به گزارش ایکنا؛ نوبت عصر همایش مجازی «اندیشه منجیگرایی» هفتم فروردینماه با سخنرانی مهدیه پاکروان، پژوهشگر مطالعات اسلامی، مجتبی لشکر بلوکی، استاد دانشگاه صنعتی شریف، یونس حمامی لالهزار، رهبر کلیمیان ایران، مژگان آهنگر، پژوهشگر مطالعات اسلامی، مهدی نساجی، عضو هیات علمی پژوهشکده علم و دین در دانشگاه کلیسای مسیح کانتربری، کرت ریچاردسون، استاد مطالعات ادیان ابراهیمی در آمریکا و غلامحسین دینانی، استاد دانشگاه تهران برگزار شد.
مجتبی لشکر بلوکی، استاد دانشگاه و نویسنده آثاری چون ذهن زیبا و آینده صنعت، در سخنانی با موضوع «استراتژی توسعه منجیگرایی» گفت: سؤال پیش روی ما این است که اگر بخواهیم تعداد بیشتری از مردم جهان، منتظران حقیقی منجی باشند، چگونه میتوانیم این هدف را پیگیری کنیم؟ برای پاسخ به این سؤال اولین تقسیم این است که مردم جهان به دو دسته خداباور و خداناباور تقسیم میشوند. براساس نظرسنجی گالوپ، حدود 87 درصد مردم آمریکا به خدا معتقد هستند و آمار مشابه دیگری هم در نقاط دیگر دنیا وجود دارد.
وی افزود: خداباوران به دینداران و بدون دین تقسیم میشوند. افراد بدون دین یعنی اینکه دین رسمی ندارند و عمدتاً دیندار شخصی هستند؛ مثلاً در انگلیس، 25 درصد خود را بدون دین معرفی کردهاند؛ یعنی خود را متعلق به یک دین رسمی نمیدانند؛ این مقدار در آمریکا هم به 23 درصد و در ایران این عدد به 22 درصد رسیده است؛ البته نظرسنجی در ایران بر خلاف نظرسنجیهای دیگر برای اولین بار رخ داده است و با توجه به نمونه آماری محدود آن، شاید قابل اتکاء نباشد.
لشکربلوکی تصریح کرد: براساس آخرین آمار، 84 درصد مردم دنیا خود را متعلق به یک دین میدانند و 16 درصدی که خود را بدون دین معرفی میکنند، باز باور به خدا یا قدرت بالاتر را دارند. پیشبینی میشود که تا 2050 جمعیت جهان رشد زیادی داشته باشد و جمعیت مسلمین بیش از همه رشد خواهد داشت، لذا در سال 2070 جمعیت مسلمین بیش از ادیان دیگر خواهد بود. همچنین تعداد کسانی که دین رسمی ندارند، از 16 درصد به 13 درصد خواهد رسید؛ همچنین تا 2050 از هر ده مسیحی، چهار نفر آفریقایی هستند.
وی با بیان اینکه کسانی که دین دارند به دو دسته موعودباور و موعودناباور تقسیم میشوند، افزود: براساس یک نظرسنجی در انگلیس، 17 درصد مردم به بازگشت مسیح براساس روایت کتاب مقدس معتقد هستند؛ 30 درصد میگویند مسیح بر میگردد، اما این اعتقاد براساس روایت موجود در کتاب مقدس نیست؛ هرقدر فعالیت و مشارکت مذهبی افزایش یابد، میزان اعتقاد به موعود هم افزایش خواهد یافت؛ در بین مسیحیان آمریکا تحقیق شده است که 80 درصد مردم آمریکا معتقدند که مسیح بازخواهد گشت و جالب اینکه 20 درصد آنها معتقدند که بازگشت مسیح در دوره حاضر و زمان زندگی آنها رخ خواهد داد.
وی افزود: اینها معتقدند که جهان در این دوره وضعیت بسیار بدی خواهد داشت و تنها 4 درصد میگویند که دنیا قبل از بازگشت مسیح بهتر خواهد شد؛ یک پنجم پاسخدهندگان اعتقاد دارند که انتخاب و رفتار افراد و کشورها میتواند باعث تاخیر و تعجیل در ظهور موعود شود.
لشکربلوکی با بیان اینکه برخی مسلمان هستند و به آخرت اعتقاد دارند، اما در زندگی طوری رفتار میکنند که گویی ماتریالیست هستند، افزود: براین اساس، موعودباوران هم به دو دسته منتظران و غیرمنتظران تقسیم میشوند. کسانی منتظر حقیقی هستند که طوری زندگی میکنند که آثار موعودباوری در زندگی آنان مشهود است؛ کسانی که معتقد به ظهور قریبالوقوع هستند، منجی در زندگی آنها نقش بیشتری دارد؛ در ترکیه و تونس نزدیک به 70 درصد معتقدند که ظهور منجی قریبالوقوع است و در عمر آنها رخ خواهد داد.
استاد دانشگاه صنعتی شریف اضافه کرد: براساس مختصات روانشناسی، منتظران به چهار بخش تقسیم میشوند. برخی از مذهبیون از انتظار مفهوم بردباری را در ذهن دارند؛ بخش دیگری کنشگری فعال و اقدام را در کنار بردباری را دارند؛ برخی دیگر درونگرا و برخی برونگرا هستند و رویکرد آفاقی در برابر انفسی دارند؛ در سبک اول تأکید و تمرکز بر حفظ ایمان شخصی است، لذا نیایش برای فرج در این سبک بیشتر دیده میشود.
وی افزود: در گونه دوم، ارتباط شخصی با موعود مطرح است؛ اینها فرج عمومی را از شخصی تفکیک کرده و معتقدند میتوان به فرج شخصی رسید. رویکرد سوم دنبال تبلیغ و ترویج مهدویت و مشارکت در فعالیتهای جمعی است؛ رویکرد گونه چهارم هم کسانی هستند که کنشگری و تبلیغ عملی دارند. اینها معتقدند منتظران صالح باید خودشان مصلح باشند.
لشکربلوکی تصریح کرد: اگر بخواهیم سراغ استراتژی توسعه منجیگرایی برویم، باید به این سؤال پاسخ دهیم که تمرکز ما بر خداباوران باشد یا ناخداباوران؟، افریقا یا اروپا، فضای حقیقی یا مجازی، مسیحیان یا یهودیان، رویکرد معرفتی و استدلالی داشته باشیم یا سراغ رویکرد غیرمعرفتی برویم؟ مسیحیت در اروپا رو به کاهش و در آفریقا رو به افزایش است، بنابراین سرمایهگذاری ما باید روی آفریقا باشد؛ از طرفی کمیت دینداران و کیفیت آن رو به تغییر است، یافته دیگر اینکه تا سال 2050، مسیحیان، مسلمانان و هندوها 75 درصد جمعیت جهان را تشکیل خواهند داد که سیگنال جدی برای طراحی در این زمینه است. نکته دیگر اینکه نسل جوان در اعتقاد و رفتار مذهبی تفاوت جدی دارند؛ در 46 کشور جوانان اهمیت کمتری به مذهب میدهند.
استاد دانشگاه صنعتی شریف به ذکر پیشنهاداتی پرداخت و افزود: پیشنهاد اول اینکه باید استراتژی روی سرچشمهها باشد، یعنی روی حفظ خداباوری و تدین تأکید و از جمعیت پایه محافظت کند و در این لایه سراغ نسل جوان برود، زیرا سالهای بیشتری عمر میکنند و باور آنها هم کمتر است و بیشترین وقت آنها در فضای مجازی است و باید از این فضا بیشتر استفاده شود.
وی اضافه کرد: باید افراد گونههای یک و دوم را به سمت نجات جمعی و رویکردهای سوم و چهارم سوق دهیم؛ یعنی سبک انتظار باید تغییر یابد. اگر این تغییرات بخواهد اتفاق بیفتد، تأکید من این است که باید مهاجرت در این لایهها رخ دهد.
لشکربلوکی همچنین به ذکر این سؤال پرداخت که آیا ممکن است به تعالیم و مراسم و تجارب مشترک مذهبی و دینی برسیم؟ تأکید کرد: وقتی مراسمی در معبد و مکان مذهبی برگزار میشود، آیا پیروان هر سه دین میتوانند در آن حضور داشته باشند؟؛ همچنین با توجه به اختلاط تمدنی و فرهنگی و پذیرش تنوع مذهبی و دینی آیا ممکن است بخشی از منتظران به این جمعبندی برسند که موعود و منجی واحد و مشترک است و به نام واحدی برسند؟ باید روی این موضوع بیشتر تحقیق و توجه کنیم.
وی تأکید کرد: دستیابی به دولت کریمه و مدینه فاضله با تلاش جمعی محقق خواهد شد و بدون زحمت به دست نمیآید، در یکی از اناجیل آمده چراغهای خود را افروخته بدارید، زیرا در ساعتی که گمان نمیکنید، مسیح خواهد آمد. این تعبیر نشان میدهد در اسلام و در زرتشت و مسیحیت آموزههایی وجود دارد که الهامبخش و امیدبخش و انگیزهبخش است، لذا میتوان روی این تعالیم مشترک، بیش از پیش تفکر کنیم.
انتهای پیام