به گزارش ایکنا از قم، نعیمه پورمحمدی، نویسنده کتاب جهان معلولساز، شامگاه شنبه 16 آذرماه در همایش اخلاق معلولیت در خانه اخلاقپژوهان قم در سخنانی گفت: معلولان باید در جمعهایی که قرار است در مورد آنان صحبت شود و یا تصمیمی بگیرند باید حضور داشته باشند و نقش داشته باشند.
وی با بیان اینکه بنده قبل از آنکه فرزند معلولی داشته باشم تصورات دیگری در این زمینه داشتم افزود: بعد از اینکه خداوند فرزند معلولی به من داد بینش و نگرشم نسبت به معلولان تغییر یافت و معتقدم که باید مردم را به این بینش و نگرش دعوت کنیم.
پورمحمدی با بیان اینکه علاقه من به اخلاق و الهیات معنویت و الگویی که برای ارتباط با معلولان به من کمک کند انگیزه شد تا کتاب جهان معلول ساز را بنویسم اظهار کرد: هم اکنون در زمینه سقط جنین مشغول مطالعه هستم و کتابی را با عنوان «ژن بد» در دستور کار دارم.
نویسنده کتاب جهان معلولساز با اشاره به اینکه آموزش تلفیقی برای معلولان از دغدغه های دیگر بنده است تصریح کرد: من در کتاب اخلاق معلولیت که سه فصل دارد ابتدا در مورد تبارشناسی معلولیت، مطالعات جدید و اخلاق معلولیت به بحث پرداخته ام.
پورمحمدی با بیان اینکه در بحث تبارشناسی به موضوع ظلم به معلولان اشاره شده است بیان کرد: در واقع این ظلم در حق معلولان با واژه هایی مانند عقب افتاده و منگل و ناهنجار و ... رخ می داده است؛ این ظلم توسط کلیسا با استثناسازی ادامه یافت البته این باروهای غلط مختص کلیسا هم نبود و حتی در بین مسلمین هم هست.
وی افزود: از دید کلیسا معلولان هویت ندارند؛ آنان برای شکرگزاری ما هستند، تجلی خدا، نشانه گناه و یا تقدس هستند لذا هیچ وقت هویت مستقلی برای آنان قائل نبود و یا این نگاه تابآوری به معلولان القاء میشد که در آن دنیا پاداش میگیرند در حالی که باید در این دنیا هم امکانات برای آنان فراهم شود.
نویسنده کتاب جهان معلولساز اظهار کرد: ترحم و دلسوزی از دیگر ضعفپروریهای کلیسا در حق معلولان بود؛ فلسفههای جدید و مدرن هم ظلم دیگری در حق آنان داشتند و آن در ارزشگزاریهای دوگانه اعمال شد زیرا معلول را بی ارزش میدانستند. ظلم دیگر در حق معلولان متوجه علم پزشکی و پزشکان است زیرا نرمالسازی و آیکیوسازی و بر این اساس، معلولان را دچار احساس بد میکنند.
پورمحمدی با اشاره به دوره پست مردن با بیان اینکه در این دوره وضعیت بهتری را شاه هستیم افزود: در این دوره تنوع به رسمیت شناخته میشود و معلولیت را بیش از آنکه ژنتیکی بداند محرومیت معلولیت را حاصل ساختارهای اجتماعی میداند؛ در این دوره هر وضعیت بدنی و ذهنی، نوعی سبک ذهنی و بدنی است و نمیتوان دوربودن از برخی استانداردها را بی ارزش بدانیم؛ در این وضع مطالعات جدید معلولیت آغاز شد و از جمله در الهیات به این بحث پرداخته شده و می توان از خدای در ذهن معلولان الهیات جدیدی را تعریف کنیم.
پورمحمدی افزود: اخلاق رسمی بر این گمان است که قدرت بدنی، فضیلت و ضعف، رذیلت است در حالی که این کاملا امری ساختگی و تصنعی است. همچنین دیگریسازی از معلولان از ظلمهایی است که در حق آنان اعمال میشود.
وی اظهار کرد: انحراف دانش و تجربه بدنی ما به سمت بدن سالم از دیگر ظلم ها در حق آنان است زیرا هر چیزی در مورد بدن میدانیم درمورد بدن سالم است و در باره رنج و عذاب بدنی کم میدانیم و تجربه معلولان را ناچیز دانستهایم و تجربه کمی در مورد رنج و درد داریم که در هنگام حادثه و یا سالمندی به سراغ ما خواهد آمد؛ معلولان راههای خلاقانه برای زندگی، شادی، سرگرمی، عاقل و مودب بودن، صداقت داشتن بلد هستند که انسانهای سالم بلد نیستند و ما میتوانیم بی معنایی را با الهام از آنان فرابگیریم.
پورمحمدی تصریح کرد: معلولیت از سنخ نداشتن نیست بلکه تجربههایی دارند که افراد سالم ندارند؛ اینکه آنان را تحقیر و ترحم کنیم درست نیست بلکه شخص هستند و عاملیت دارند.
پورمحمدی تصریح کرد: شخص معلول میتواند از بدن خودش تعالی بگیرد و اعتماد به نفس خود را بالا ببرد و روحش را با بدنش یکی نداند همچنین دوستی و مذاکره با درد از دیگر تکنیکها برای معلولان است.
انتهای پیام