به گزارش ایکنا از لبنان؛ یادداشت عباس خامهیار كه ترجمه عربی آن در شبکه المیادین لبنان منتشر شده در سالروز شهادت حضرت علی(ع) به بیان خاطراتی از جرج جرداق ادیب، نویسنده، شاعر، نمایشنامه نویسِ توانا و سرشناس مسیحی لبنانی میپردازد که نسخه فارسی آن به شرح زیر است؛
«روز ٢١ رمضان، تمام تاریخ، بىشک انسانی را از دست داد که جلوهگاه عالیترین خصال انسانیت در همه ابعاد بود؛
«علی را وصف در باور نیاید
زبان هرگز ز وصفش برنیاید»
نوشتن از عظمت وی و سجاياى انسانیاش، كارى است بس دشوار و براى اين بنده ناتوان مستحيل!
از این روی بر آن شدم تا تنها از مسيحيان دلداده و نامداران عاشق وی همچون: جرجى زيدان، جبران خليل جبران، ميخائيل نعيمه، بولس سلامه و سليمان كتانى نامى ببرم و اشارهاى هم به نوشتههاى شخصيتى بنگارم که خود محو این عظمت والا بود و سزاوار ياد! شاید از این رهگذر اندکی از حقیقت وجودی آن امام همام بهره برده و دين اندكى از دوستداران على(ع) را در اين روز حزنانگيز ادا کرده باشم.
جرج جرداق ادیب، نویسنده، شاعر، نمایشنامهنویس توانا و سرشناس مسیحی لبنانی است که در غروب عاشورای سال ۱۳۹۳ شمسی و در سن ۸۳ سالگی در بیروت جان به جان آفرین تسلیم کرد. ایرانیان و قاطبه شیعیان جهان و دیگر مسلمانان و مسیحیان عالم، وی را از دیرباز میشناسند. به حق که شایسته لقب «عاشق امام علی(ع)» بود. کتاب ۵ جلدی «امام علی(ع)؛ صدای عدالت انسانی» اثر ماندگار و جاودانه علمی و ادبی وی بود که نیم قرن پیش به زیور طبع آراسته شد و تاکنون بیش از ۲ میلیون نسخه آن در سراسر جهان به فروش رفته است. «علی و حقوق بشر»، «میان علی و انقلاب فرانسه»، «علی و سقراط»، «علی و زمانه او»، «علی و قومیت عرب» و بالاخره ضمیمه این مجموعه با نام «شگفتیهای نهجالبلاغه» عناوین ۵ جلد کتاب بینظیر و بیبدیل وی پیرامون شخصیت فراانسانی و والای مولىالموحدین و سیدالمتقین، حضرت علی بن ابیطالب(ع) بود.
در نیمه دهه ۹۰ قرن گذشته در راستای مسئولیت فرهنگیام در لبنان با وی مراوده و رفت و آمد داشتم. همواره دغدغه کتاب و کتابخانه شخصیاش را داشت. وی که به تنهایی زندگی میکرد، کتاب، یگانه انیس و مونسش بود و سراسر گوشه و کنار خانه و محل کار و زندگیاش را اشغال کرده بود و به سختی میشد جایی برای نشستن در اتاقش پیدا کرد. لذا هنگام دیدن وی، ابتدا باید کتابها را جابجا کرد تا اندک جایی دست و پا نمود و با این اندیشمند بزرگ به گفتوگو نشست.
در سالهای میانی دهه ۱۹۹۰ میلادی بالاخره متقاعد شد تا سفری به ایران داشته باشد و با ایرانیان که سالهای سال وی را میشناختند به گفتوگو بنشیند. این پیشنهاد را به سختی پذیرفت؛ چرا که تا آن زمان هرگز سوار هواپیما نشده بود و از مسافرت با اين ماشين هوايى واهمه داشت. به همین دلیل سفر زمینی پیشنهادی ما را برگزید و با طی کردن راه طولانی لبنان تا ایران و عبور از شهرهای بیروت، حلب و چندین شهر ترکیه وارد ایران شد تا در جمع محبانش در شهر قم حضور یابد. آن سفر به شدت وی را به وجد آورد و از اینکه اینقدر علاقهمند داشت، شگفتزده بود. با خاطراتی بسیار زیبا و وصفناپذیر و پس از روزها دیدار و گفتوگو با علما و اندیشمندان كشورمان، همان مسیر طولانی و پرمخاطره را طی کرد و به بیروت بازگشت. در این سفر ميهمان ما با مشکل دیگری هم دست به گریبان بود. وی هیچ گاه به غذای دلخواه ما ایرانیان یعنی چلوکباب لب نزد. وی گیاهخوار بود و همواره این پرسش را مطرح میکرد که حیوانات چه گناهی مرتکب شدهاند که باید برای ما انسانها ذبح و قربانی شوند. (البته وی تا آن زمان با پديده هولناک ذبح انسانها مواجه نشده بود). این نگاه وی ناشی از احساس لطیف و عاطفه انسانیاش بود. یک بار دیگر در سال ۱۳۷۸ به دعوت البابطین، ادیب کویتی و رئیس مؤسسه آفرینشهای ادبی البابطین به منظور شرکت در همایش بزرگ و بینالمللی شعر سعدی به ایران آمد و ستاره این همایش شد. من هم توفیق همراهی و مصاحبت وی را در تهران و شیراز داشتم. نخستین بار بود که بر آرامگاه شيخ اجل سعدی و لسانالغيب حافظ شيرازى حاضر میشد كه سخت شیفته آنان بود. بازهم در طول سفر دغدغه کتابخانه شخصیاش را داشت. شنیدم تا واپسین لحظات زندگیاش هم، همین دغدغه به همراهش بود. مؤسسه آفرینشهای ادبی البابطین یک ماه قبل از فوت، وی را برنده جایزه ۵۰ هزار دلاری نوآفرینی و ابداع در شعر و ادبیات معرفی کرد، ولی پزشکان وی را از سفر باز داشتند.
اینکه یک نویسنده، شاعر و هنرمند مسیحی چنین عاشق امام علی(ع) شود بیش از همه یک حقیقت را به همه ما یادآوری میکند؛ علی(ع) با قدرت جاذبه بینظیرش تجلیگاه و محور وحدت ادیان است.
و به گفته وی: «ای دنيا چه میشود اگر تمام نيروهای خود را فشردهسازی و در هر زمان مردی چون علی را با خرد و قلب و زبان و ذوالفقارش بياوری.»
آری! عشق به علی(ع)، عشق به همه خوبیها و زیباییهاست.
انتهای پیام