مهدی دواتگری، حقوقدان و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، در گفتوگو با ایکنا، درباره دلایل کمرنگ شدن توجه به اخلاق سیاسی در کشورمان به ویژه در دوان رقابتهای انتخاباتی از سوی نامزدها، جریانهای حامی و رسانهها گفت: نظام جمهوری اسلامی ایران بیش از اینکه یک نظام سیاسی باشد یک نظام فرهنگی است اما زیرساختهای فرهنگی در این 42 سال به اندازهای تقویت نشده که خود را در حوزههایی مانند اخلاق سیاسی نشان دهد و حتی در برخی حوزههای فرهنگی پسرفت داشتهایم.
وی افزود: از طرف دیگر در اصل 9 قانون اساسی آمده است که «در جمهوری اسلامی ايران آزادی و استقلال و وحدت و تماميت ارضی كشور از يكديگر تفکیکناپذيرند و حفظ آنها وظيفه دولت و آحاد ملت است...».بنا بر این اصل قانون اساسی بایستی به هر چهار مؤلفه آزادی، استقلال، وحدت ملی و تمامیت ارضی کشور توجه متوازن شود و همه نامزدهای انتخابات و جریانهای سیاسی و مقامات رسمی کشور باید این چهار عنصر را نصبالعین قرار دهند، این در حالی است که بخشی از اقشار جامعه بر استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی از بیگانگان تأکید دارند و بخش دیگر بر مؤلفه آزادی تأکید میکنند و تمامیت ارضی نیز مورد اتفاق نظر همگانی است. در این میان عنصر وحدت ملی آن مؤلفه مهمی است که مغفول مانده است و توجه به این عنصر یکی از عوامل تقویت اخلاق سیاسی در میان مجموعه فعالان در عرصه سیاست؛ اعم از مقامات رسمی، نخبگان بیرون از قدرت و جریانهای سیاسی است.
دواتگری بیان کرد: به عبارتی همانطور که به استقلال ملی، آزادی و تمامیت ارضی توجه میشود نباید از توجه به وحدت ملی غافل شد زیرا بخشی از دلایل آسیبهای امروز کشور در حوزههای مختلف به دلیل شکاف در وحدت ملی است.
این حقوقدان در ادامه اظهار کرد: همچنین اصل دوم قانون اساسی که درباره ویژگیهای جمهوری اسلامی است، شامل شش بند است که ذکر شده نظام جمهوری اسلامی برپایه ایمان به خدا، وحی الهی، معاد، عدل الهی، امامت و رهبری و در نهایت بند ششم این اصل کرامت انسانی و مسئولیت در برابر خدا است. لذا بخشی از آنچه که به بداخلاقیهای سیاسی دامن میزند و در ایام انتخابات به اوج خود میرسد، فراموشی این اصول مهم قانون اساسی است.
وی ابراز کرد: نکته مهم دیگر این است که انتخابات و رقابتهای انتخاباتی در کشور برنامهمحور نیست و به همین دلیل تخریب رقبا و بداخلاقی از سوی نامزدها برای کسب آرای مردم نهادینه شده است و نامزدها نقش اصلی را در این باره ایفا میکنند و به خصوص در انتخابات ریاست جمهوری سه، چهار دوره اخیر و مناظرات انتخاباتی هنجارهای اخلاقی کاملا زیر پا گذاشته شده و نامزدها رقبای خود را به راحتی تخریب میکنند و متأسفانه بعضا این تخریبها توانسته در موفقیت نامزدها مؤثر باشد.
دواتگری اظهار کرد: اگر ما مدعی مسلمانی و پیروی از اهل بیت(ع) هستیم بایستی با رفتار و گفتارمان این شأن و جایگاه رفیع را به عنوان یک نماد سیاسی مکتبی به دنیا عرضه کنیم. در واقع یکی از دلایل تمایل پایین مردم به مشارکت در نظرسنجیها همین ضعف اخلاقی نامزدها و تلاش برای کسب قدرت به هر قیمت است و همه جریانهای سیاسی و مقامات مسئول در این رابطه مقصرند و همه آنها با زیر سؤال بردن اقدامات گذشتگان در واقع پرونده 42 ساله انقلاب و نظام را مخدوش کردهاند و با بداخلاقیهای خود موجبات ناامیدی و بیاعتمادی امروز مردم را فراهم کردهاند.
دواتگری درباره تأثیر توسعه نظارت شورای نگهبان بر رقابت ها و نامزدها بر کاهش بداخلاقیهای سیاسی و انتخاباتی گفت: به اعتقاد من شورای نگهبان هم باید در چارچوب قانون عمل کند. اینگونه نیست که هر نهادی بتواند برای خودش قانونی بگذارد و آن را اجرا کند. پس قانونمداری همگانی یک مؤلفه ضروری در کنار پایبندی به اصول اخلاقی است.
این نماینده پیشین مجلس یادآور شد: اصل 115 قانون اساسی شرایط نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری را تعریف کرده است که باید از بین رجال مذهبی ـ سیاسی؛ ایرانیالاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور، باشد. لذا اقدام اخیر شورای نگهبان با موازین قانون اساسی و حتی قانون عادی همخوانی ندارد. از طرفی برای نهادینه کردن اخلاق بیش از آنکه به دنبال ابزارهای تحدیدی و تهدیدی برویم باید به گونهای عمل کنیم که پایبندی به اصول اخلاقی و حساسیت به رعایت موازین اخلاقی به یک فرهنگ تبدیل شود.
دواتگری درباره ارتباط خلأ نظام حزبی و فقدان احزاب واقعی با توسعه بداخلاقیهای انتخاباتی و سیاسی گفت: حدود چهل سال است که قانون احزاب داریم و در کشور بیش از 300 حزب شناسنامهدار وجود دارد در حالی که تعداد اعضای برخی از این احزاب به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد و این نشان میدهد که احزاب واقعی در کشور وجود ندارد و معمولا احزاب یا در آستانه انتخابات متولد میشوند یا از خاموشی خارج میشوند و پس از پایان انتخابات دوباره به بایگانی سپرده میشوند. در حالی که در کشورهای مدعی دموکراسی این حجم از احزاب وجود ندارد اما احزاب کارکرد واقعی، نه صرفا انتخاباتی، دارند.
وی ادامه داد: در انتخابات آمریکا دیدیم حزب جمهوریخواه در مقطعی از انتخابات با تداوم بداخلاقیهای ترامپ، حمایت خود را از او برداشت و حاضر نشد اعتبار و حیثیت خود را فدای فرد کند. چون حزب میخواهد ادامه حیات دهد اما اشخاص در قدرت معمولا نگاه کوتاه مدت دارند و از آنجا که انتخابات ما فردمحور است و برنامهمحور نیست، تخریب رقیب و دادن شعار و وعدههای بیپشتوانه برای جلب توجه افکار عمومی در دستور کار قرار میگیرد چون نامزدها میدانند پس از انتخابات مورد بازخواست قرار نمیگیرند و به راحتی شعارهای انتخاباتی خود را فراموش میکنند.
این حقوقدان تصریح کرد: در انتخابات حزبمحور، احزاب به راحتی نمیتوانند از زیر بار پاسخگویی شانه خالی کنند و در عین حال خود حزب از گزینه مدنظرش مطالبهگری میکند و در صورت عدم رضایت از عملکردش او را برای دوره بعدی کنار میگذارد چون او به تداوم حیات سیاسی خود میاندیشد و همین امر کمک میکند که برنامهمحوری جای وعدهمحوری و بداخلاقی را در رقابتهای سیاسی بگیرد.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام