خردادماه هر سال که میرسد، داغی تازه در دل مردم ایران زنده میشود، داغی که هیچگاه فراموش نخواهد شد، چراکه در خردادماه سال 68 ایران شخصیتی را از دست داد که دیگر مانندی برای او نخواهد یافت؛ او با قلبی آرام از میان ما رفت و ما را با انبوهی از یادها و خاطرات خود، تنها گذاشت.
آیتالله علیاکبر مسعودی خمینی، یار دیرین امام راحل در بخش دوم سخنان خود با خبرگزاری ایکنا از خاطراتش با امام سخن گفت؛ خاطراتی که شیرینی و حلاوتش به جان آدمی مینشیند.
وی در بخش دوم گفتوگو با خبرنگار ایکنا از قم در بیان خاطراتش از حضرت امام(ره)، اظهار کرد: آقایی به نام مشهدی علی در خانه حضرت امام(ره) و با جانودل خدمتگزاری و خرید میکرد، روزی بنده منزل امام بودم که به مشهدی علی فرمودند به بازار برو و نیم کیلو عدس، نیم کیلو نخود و نیم کیلو برنج بخر، مشهدی علی سواد خواندن و نوشتن نداشت برای همین نقاشی خریدهایش را روی برگهای میکشید؛ رفت و موقع برگشت امام مشاهده کرد که از هرکدام یک کیلو خریده و امام به ایشان گفتند ما نیم کیلو لازم داشتیم برو نیم کیلو دیگر را به مغازهدار برگردان و این نشان از قناعت امام داشت.
بیشتر بخوانید:
وی با اشاره به علاقه و ارادت مشهدی علی به امام(ره)، ادامه داد: روزی همین مشهدی علی به امام گفت آقاجان من میخواهم حیاط را جارو کنم و وقتی مشغول جارو بود امام او را صدا زد در حالی که تنها یک وجب از جاروی حیاط مانده بود من دیدم که مشهدی علی جارو را زمین گذاشت و سریع خودش را به امام رساند. من گفتم مشهدی علی بعد از جاروی آن یک وجب میآمدی که در جوابم گفت: نه آقا وقتی چیزی به من بگوید باید در همان لحظه اجرا کنم؛ بعد امام سرش را خم کرد و اشک در چشمانش حلقه زد و گفت مسعودی انسان در مقابل خدا باید اینگونه مانند مشهدی علی باشد و برای خدا نگوید من کار دارم، حالا ببینید ما چگونه هستیم نماز صبح را آفتابزده و نماز ظهر را نزدیک مغرب پس از پایان کارهایمان میخوانیم و محضر خدا میرویم؛ آیا این بندگی و وارستگی است؟ امام میفرماید: آنچه مایه نجات انسانها و آرامش قلوب است وارستگی از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد خدای متعال حاصل میشود و شخصیت امام را میتوان در همین گفته خودشان دید.
یار دیرین امام افزود: امام هنگام مطالعه یک جعبه خالی پرتقال را با یک روزنامه روی آن زیر کتابش میگذاشت، حالا امروز فردی را برای مسئولیتی تعیین میکنند اول سراغ اتاق و میز و مبل و تبلت را میگیرد؛ یک بار بنده به امام(ره) گفتم آقاجان این جعبه خیلی کهنه شده اجازه بدهید آن را عوض کنم که فرمودند: برای مطالعه فرقی نمیکند جعبه پرتقال باشد یا میز مجلل؛ عرض کردم آقا میز مجلل نه یک میز کوچک که از منزل خودم میآورم فرمودند میز ساده و کوچک باشد عیبی ندارد و من میز را به منزل امام بردم و این میز بعد از سالها هنوز در ایوان منزل بنده است.
مسعودی خمینی بیان کرد: امام(ره) هنگام نوشتن نامه و اعلامیه مهر و امضای خودشان را در آن درج میکردند؛ روزی فردی به امام مراجعه کرده و گفت آقا من از شما اجازه اجتهاد میخواهم که امام فرمودند: من به کسی اجازه اجتهاد میدهم که با من روابط علمی 10 ساله داشته باشد و امام اجازه اجتهاد به کسی نداد؛ روزی فردی گفت: کتاب درس مکاسب امام را بگیرید تا من چاپ کنم و من موضوع را به امام انتقال دادم که امام کتاب را که با خط خودشان بود آورده و به من دادند که عرض کردم آقا امضا و مهر ندارد و امام پاسخ دادند لازم نیست و من نیز طلبه جوانی بودم و پافشاری کردم که آقا لازم است امام گفتند نخیر اسم من لزومی ندارد و من عرض کردم کتاب را شما نوشتید و اگر بخواهند کسی از این کتاب اشکال بگیرد بگوید من از چه کسی اشکال گرفتهام که دیگر با این سخن بنده پذیرفتند که کتاب مکاسبشان را مهر کنند و این خاطرات نشان از تواضع علمی ایشان دارد.
وی تصریح کرد: کنار منزل امام(ره) که باغ قلعه نامش بود عده زیادی جمع شده و علیه شاه شعار میدادند، بنده از درب منزل ایشان بیرون رفتم که دیدم چندین نفر که از اراذلواوباش بودند، شعاری میدادند که مضمون شعار این بود که ای پسر رضاخان بچهات را بردار و از این مملکت بیرون برو اینجا دیگر جای تو نیست؛ من داخل منزل شدم و به امام گفتم آقا عدهای از لاتهای محله جلو منزل شما شعار میدهند، امام مقداری فکر کردند و گفتند یقین دارم که انقلاب پیروز است و وقتی خداوند متعال جمعیت را از زن و مرد و پیر و جوان و جاهل و عاقل و حتی لاتهای محله را همراه این انقلاب کرده قطعا مشیت خداوند بر این قرار گرفته که انقلاب پیروز شود؛ امام از شعار این اراذلواوباش به چنین نتیجه زیبایی رسید.
یار دیرین امام راحل با اشاره به اینکه امام در همه موارد زندگی شخصی و انقلابی خود خداوند متعال را مدنظر داشت، گفت: امام(ره) در 29 سالگی کتاب انسانشناسیاش را نوشت و یکی از شعرهای ایشان این بود:
من گنگ خوابدیده و عالم تمام کَر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
وی افزود: امام 60 سال روی نفس خودش کار کرد و زبان، چشم، گوش، قلب، فکر و تمامی اعضایش را در اختیار خودش گرفته بود، اما ما چگونهایم اعضایمان به هر جا مینگرند و هر کار میکنند.
مسعودی خمینی با اشاره به اینکه امام بیشتر اوقات در سکوت خودش سیر میکرد، ادامه داد: امام از صبح تا ظهر که محضرشان بودیم اگر از ایشان سؤال نمیکردیم حرفی نمیزدند و هنگام سؤال کردن نیز به همان اندازه سؤال فرد پاسخ میدادند.
وی راستگویی، امین بودن، بیاعتنایی به دنیا، سخاوتمند، دلیر، جنگاور، قانع، بردبار، مهربان، غیرتمند، شکیبا و نرمخویی را از ویژگیهای امام برشمرد.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: امام روزی به بنده گفت آقای مسعودی، مشهدی علی در طول هفته هر روز کارهای منزل ما را انجام میدهد غیر از شبهای جمعه؛ من گفتم آقا چرا؟ امام فرمودند شبهای جمعه جمکران میرود و یکبار از ایشان پرسیدم مشهدی علی جمکران چکار میکنی؟ گفت آنجا با امام زمان(عج) دعوا میکنم چون به من فرزند نمیدهد؛ که بنده به او گفتم مشهدی علی برو با امام قلبت را یکنواخت کن و با ایشان دعوا نکن بلکه گریه کن و از ایشان بخواه تا حاجتت برآورده شود و امام ادامه داد که چند روز گذشت و مشهدی علی آمد و گفت آقا به فرموده شما عمل کردم و با امام دعوا نکردم حالا همسرم آبستن است و حاجتم را گرفتم؛ امام اینگونه تربیت میکرد و با نرمی حرفهایش را به دیگران میگفت، امام میفرمودند من از هیچی جز خدا نمیترسم.
یار دیرین امام راحل خطاب به مسئولان دولتی اظهار کرد: مسئولان، کارگزاران و هرکسی که در این انقلاب مسئولیتی بر عهده دارد باید این صفات امام را الگوی خودش قرار دهد در حالی که صفت و عملکرد برخی از این آقایان خیلی با امام فاصله دارد و بند درخواست دارم تلاش کنیم که این فاصلهها را کم کنیم، چرا که مردم انتظار دارند مسئولان جامعه، صفات امام را داشته باشند.
مسعودی خمینی در ادامه بیان کرد: روزی بنده محضر امام رفتم و گفتم یکی از طلبهها وضعش خوب نیست کمکی به ایشان بکنید که 10 تومان کمک کردند و گفتم آقا کم است که 10 تومان دیگر دادند و دوباره گفتم آقا کم است و 10 تومان دیگر بدهید که امام فرمود آقای مسعودی این طلبه درستی است اما درست درس نمیخواند ولی این 30 تومان که در آن روزها مبلغ خیلی زیادی بود به او بده تا مشکلش حل شود.
با عشق کنار امام بودیم
وی در ادامه با اشاره به اینکه بنده در هشت سالی که خدمت امام بودم تنها 45 تومان به من دادند و ما اصلاً انتظاری از ایشان نداشتیم و با علاقه و عشق کنار امام بودیم، گفت: انقلاب برای اسلام و مسلمانان است و امیدوارم که این انقلاب به 40 سال دوم نیز برسد.
استاد حوزه علمیه با اشاره به ارادت قلبی امام راحل به اهل بیت(ع)، بیان کرد: هرگاه نام امام حسین(ع) میآمد اشکهای امام جاری میشد حالا ما گاهی اوقات تنها سینه زدن را از نام ایشان فهمیدهایم در حالی که باید عمل امام حسین(ع) را الگوی خودمان قرار دهیم.
یار دیرین امام با لبخندی بر لب که انگار او را به سالهای دور برده بود، اضافه کرد: من بهصورت قاچاقی و پیاده به عراق رفتم تا خدمت امام برسم که امام فرمود آقای مسعودی قاچاق آمدی گفتم بله آقا که امام فرمودند دیگر نیایی؛ حالا که آمدی برو پیش آقای قرهی و آنجا ساکن شو، و امام شبانهروز یک کیلو گوشت را برای تمام اهالی خانه و مهمان و کارگزاران منزل دیزی کرده که خیلی هم بیچربی بود و میخوردیم و چهار روز به همین شکل و با آبگوشت گذشت روز پنجم خدمت امام عرض کردم آقا بس که آبگوشت بیچربی خوردیم مردیم که ایشان فرمودند اینجا همین است میخواهی بمان نمیخواهی برو منزل آقا مصطفی.
مسعودی خمینی در ادامه گفت: منزل امام در تابستان خیلی گرم بود و بنده گفتم آقا یک کولر بیاوریم که فرمودند هر وقت همه مردم کولر داشتند من نیز میخرم و این یعنی همراهی با مردم در تمامی امور مردم.
وی در پایان ابراز امیدواری کرد که مردم و همه مسئولان دولتی در راه اهداف و آرمانهای امام خمینی قدم بردارند.
انتهای پیام