به گزارش ایکنا؛ هر حادثه و اتفاقی که رخ میدهد سیل نامهنگاریها و خطابهها در کشور افزایش پیدا میکند، نامهنگاریهایی که مقصد مشخصی ندارند و از آن سو عنوان سرگشاده هم ندارند تا مخاطب را از گمراهی درآورد، نامههایی بیهدف، خطابههایی غرا و بیمخاطب که تنها فایده آنها شاید پر کردن ستون بیهدف روزنامه یا شماره خوردن در یک سایت خبری باشد.
گاه افراد مسئولیتی دارند و به فراخور آن مسئولیت، نامههایی به رؤسای قوا و دیگر مسئولان مینگارند یا برای روشن کردن اذهان عمومی در مورد یک کار انجام شده در آن زمان نامهای خطاب به مردم مینویسند، اما پس از این مسئولیت دیگر این نامهنگاریها بلاموضوع میشود، مگر آنکه وجود این افراد در آن اتفاق دخیل بوده یا فردی یا نهادی او را متهم یا مطلع خطاب کرده باشد. در چنین حالتی میتوان این کار را عادی دانست، اما غیر از آن فقط ناشی از خودمهمپنداری با توسل به رسانههاست. اخیراً هم در ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی، که روز گذشته با اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح مشخص شد پدافند هوایی آن را سرنگون کرده است، بازار این نامهنگاریها دوباره گرم شد. نامهها و خطابههایی که هیچ دردی را از حادثهدیدگان، مردم و مسئولانی که مورد هجمههای مختلف قرار گرفتهاند دوا نمیکند. چرا که اصولاً بدون هیچ راهکاری با یک جمله تکراری که اظهر من المشس است به پایان میرسد: «لزوم برخورد با مقصران سرنگونی هواپیما!»
مگر نه این است که قبل از اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح، ریاستجمهوری و نشست خبری سردار حاجیزاده هیچ کس فکر نمیکرد چنین اتفاقی افتاده باشد؟ چگونه است که این افراد در مقام مطلع دوست دارند نامهنگاری کنند؟ چه مقام قضایی به این افراد نمایندگی مدعیالعمومی را داده و بلافاصله و تنها پس از این اطلاعرسانیها باید سخن خود را عوض کرده و خواستار محاکمه مقصران باشند. این افراد نه تنها در مورد علت حادثه بیخبر بودند، حال هم نامهنگاریهای آنان به مسئولان کشور به ویژه مسئولان قضایی و امنیتی تنها سلب مسئولیت از خود به دلیل سخنان نسنجیده این روزهایشان است.
بیتوجهی به سخنان رهبر معظم انقلاب و سران سه قوه در این باره نیز خطای بزرگی است. در چنین حادثهای که پای عزت ملی و اعتماد عمومی در میان است و نامهنگاریها هیچ دردی را از کسی دوا نمیکند و شاید تلاشی باشد برای در رسانهها ماندن. این دولت است که باید از قوه قضاییه بخواهد و این رئیس قوه قضاییه است که میتواند به این موضوع ورود کند و در مقام قاضیالقضات تیمهای دادستانی و بازپرسی را مسئول رسیدگی به این موضوع کند نه فردی که سالها قبل مسئولیتی داشته و الان در حال سپری کردن زمان بازنشستگیاش در خانه است.
این افراد در جایگاهی نیستند که بدانند چه حادثهای واقعاً رخ داده است؛ مسئولانی که خود خطا را تشخیص داده و اعلام کردهاند که نامهنگاریها و اظهار نظرهای افراد غیرمسئول خللی در تصمیمشان ایجاد نمیکند، حال باید به آنها گفت به که نامه مینویسید و چرا این کار را میکنید؟ جز این است که فقط با روح و روان مردم بازی میکنید؟
از سوی دیگر با توجه به سخنان سردار حاجیزاده در اعلام خطای اپراتور سامانه پدافندی، دیگر این مصاحبهها که باید مقصر را پیدا کرد خطاب به چه کسی و چه سازمانی است؟ فرمانده هوافضای سپاه که مقصر را اعلام کرد، قوه قضاییه هم مجتمع قضایی نیروهای مسلح را مأمور بررسی پرونده کرد.
موضوع دیگر که باید بسیار مورد توجه قرار گیرد، بازسازی اعتماد مردم است، چرا که هیچ قدرتی جای این سرمایه اجتماعی را نمیگیرد، ایران در حمله موشکی خود به پایگاههای عینالاسد قدرت نظامی خود را دوباره به رخ کشید، اما قدرت اجتماعی ایرانیان که در همراهی و تشییع پیکر شهید سپهبد قاسم سلیمانی رخ نمود نباید به حاشیه برود.
بر همین اساس اگر کسی میخواهد قدمی بعد از اعلام خطای انسانی در سقوط هواپیما بردارد باید به سوی بازسازی اعتماد جامعه برود و ضمن شناخت جایگاه خود از مسئولان طلب شفافیت کند نه اینکه فقط روغن ریخته را نذر امامزاده کند و کاری را که در حال انجام است مطالبه کند. چنین کاری نه به اعتمادسازی کمک میکند و نه فضای بررسی پرونده را آرام نگه میدارد.
انتهای پیام