد مگر از یک طرف. امام حسین(ع) فرمود: نام این آبادی چیست؟ عرض کرد: «عقر». امام(ع) فرمود: پناه میبرم به خدا از «عقر».
ورود اباعبداللهالحسین(ع) به کربلا
آنگاه حضرت(ع) متوجه حر شدند و فرمودند: با ما اندکی بیا. سپس، فرود میآییم. پس با هم حرکت کردند تا به کربلا رسیدند. حُر و یارانش، جلوی کاروان امام حسین(ع) ایستادند و آنان را از ادامه مسیر، باز داشتند. حُر گفت: همین جا فرود آی که فرات، نزدیک است. امام(ع) فرمود: «نام اینجا چیست؟» گفتند: کربلا فرمود: این جا، جایگاه کَرْب (رنج) و بَلاست؛ پدرم هنگام حرکتش به سوی صِفّین، از این جا گذشت و من با او بودم. ایستاد و از نام آن پرسید. نامش را به او گفتند. پس فرمود: اینجا، جایگاه فرود آمدن مَرکبهایشان، و اینجا، جایگاه ریختهشدن خونهایشان است، موضوع را پرسیدند. فرمود: کاروانی از خاندان محمد(ص)، این جا فرود میآیند. سپس امام حسین(ع) فرمود: اینجا، جایگاه مَرکبها و بار و بُنه ماست و اینجا قتلگاه مردانمان و جاى ریخته شدن خونمان است. آنگاه فرمان داد که بارهایش را در آن جا، فرود آوردند. آن روز مصادف بود با پنجشنبه، دوم محرم و به نقلی دیگر مصادف با روز چهارشنبه، اول محرم سال ۶۱ بود.
نقل شده که پس از منزل گرفتن در کربلا، امام حسین(ع) فرزندان و برادران و اهل بیتش را جمع کرد و به آنان نگاهی کرد و گریست سپس فرمود: «اللهم انا عترة نبیک محمد(ص) قد اخرجنا و طردنا و ازعجنا عن حرم جدنا و تعدت بنی امیه علینا اللهم فخذ لنا بحقنا و انصرنا علی القوم الظالمین؛ خداوندا بهدرستی که ما عترت و خاندان پیامبرت محمد(ص) هستیم که از شهر و دیارمان اخراجمان کردند و پریشان و سرگردان از حرم جدمان (رسول خدا(ص)) بیرون شدیم و بنیامیه به ما تعرض کردند؛ خدایا پس حقمان را از آنان بگیر و ما را برابر ظالمان یاری ده»؛ بعد رو به اصحاب کرده فرمودند: «الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه ما درت معائشهم فاذا محصول بالبلاء قل الدیانون؛ مردم بندگان دنیا هستند و دین لقلقه زبانشان؛ حمایت و پشتیبانی از دین تا آنجاست که زندگیشان در رفاه است پس هرگاه بلا و سختی حادث شود دینداران کم میشوند.»
در تاریخ آمده که امام حسین(ع) قبل از شهادتش، همه زمین کربلا را از ساکنین غاضریه و نینوا به مبلغ 60 هزار درهم خریداری کرد و به خود آنان صدقه داد و با آنها شرط کرد که مردم را به محل قبر آن حضرت راهنمایی کنند و از آن زائران به مدت سه روز پذیرایی کنند؛ لذا حرم و مزار امام حسین(ع) و یارانش در این شهر است.
انتهای پیام