حجتالاسلام محمد فاتحی، عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد در گفتوگو با ایکنا از خراسان رضوی، به مناسبت 17 ربیعالاول و سالروز ولادت پیامبر اکرم(ص) در خصوص سیره اخلاقی آن حضرت اظهار کرد: در خصوص اخلاق و منش پیامبر اعظم(ص) سخن فراوان است که نویسندگان، خطبا و علما نکات بسیار مهمی از زندگانی آن حضرت بیان کردهاند، اما در این میان نکتهای که مطرح میشود، این است که در بعضی از روایات داریم که پیامبر(ص) تربیت شده، توسط خداوند است.
وی ادامه داد: در خطبه 192 نهجالبلاغه امیرالمومنین(ع)، به این معنا اشاره مینماید و میفرماید: «پیامبر(ص) از زمانی که از شیر گرفته شد، توسط بزرگترین فرشته خداوند متعال، دائما در مسیر هدایت قرار گرفت و ادب شد.»
فاتحی ابراز کرد: در روایتی دیگر از خود پیامبر(ص) داریم که فرموده است: «خداوند من را تربیت کرد و چه نیکو تربیت کرد» و در جای دیگری نیز حضرت میفرماید: «من تربیت شده دست خداوند متعال هستم و علی(ع) نیز تربیت شده دست من است». روایات در این زمینه بسیار زیاد است که از زاویه دیگری به این روایات اشاره خواهم کرد که در این روایات بعضا برداشتی که میشود این است که هدایت پیامبر(ص) به فضائل و مکارم اخلاقی یک هدایت قهری و جبری است.
وی تصریح کرد: در واقع از این زاویه همان بحثی است که در رابطه با هدایت و عصمت معصومین مطرح است که این عصمت و هدایت جبری است، در حالیکه عموم متکلمین شیعه معتقد هستند، این هدایت، یک هدایت تلفیقی از هدایت جبری و هدایت اکتسابی است.
فاتحی بیان کرد: وقتی وجود پیامبر(ص) به عنوان الگو و اسوه مطرح میشود، میتوان این بحث را از این زاویه پیش ببریم که اگر هدایت پیامبر(ص) جبری است، پس چطور میتواند برای مومنین الگو باشد، لذا اگر هدایت جبری را بپذیریم، ارزشهای انسانی پیامبران و معصومین به نوعی زیر سوال میرود، چرا که در صورت قهری و جبری بودن هدایت فضیلت به حساب نمیآید.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: در تربیت و هدایت انسانها عوامل زیادی موثر است که یکی از آن عوامل، عوامل محیطی است اما همه ما معتقد هستیم که این امر به تنهایی در هدایت کفایت نمیکند.
وی اضافه کرد: ما در خانوادههایی که هدایت دینی ضعیفی دارند، افرادی را سراغ داریم که بسیار عمیق تربیت دینی میشوند، این نشان میدهد که عوامل تربیتی به خود افراد نیز بستگی دارد.
فاتحی اظهار کرد: اگر بپذیریم تربیت و هدایت پیامبر(ص) جبری و قهری است، دیگر شایستگی الگو بودن برای افرادی که از هدایت جبری بیبهرهاند را ندارد، لذا عصمت، هدایت و تربیت پیامبران، کاملا با اختیار آنان قابل جمع است.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد بیان کرد: اینجا بحث را باید از این زاویه آغاز کنیم که خود «ادب» در واقع به چه معناست. لغتشناسان واژه «تأدیب» را به تحت عنوان آگاه کردن و هوشیار ساختن به فضائل اخلاقی و رفتار شایسته، معنا کردهاند.
وی افزود: پیامبران دائما در معرض تذکرات الهی قرار داشتند. امیرالمومنین(ع) فرمودند: پیامبر(ص) من را تربیت کرد، اما این به آن معنی نیست که پیامبر(ص) از این تربیت نمیتواند، تخطی کند و یا وجود امیرالمومنین(ع) نمیتواند از تربیت پیامبر(ص) تخطی کند.
فاتحی گفت: اصل تأدیب به معنای هوشیار شدن انسان توسط خداوند امری جبری است، اما اینکه چگونه انسان تأدیب شود و از این تذکرات اخلاقی استفاده کند و بهره ببرد، به انتخاب خود انسان بستگی دارد.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد اضافه کرد: کاری که پیامبران انجام دادند، این بود که گناه را در نظر مردم مذموم جلوه دادند و باطن گناه را بر انسان آشکار کردند، همانطور که خداوند این کار را در رابطه با پیامبرانش انجام داد، اما برخی اوقات، ما از این امر تخطی میکنیم و برخی نیز از این امر تخطی نمیکنند، حتی در رابطه با غیر پیامبران و اولیاء خدا نیز گاهی میبینیم از کوچکترین مکروهات اجتناب میکنند.
وی بیان کرد: این بدان معنا نیست که شهوت از آنان گرفته و میل به گناه از آنان برداشته شده است، اگر هم این میل برداشته شده به این خاطر است که باطن آن گناه را میشناسند، اینگونه است که وقتی اشعث ظرف عسل را برای امیرالمومنان(ع) میفرستد، میفرماید: «گمانم این زهر مار است، چرا که امیرالمومنان(ع) باطن رشوه را میبیند.»
فاتحی ادامه داد: در رابطه با تربیتشدگان این خاندان نیز این امر صدق میکند معاویه برای ابواسود دوئلی ظرف عسل فرستاد، وقتی وارد خانه شد، دید دخترش چیزی را مزهمزه میکند و از او پرسید: «این چیست؟» گفت: «عسل است» و خطاب به دخترش گفت: «ما که عسل نداشتیم، میدانی این عسل را چه کسی آورده است، این را معاویه فرستاده تا کام ما را با این عسل شیرین کند و تا ابد کام ما را برای بریدن از امیرالمومنین(ع) تلخ کند.»
عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد تصریح کرد: در بحث تربیت پیامبر(ص) این اثر را میبینیم که خداوند باطن گناه را به حضرت رسول(ص)، ائمهمعصومین(ع) و اولیاء خدا نشان میدهد، مانند علمی که انسان از مسموم بودن یک غذا دارد و آیات متعددی در قرآن کریم از جمله آیه 88 سوره انعام خداوند میفرماید: «ذَٰلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۚ وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» که حتی پیامبر(ص) هم میتواند مشرک شود.
وی ابراز کرد: این که پیامبر(ص) مشرک نمیشود، برای این است که محبت خدا در دلش قرار گرفته و علم به خداوند متعال دارد. در آیه 67 سوره مائده آمده است: « يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ» که حتی پیامبر(ص) میتواند در عدم ابلاغ وحی عصیان کند، اما این کار را نمیکند.
فاتحی اضافه کرد: امکان گناه و ترک فضائل اخلاقی حتی برای پیامبر(ص) هم وجود داشته است، اما چرا این کار را نمیکند، زیرا علم به گناه دارد، بنابراین عصمت انبیاء و ائمهاطهار و اخلاق و صفات آنان هم میتواند اکتسابی و هم موهبتی از سمت خداوند متعال باشد.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد تصریح کرد: اکتساب از این جهت که مستند به اختیار انسان است، از طرفی هم موهبتی از سوی خداست که وقتی خداوند متعال فردی را در مقام هدایتگری قرار داد، حکمتش اقتضا میکند که اشتباه و خطا را از او بردارد ولو با مساعدت و انتخاب مسیر برای آن تا بشر را به سعادت برساند.
وی گفت: بنابراین اگر بخواهیم تربیت و متخلص شدن پیامبر(ص) و سرچشمه فضائل آن حضرت را به جبر خداوند متعال تنزل دهیم، بزرگترین توهین را به پیامبر(ص) کرده و حضرت را از حالت الگو بودن خارج کردهایم، چرا که الگو باید قابل دسترس، دارای غرایز باشد و امکان گناه و ترک فضائل اخلاقی در او فراهم باشد.
فاتحی افزود: اگر بپذیریم تربیت پیامبر(ص) جبری است، دیگر آن پیامبر(ص) استحقاق پاداش ندارد، چرا که هدایت آن به اجبار بوده، این مانند آن است که فردی را به اجبار وادار به کاری کنیم و سپس از او بخواهیم تبعات کار خود را بپذیرد.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد اظهار کرد: وقتی قهر و جبر در هدایت باشد، آنگاه پیامبر(ص) عملا نه استحقاق پاداش دارد و نه استحقاق عقاب پیدا میکند و لذا دیگر نمیتواند الگویی باشد که قرآن معرفی کرده است، بنابراین در تربیت پیامبر(ص)، در هدایت و در اسوه بودن آن تردیدی وجود ندارد اما اینکه این هدایت از چه طریقی است، به تربیت پیامبر اعظم(ص) در دامان پاکترین انسانها، بازمیگردد.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه تربیت با اراده و اختیار انسان معنا پیدا میکند خاطرنشان کرد: پیامبر(ص) در واقع تربیت شده دست حضرت ابوطالب، پدر امیرالمومنین(ع) و فاطمه بنت اسد است و وجود اقدس امیرالمومنین(ع) نیز تربیت شده دامان پاک پیامبر اعظم(ص) و این تربیت است.
فاتحی بیان کرد: چه بسیار خانوادههایی که به لحاظ مذهبی و دینی تربیت مطلوبی داشتند، اما ثمره تربیت آنها افراد ناصالح شده است، لذا یکی از عوامل در تربیت رسول بزرگوار اسلام محیط و خاندان پیامبر(ص) است، اما اصل هدایت پیامبر(ص) بهدلیل اراده و پاکی حضرت است، چرا که ایشان باطن گناه را درک کرده و سمت آن نمیرود و از طرفی نیز باطن فضائل اخلاقی را درک کرده است، لذا آن را ترک نمیکند.
انتهای پیام