به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، هفتمین «نیم روز» علمی تمدن اسلامی در راستای برگزاری هفته علمی تمدن نوین اسلامی که از 30 آذر افتتاح شده است، امروز چهارشنبه 2دی در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد. محورهای مقالات علمی این هماندیشی عبارت بودند از «بازآفرینی تمدن اسلامی در پرتو پایه های چهارگانه ایمان» نوشته حجتالاسلام و المسلمین ذوعلم، «سطوح عقلانیت در جامعهشناسی تمدن نوین اسلامی» نوشته لطیف عیوضی، «تمدن در ساحت قرآن» از حسین احمدی، «مبانی آیندهپژوهی تمدن نوین اسلامی» نوشته حسین خزایی که پس از ارائه، نقد گردید.
تمدن در ساحت قرآن در ابتدای این نیمروز، حسین احمدی به ارائه مقاله خود با عنوان «تمدن در ساحت قرآن» پرداخت. وی در آغاز سخنانش گفت: من بر اساس درک خود در خصوص قرآن این مقاله را نوشته و باید در این خصوص صدها کتاب تدوین شود که باز مساله به صورت کامل تبیین نخواهد شد.
وی ادامه داد: زبان قرآن فرازمانی و فرامکانی است در حالیکه زبان تاریخ زمانی و مکانی است از این رو زبان قرآن در این خصوص سمبلیک است. در این مقاله سعی شده است تا از منظر تاریخی و نه هرمنوتیک و فلسفی به قرآن نگاه شده و از تفسیر آن خودداری شود.
احمدی با بیان اینکه زبان قرآن زبان کشف و زبان تمدن زبان ساخت است، گفت: از این منظر من تلاش کردهام بین این دو زبان نوعی انطباق به عمل بیاورم و چون معتقدم تمدنسازی از سویی امری فرایندی و از سویی دیگر امری پروژهای است، تلاش کردهام با توجه به زبان تاریخ و زبان تمدن به نوعی مهندسی تمدن دست بیابم.
به گفته احمدی، یکی از تمدن هایی که در قرآن کریم از آنها نام برده شده است تمدن مصر بوده که در سوره یوسف به آن اشاره شده است؛ با مهاجرت قوم بنی اسراییل در زمان صدارت حضرت یوسف (ع) و اصلاحات او، بنیان های تمدنی در این سرزمین شکل گرفت. با ظهور آخرین دین آسمانی، تمام تمدن ها در نظام ارزشی این دین حذف شدند و تمدنی ظهور کرد که در آن عصاره تمامی تمدن های بشر و دستاوردهای انبیای الهی وجود داشت و فرهنگ دینی به عنوان روح پایدار، این فرهنگ و تمدن را حفظ کرده است.
وی افزود: پیامبر (ص) با دمیدن روح حکمت و ایجاد امنیت سیاسی و اقتصادی و وحدت پایه های تمدن اسلامی را بنیان نهاد و جامعه ای که به تعبیر علمی در بدترین شرایط فرهنگی وجود داشتند و از آب لجن می نوشیدند و کنار مارها می خوابیدند و به ریختن خون یکدیگر تفاخر می کردند و بت می پرستیدند را نجات داد و با بعثت ایشان این جامعه به مدنیت رسید. با بررسی سنت ها از منظر قرآن کریم باید گفت که این سنت ها به چند دسته تقسیم می شوند؛ دسته نخست سنت های تاریخی ای است که در آن روابط به صورت اتفاقی و کورکورانه نبوده. همچنین، سنت های تاریخی از منظر قرآن، ربانی و قدسی است و اراده خدا در تدبیر عالم مجسم می شود.
وی سنت های تاریخی در قرآن را با اراده و آزادی انسان در تضاد ندانست و در ادامه به شاخص های تمدنی از منظر قرآن اشاره کرد و گفت: نخستین شاخصه آن است که تمدن اسلامی همه جنبه های انسانی را متوجه خداوند و فطرت انسان کند و یادآور شود در این انگاره، انسان جانشین خدا در زمین است که تامل در آیات ما را به این امر رهنمون می کند و این کتاب هم به جنبه های مادی و اسباب تمدن توجه داشته هم روح حاکم بر آن را لحاظ می کند و به همان اندازه که به ایمان (۸۱۱ بار) در قرآن تاکید شده، به همان دفعات به علم نیز اشاره شده است.
در ادامه دکتر سیدجمال موسوی، عضو هیئت علمی تاریخ تمدن اسلامی دانشگاه تهران، به نقد ارائه این مقاله پرداخت. وی با بیان اینکه نباید در بحت تمدن و قرآن نوعی مصادره به مطلوب کنیم گفت: قرآن از تاریخ تمدن حرف نمیزند و برای مثال بحثهای مطرح شده در خصوص تمدن حضرت سلیمان باید بررسی شود.
موسوی ادامه داد: آیا تمدنی به نام تمدن حضرت سلیمان واقعا وجود داشته است؟ در این صورت مراد از تسخیر باد در حکومت آن حضرت به چه معناست؟ سوالات زیادی دراین خصوص وجود دارد، برای مثال ما بین توصیف قرآن از تمدن صبا و سلیمان تفاوت میبینیم، تمدن صبا مادی است هرچند تمدن مربوط به حضرت سلیمان با عبارات فرامادی توصیف شده است که باید در این خصوص رمزگشایی شود.
وی با بیان اینکه سنتهای الهی چیزی جز علل و معلولهای اجتماع نیستند، گفت: امروزه گفته میشود جامعه مورد مطالعه جامعهشناسی قرار میگیرد و از این طریق میتوان تا حدی به این سنتها دست یافت و مهمترین کلید واژه قرآن در این خصوص کفران است. به تعبیر قرآن تمدنها وقتی به حد اعلا پیشرفت و رشد رسیدهاند، منقرض شدهاند و این به خاطر کفری است که آنها ورزیده بودند.
موسوی در پایان گفت: ما در خصوص بررسی تاریخی در قرآن دچار فقر روشی هستیم، رویکرد مقاله حاضر خیلی توصیفی بود و آقای احمدی بر اساس درک خود برخی از آیات متناسب را انتخاب کرده و تیتری برای آن انتخاب کرده بودند که این روش درست نمیباشد.
بازآفرینی تمدن اسلامی در پرتو منابع چهارگانه ایماندر ادامه این نشست حجت الاسلام و المسلمین به ارائه مقاله با موضوع «بازآفرینی تمدن اسلامی در پرتو منابع چهارگانه ایمان» پرداخت و در آغاز سخنانش، گفت: تمدن نوین اسلامی باید بازآفرینی شود و قرار نیست که ما دوباره آن را بسازیم و برای این کار باید به اجتهاد بر اساس منابع عقلی و نقلی بپردازدم.
وی ادامه داد: حکمت 31 نهج البلاغه درباره ایمان و مولفههای آن است. این حدیث به صورتی کامل در برخی ازکتب معتبر حدیث شیعه آمده است و اگر چه متواتر نیست میتوان آن را مستفیض دانست. این حدیث تنها در خصوص ایمان فردی نیست و میتواند ثمره اجتماعی داشته باشد.
وی افزود: بر اساس این حدیث ایمان چهار مولفه صبر، یقین، عدل و جهاد را دارد. ما بدون ترویج این عناصر نمیتوانیم به سوی تمدن نوین اسلامی حرکت کنیم و صرفا میتوان در این زمینه به گفتوشنود پرداخت. این عوامل در ارتباط متقابل با یکدیگر بوده و بسترساز تمدن اسلامی هستند.
وی تصریح کرد: تمدن اسلامی علاوه بر وجود آمدن در بقا نیز منوط به این 4 پایه ایمان است. همچنین محصول تمدن اسلامی نیز همین عوامل است. اگر ایمان متعالی ترین ارزش تمدن اسلامی است، ایمان باید محصول این تمدن باشد و در مرحله نهایی این عناصر به شکلی ارتقا پیدا کنند.
وی با بیان این تمدن اسلامی بر خلاف آنچه تصور میشود زوال نخواهد یافت، گفت: تصور رایج این است که هر تمدنی مرحله ایجاد، اوج و زوال برخوردار است اما در خصوص اسلام چنین نیست، تمدن اسلامی هیچگاه زوان خواهد یافت زیرا اگر تمدن اسلامی مبتنی بر حقایق وجیانی است و بر مبنای ایمان شکل گرفته و تداوم یافته است، به سقوط منتهی نخواهد شد.
حجت الاسلام غلامحسین محرمی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در نقد مقاله ارائه شده گفت: در خصوص موضوع مقاله باید گفت بر اساس چه معیار و ملاکی این مولفهها پایههای ایمان خوانده شدهاند در حالی که در احادیث دیگر عناصر و مولفههای دیگری نیز ذکر شده است و نصف جلد دوم کافی در خصوص ایمان و کفر است.
وی ادامه داد: پرسشهای این مقاله نیز در پایان آن آمده است که باید ابتدا مقاله مطرح میشد. از سوی دیگر امان هم به عنوان علم تمدن اسلام و هم به عنوان معلوم تمدن اسلامی عنوان شده است و این نیز یکی دیگر از اشکالاتی است که میتوان اشاره کرد.
محرمی در ادامه گفت: رابطه دین با تمدن توضیح داده نشده است، تمدن برآیند نظامات خوانده شده در حالی که در جایی دیگر نظامات را محصول تمدن معرفی کردهاند.
سطوح عقلانیت در جامعه شناسی تمدن نوین اسلامیمقالهدیگری که در این نیمروز هفته علمی تمدن نوین اسلامی ارائه شد مقاله «سطوح عقلانیت در جامعه شناسی تمدن نوین اسلامی» بود. نگارنده مقاله عیوضی، گفت: من از با مفاهیم رایج در علوم اجتماعی و انسانی به جستجوی چارچون نظری بحث بوده ام. در نگاه وبر تمدن از فرهنگ تفکیک یافته است، این تفکیک را میتوان مبتنی بر تفکیک علم از معنا دانست.
وی ادامه داد: واژه زیست جهان یا جهان اجتماعی و تحقق عقلانی فرهنگها مشکل تفکیک میان علم و معنا را حل میکند. در این گفتمان جهان اجتماعی موجودی واقعی در نظر گرفته میشود و با این بحث تفکیک بین معنا و علم و از سویی فرهنگ و تمدن از بین میرود.
وی افزود: در گام دوم چارچوب نظری به نقد ماینهام پرداخته ام که با تفکیک میان ایدئولوژی و وهم خواندن آن با اتوپیا و خیال خواندن آن علم واقعی در دانش اجتماعی مورد تاکید قرار میگیرد.
وی با بیان اینکه جهان مدرن از هویت حقیقی و واقعیت فرازمانی دست شست، گفت: آیا جهان اسلام نیز میخواهد این مسیر را طی کند؟ با در نظر گرفتن مقدمات آرمان جهان اسلام از دل حقیقتی فراتاریخی بیرون میآید که غیر انسانساز و اگر جهن اسالم تحقق ارزشها بدانیم جهام مدرن جهانی اس که برای ارش ها دو سطح واقعی در زندگی فردی و اجتماعی و آرمان قائل است اما در جهان اسلام این تمایز وجود ندارد.
محمدحسین بادامچی عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در نقد مقاله ارائه شده، گفت: مزیت این مقاله این است که در چارچوبهای موجود تلاش کرده است به بیان نظرات خود بپردازد. نوینده در سنت فکری پارسانیا قدم برداشته است.
وی ادامه داد: مقاله از ایده society به ایده تاریخ و از آن جا به ایده جهانهای اجتماعی حرکت کرده است و ما از اجتماع به فلسفه تاریخ رسیدهایم درحالی که ما میبینیم در جامعهشناسی با تاریخ و فلسفه مخالفت میشود.
بادامچی گفت: طرح مانهایم نقض غرض شده و او وهم، خیال و واعیت تجربی را از هم جدا کرده و سیاست و فلسفه تاریخ را رد میکند. نگارنده مقاله باید مشخص کند بین عقلانیت و عقلانیتها چگونه جمه کرده و در تعبیر «بسط تاریخ عقلانیت»، بسط از کجا آمده است.
وی ادامه داد: از سوی دیگر در خصوص شهید صدر نیز به نظر میرسد نگارنده مصادره به مطلوب کرده است زیرا صدر با طرح منطقه فراغ با بحث یکی بودن مفاهیم ثابت و متغیر مخالفت کرده بود.
در ادامه نشست آخرین مقاله با عنوان «مبانی آینده پژوهی تمدن نوین اسلامی» نوشته حسین خزایی ارائه و نقد شد.