به گزارش ایکنا؛ پژوهش «پژوهشی در باب وحدت حوزه و دانشگاه» به کوشش محمد محمدرضایی، با نظارت علمی حجتالاسلام والمسلمین روحالله شاطری، با تلاش دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی منتشر شد.
در این پژوهش نگاشته شده است که، علم نهادی اجتماعی است كه حوزه و دانشگاه دو نظام و دو عنصر اساسی آن در كشور ما هستند. درک سازوکارهای پيشرفت علم در عرصههای مختلف و دستیابی به معرفتهایی برای تدارک راهكارهای اين پيشرفت نيازمند درک ارتباط ميان عناصر اين نظام و نشان دادن سهم هر يک در توليد علم و حركت بهسمت تعالی جامعه است. ارائه نظريه در زمينه كيفيت و نحوه وحدت حوزه و دانشگاه و ترسیم درستی از وضع مطلوب، بیشک مهمترین عوامل این تعامل و همکاری بیننهادی است.
نکته مهمی که میتواند در تمایز حوزههای علمیه از دانشگاهها مؤثر واقع شود. رابطه آموزههای دینی و اسلامی با علوم تجربی و عقلی است. هر موضعی که ما در باب رابطه علم و دین و یا عقل و دین اتخاذ کنیم، مستقیماً در تعریف ما از حوزههای علمیه، نسبت آن با دانشگاه و یا در تعریف ما از وحدت حوزه و دانشگاه اثر میگذارد.
اگر ما علم و دین را در موضوعاتی که هر دو نظر دادهاند، دو بیان متفاوت از یک واقعیت، اینکه تبیین علمی از حوادث را مؤید آموزههای دینی یا علم و دین را مکمل هم بدانیم طبعاً تعریف ما از وحدت حوزه و دانشگاه متفاوت از زمانی است که علم و دین را متعارض با هم دانسته و یا اینکه قائل به جدایی کامل حوزه علم از دین شویم.
بنابراین اگر ما دانشگاه را نهادی بدانیم که مرکز یادگیری و تحقیق علوم تجربی است، در نتیجه حوزهها را باید مؤید و مکمل دانشگاه بدانیم نه دو نهادی که کاملاً جدای از هم هستند.
همچنین آثار و نتایج وحدت از جمله وحدت حوزه و دانشگاه از دیدگاه امام خمینی بهشرح ذیل بیان شده است:
1- وحدت، موجب تزلزل و درنهایت سرنگونی رژیم شاه و پیروزی انقلاب اسلامی ایران شد.
2- وحدت، موجب حفظ و تداوم دستاوردهای انقلاب و عظمت اسلام میشود.
3- نصرت الهی منوط به حفظ وحدت است.
4- وحدت، موجب افزایش مقاومت ملت در برابر سختیها و مشکلات و نیز موجب اقتدار و عزت جامعه است.
5- وحدت حوزه و دانشگاه موجب رشد واقعی و ترقی وتعالی حقیقی کشور میشود.
6- وحدت حوزه و دانشگاه ضامن استقلال و حفظ اسلام و کشور است، نه دانشگاهی بدون روحانی میتواند به استقلال برسد و نه روحانی بدون دانشگاه.
7- وحدت حوزه و دانشگاه یعنی ائتلاف همه ملت.
8- اصلاح کشور، محصول وحدت دو جناح حوزه و دانشگاه است.
همچنین در بخش «وحدت حوزه و دانشگاه» دیدگاه مقام معظم رهبری«مدظلهالعالی» در باب وحدت حوزه و دانشگاه به شرح ذیل است:
هنگامی وحدت حاصل میشود که مبنای آن توحید و تجلیات آن در ابعاد مختلف باشد و جامعهای که مبنای آن شرک است نتیجه آن چیزی جز اختلاف و تفرقه نیست. همچنین مبنای دیگر وحدت، ولایت است هنگامی که همه به مقام ولایت متمسک شدند، باز آن جامعه به وحدت میرسد. بنابراین میتوان گفت که از نظر ایشان هنگامی درجامعه وحدت حاصل میشود که آن جامعه توحیدی و ولایی باشد یعنی به اسلام عمل کند، به تعبیری، لازمه جامعهای که به اسلام (توحید و ولایت) ملتزم باشد، وحدت و انسجام و یکپارچگی است.
ازسخنان مقام معظم رهبری میتوان چنین نتیجه بگیریم:
1. وحدت، نتیجه قهری اعتقاد به توحید است.
2. نگاه توحیدی نه تنها انسانها را به هم مرتبط و متحد میکند، بلکه همه موجودات عالم هستی را با انسان مرتبط و خویشاوند میسازد و بین آنها وحدت ایجاد میکند. بنابراین اعتقاد توحیدی در تمام ابعاد جامعه اثر میگذارد و آن جامعه را یک جامعه متحد و منسجم قرار میدهد.
3. تفکر شرکآلود موجب جدایی و افتراق انسانها میشود.
4. ولایت نیز در راستای اعتقاد توحیدی، موجب وحدت میشود.
5. لازمه ولایت و توحید، جامعه اسلامی است و بهتعبیری هرجا وحدت است، مبنای آن اعتقاد به توحید و ولایت است که همان اعتقاد به اسلام و احکام نورانی آن است.
6. برای رسیدن به وحدت، باید اعتقاد به توحید و ولایت، که همان عمل به احکام نورانی و سعادت آفرینی اسلام است، در عمل تحقق پیدا کند. به تعبیر دیگر میتوان گفت که وحدت نتیجه عمل به احکام نورانی اسلام است که درجامعه اسلامی تحقق پیدا میکند.
از این مطالب بهخوبی میتوان نتیجه گرفت که از نظر مقام معظم رهبری، برای نیل به وحدت از جمله وحدت حوزه و دانشگاه باید در عمل راهرو نظر الهی و توحید شویم، یعنی خودمان را فرمانبر خدا بدانیم و خود را از او و بهسوی او بدانیم. در آن صورت است که مسئله وحدت تحقق پیدا میکند.
یکی از مسائل مهم، که درحوزه دانشگاهی مطرح است، اسلامی شدن علوم بهخصوص علوم انسانی است، اگر طبق فرمایشات امام و مقام معظم رهبری در این عرصه الهی و اسلامی وارد شویم درآن صورت باید تبیینهای سکولاریستی و الحادی از پدیدهها و روابط انسانی را کنار گذاشته و علت پدیدهها را تنها علت منحصره ندانیم، بلکه همه این پدیدهها در نهایت مخلوقات الهی هستند که بر اساس آموزههای دینی هیچ تغییر و دگرگونی و نیرویی بدون اذن خداوند انجام وظیفه نمیکند (لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم).
باید در آرمانهای متعالی با یکدیگر هماندیشی، همراهی و مسیر واحدی داشته باشیم. ما باید یکدیگر را درک کنیم، زبان یکدیگر را بفهمیم و همکاری داشته باشیم. در بحثهای آموزشی نوعی همکاری لازم است و در بحثهای پژوهشی؛ بهخصوص در حوزههای علوم انسانی، همکاری و پیوند جدی ضروری است. در بحثهای عملیاتی کشور همکاری و ارتباط لازم است، ولی ضرورتی در ادغام و یکسانسازی در همه زمینهها نیست.
پس وحدت و همکاری در دو محور ضروری است. اول، وحدت در آرمانهای متعالی. دوم، همکاری در امور آموزشی، پژوهشی، سیاسی، اجتماعی و کارهای مدیریتی کشور. اگر بر دانشگاههای ما چنین نگرشی حاکم شود، به حوزههای علمیه،که حیطه فعالیت آنها کتاب و سنت است، بسیار نزدیک شدهاند.
با توجه به سیاستها و راهکارهای نیل به وحدت در این پژوهش (هر مقدار که ما به آموزههای اسلامی در حوزه و دانشگاه عمل کنیم بههمان اندازه به وحدت نائل شدهایم)، لذا راهکارهای ذیل پیشنهاد شده است:
حاصل سخن اینکه مقصود از وحدت در این است که اهداف مشخصی، حوزه و دانشگاه را به نقطهای مشترک بکشانند و در سایه آن وحدت آرمانی، به همکاری و هماهنگی برسند. البته وحدت درحوزه آرمانها، همان یگانگی و رسیدن به آرمانهای کلی و مشترک است و پایینتر از آن و در ساختار آموزشی و روشی، وحدت و یکی شدن وجود ندارد.
پس منظور از وحدت حوزه و دانشگاه، وحدت درعرصه فعالیتهای علمی، سیاسی و اجتماعی با حفظ هویت هریک از دو نهاد است.
فایل این پژوهش از اینجا دانلود کنید.
انتهای پیام