عمل امیرالمؤمنین(ع) مقدم بر سخنانش بود
کد خبر: 3918416
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۵

عمل امیرالمؤمنین(ع) مقدم بر سخنانش بود

در حکومت اموی رایج بود که حرف می‌زدند و عمل نمی‌کردند، اما امام علی(ع) فرمودند: به خدا قسم من علی(ع) هیچ کجا راهی را به شما نشان ندادم که انجام دهید یا راهی نشان ندادم که انجام ندهید، در حالی که قبل از شما آن کار را خودم انجام دادم. امیرالمؤمنین(ع) به تمام نهج‌البلاغه خودش عمل کرد و این روش اهل بیت(ع) است.

به گزارش ایکنا؛ حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش، مدرس حوزه و پژوهشگر دینی، شب گذشته، یکم شهریورماه، از طریق صفحه اینستاگرام خود به ادامه طرح بحث در زمینه «هدم دین در پوشش دینی» پرداخت که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

بحث در باب هدم دین با پوشش دینی از سوی بنی امیه است و اینکه امام حسین(ع) در مقابل چنین برنامه خطرناکی راهی جز قیام نداشتند و بسیار موفق عمل کردند. روایتی در کتاب روضه کافی کلینی است که نشان‌دهنده پیش‌بینی‌های دقیق پیامبر(ص) بر اساس وحی نسبت به آینده جامعه اسلامی بوده است. در باب ترویج دینِ ساده‌لوحانه از سوی بنی امیه و همچنین قرآن شریف صحبت شد که ظاهر قرآن را حفظ کردند، اما مردم را از محتوای قرآن دور کردند و بلکه قرآن را کتمان کردند. اما بیان پیامبر(ص) چنین است که فرمود روزی خواهد آمد که از قرآن فقط ظاهر آن باقی می‌ماند و از اسلام هم نامی بیش باقی نخواهد ماند. لذا تعبیر ما دین پوششی است، یعنی دینی که دین نیست، بلکه در پوشش دین است. در ادامه فرمودند کسانی می‌آیند و خود را به نام اسلام معرفی می‌کنند که دورترین مردم به اسلام همین‌ها هستند.

بنی امیه مروج ایمانِ حرفی بودند

یکی دیگر از پوشش‌ها این است که بنی‌امیه آمدند و در جامعه، «ایمانِ در حرف» را رایج کردند و سازه جامعه اموی بر ظاهرسازی و ریاکاری بود که با یک حرفی مردم را به صحنه بکشند و مردم هم همینطور رفتار می‌کردند. در قرآن کریم خداوند می‌فرمایند که مردمانی وجود دارند که ایمانشان متکی به یک حرف است. یک حرف یعنی اگر کسی یک استدلال ضعیفی بکند، اینها مومن می‌شوند، یا اگر کسی خوابی ببیند، مومن می‌شوند. یعنی بر اساس احساسات راه می‌افتند و به دنبال ریاکاری‌اند.

لذا اینها بر اساس ظاهرسازی ایمان می‌آورند و خطر این ایمان در جامعه برای فرد و جامعه این است که اگر خوبی به اینها برسد، سراپا لذت می‌شوند، اما اگر کوچکترین خطری به اینها برسد، ایمان حرفی که پیدا کردند و بر اساس یک حرف سست و احساسی شنیده بودند، از بین می‌رود. یعنی رویش‌هایی است که ریزش آن قطعی است. بنی امیه آنچه در جامعه مطرح می‌کردند، همین بود که جامعه را بر اساس حرف و احساسات اداره می‌کردند. اما آیا این جامعه اخلاق، رعایت حقوق شهروندی، رعایت حقوق فردی، رعایت حقوق همسرداری نمی‌خواهد؟ اینها فقط ظاهر را درست کرده بودند و کاری با این حرف‌ها نداشتند.

این برنامه بنی امیه بوده است. اگر سکان‌داران جامعه بخواهند آن جامعه را در یک وزان نگه دارند که طغیان نکند، باید از دین استفاده کنند که اینها نیز از دین استفاده کردند. معاویه 40 سال در شام بود، اما چه شد که این جوامع اسلامی در حالت ریاکاری باقی ماند؟ به دو علت؛ اول اینکه مردم را به اسم و رسم عادت دادند. این عناوین جامعه را نگه داشت و معاویه را به عنوان کاتب الوحی معرفی کردند. اما معاویه در زمان نزول وحی فقط سواد داشت، ولی کاتب وحی نبود. همین عناوین موجب شد این مردم بتوانند در یک حالت متعادلی باقی بمانند و آنها نیز حکومت ظالمانه خود را ادامه دهند.

در جامعه‌ای که می‌گفتند این افراد حاکم پیامبر(ص) را دیده‌اند، کسی جرئت حرف زدن نداشت و می‌گفتند حتماً کار او درست است. همین‌جا است که ائمه(ع) فرمودند مواظب اسم و رسم باشید. در روایت خواندیم که زمانی می‌آید که از اسلام چیزی جز اسم آن باقی نمی‌ماند. باید مواظب این اسم‌ها بود و اهل بیت(ع) ما را آشنا کردند که مواظب این ظاهرسازی‌ها باشید. شاهدیم که یکی شعار مبارزه با فقر می‌دهد و ... و ما داریم اینها را می‌بینیم و بخشی از چیزهایی که در کشورهای اسلامی می‌بینیم همان برنامه حکومتی است که در زمان معاویه وجود داشته است.

بنی‌امیه رفت، اما اخلاقش باقی ماند

استاد مطهری می‌فرمود بنی امیه رفت، اما اخلاق آن در جامعه اسلامی باقی ماند که در چند کتاب نوشته است. لذا است که ما به سراغ اخلاق بنی امیه می‌رویم تا ببینیم کجای رفتار ما مانند آنها است. ائمه(ع) ما را از این اسم‌بازی‌ها بر حذر داشتند. بیان امام باقر(ع) این است که به محمد بن مسلم فرمودند این مذاهب و گرایش‌های مختلف شما را از راه صحیح بیرون نکند که گرفتار اسم و رسم‌ها شوید. فرمودند شیعه ما کسی است که از خدا اطاعت کند و این یعنی عمل و از ما عمل خواستند. حرف و عناوین و اسم‌سازی فایده‌ای ندارد.

پس آنچه ائمه(ع) به ما در مورد آن درس می‌دهند، راه‌هایی است که بسیار روشن و عالی ما را کمک می‌کند که خطا نداشته باشیم. یکی از نکات مهمی که در حکومت اموی به وفور مطرح بود، این بود که آنها حرف می‌زدند و عمل نمی‌کردند و عادت نداده بودند که جامعه دنبال عمل باشد، اما امام علی(ع) دقیقاً در مقابل آنها است. امام(ع) اولاً خودش وسط میدان بوده است و این طور نیست که مردم در رنج باشند و ایشان و فرزندانش در جای دیگری باشند. در جمل، امام(ع) به فرزندشان محمد بن حنفیه فرمودند برو و این جمجمه‌ات را در این جنگ تحویل بده. این یعنی از چیزی نباید بترسی و باید وارد متن کارزار شوی.

ائمه(ع) پیش از توصیه اهل عمل بودند

بیان دیگری دارند که فرمودند ای مردم، به خدا قسم من علی(ع) هیچ کجا راهی را به شما نشان ندادم که انجام دهید یا راهی نشان ندادم که انجام ندهید، در حالی که قبل از شما آن کار را خودم انجام دادم. امیرالمومنین(ع) به تمام نهج‌البلاغه خودش عمل کرد و این روش اهل بیت(ع) است و اینها را امام(ع) در زمانی می‌گوید که معاویه در شام دارد با عناوین و حرف حکومت می‌کند. ائمه(ع) نیز راه را به ما نشان دادند.

اگر در جامعه‌ای به هر کسی که عمامه بر سر گذاشت، بگویند حجت‌الاسلام، بر هر کسی که چند سال درس خواند بگویند آیت‌الله و یا به کسی که مدرک دکتری ندارند، بگویند دکتر، آیا در این جامعه آیت‌الله واقعی شناخته می‌شود؟ اینجا است که امام علی(ع) فرمود به هرچه گفتم عمل کردم و ائمه(ع) بعدی هم همین برنامه را دارند. بیان امام باقر(ع) به جابر بن یزید جعفی همین است که ای جابر، فکر کردی با اسم و رسم و عناوین می‌توانی زندگی خودت را به پایان ببری و فردای قیامت برایت بهره‌ای خواهد بود؟ خیر. آیا تصور می‌کنی همین قدر که بگویی ما را دوست داری کفایت می‌کند؟ خیر. به خدا قسم شیعه ما کسی است که اهل عمل و تقوا است. بعد امام باقر(ع) 10 خصوصیت را برای شیعه ذکر می‌کند که عبارت از تواضع،‌ خشوع، امانت‌داری، کثیرالذکر بودن، روزه‌داری، اقامه نماز، نیکی به والدین، رسیدگی به همسایه‌هایی که نیازمند هستند، راستگویی، تلاوت قرآن و نیکو سخن گفتن است.

گزارش از مرتضی اوحدی

انتهای پیام
captcha