نور باشد سایهای در پای دیوار شما
کور بینا میشود با یاد دیدار شما
با کلاف جان به بازار محبت بسته صف
صد هزاران یوسف مصری خریدار شما
از چه بنشستید با ما خاکیان تیرهروز
ای چراغ عرشیان، خورشید رخسار شما
سر خط آزادی خلق است در دست کسی
کز دو عالم پا کشید و شد خریدار شما
نی عجب گر با همه خواری عزیزم کرده ای
از ازل بوده است زره پروری کار شما
ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم
تا قیامتای رضا جان سر ز خاکت بر ندارم
منم خاک درت، غلام و نوکرت
مران از در مرا، به زهرا مادرت
شعر از غلامرضا سازگار
انتهای پیام