حجتالاسلام والمسلمین حمید احمدی، عضو گروه انقلاب اسلامی دانشگاه معارف اسلامی در یادداشتی که بهمناسبت فرارسیدن سالگرد شهادت سید مقاومت، شهید سیدحسن نصرالله در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت: روح سیدحسن نصرالله به تأمل در جمال حق غرقه بود چنان که گویی در محراب است بلکه محراب معنای خود را در او نمایان کرده بود، نگاه و اندیشه بلندش به جهاد، واقعیت انسانیاش را گسترش داده تا جایی که نمونه خیر همه خیر و نمونه پاکی همه پاکیها شد.
سخاوتمندانه بخشندهای که گویی نهایت زندگی در نهایت بخشندگی و از خود گذشتن است، آرامش، آسایش و فرزند دلبندش را برای آرامش و امنیت ملت، عزت وطن و آرمانش در راه خداوند بخشید؛ جذبه و گیرایی روحیاش او را قبله دلها و کانون جانهای شیفتهای کرد که کام تشنه ستمدیدگان و جانسوختگان به خنکای زلال سخن، نگاه و اشارهاش در کنار فرات وجودش سیراب میشدند.
مردم در اجتماعی که او برپا میکرد، چون معتکفان پیرامونش سرمست از جامهای گوارایش بیجنبشی با چشم دوختن به اشارات و حرارت سخنانش به آیندهای روشن مینگریستند؛ صداقت، صبر و فریادهای رسایش در دفاع از مظلومان فلسطین و لبنان، از جوانان سرگردان و مأیوس از آرامش و درمان آلام ملک و ملت خویش، مجاهدان و جوانمردانی بزرگ و سرشار از امید و نشاط ساخت که امنیت و آرامش را از دشمن عنود و متجاوز و خونآشام سلب کردند و هویتی یافتند که به آن فخر کرده و مایه فخر همه مجاهدان و آزادیخواهان شدند.
مردی بزرگ که عظمتش بر همگان هویدا بود و چون شخص بزرگ را نیاز به جامه نیست او از هرچه جامه و کسوت تعلق، عنوان و مقام به دور بود، چنانچه عظمت و ایمان اولیای الهی احساسی ذاتی است، بنابراین هرچه دارند در نهاد و شاکله انسانیشان عجین شده، از اینرو هرچه به ایشان نزدیکتر شویم، زیبایی و نیرومندیشان بیشتر نمایان میشود.
او نزد همگان وجودی صاف، یکرنگ و صادق را به نمایش گذاشت و دشمن نیز سخنش را به صداقت و راستی اخذ میکرد و هیچکس در او سُمعَه، ریا، خدعه، وعدههای بیپایه و بیاساسی را احساس نمیکرد؛ او همچنان که مداوم در جهاد با دشمن بود، پیوسته در زندگی و آسایش مردم امعان نظر داشت و در اصلاح و بهبود آن سعی و جهاد بسیار و مؤثری کرد، این خود عاملی در عداوت و دشمنی عناصر و عوامل نظام سلطه در داخل سرزمینش و نزد حکام وابسته و هم دشمنان ستمپیشه خارجیاش شد.
شهیدی که فخر علمای دین و مجاهدان راه خدا بود و اهل معرفت او را در کران ابدیت انسانی میدیدهاند که در آسمان نظر میکرد و پرواز را تمنا داشت. اهل علم، خرد و ایمان در طلعت او، انسان عابد، مجاهد و عالمی اندیشمند و بصیر را شناختند که به همه حرکت، جهاد، عزتمندی، باور، ایمان و توکل به خداوند را برمیانگیخت، اما رفتنش و عروج خونینش برای ما بسی سخت و گران بود و در باورمان نمیگنجید.
در آن شب تیره که سیاهیاش به رنگ پلاسی قیرگون بر روح و جانمان چنگ انداخت و بر چشمان ما خوابی دلهرهآور و بیمناک سایه انداخت، نالههای پیدر پی چون زخمدار و خونین آرام آرام از عمق جانمان روی هم گرد آورد و اندک اندک در حال کشاندن دامن یأس بر روح و اندیشهمان بود که در هفتمین روز عروجش، کلام استوار و جمال و چهره مطمئن قائدی بزرگ، فرزانه و بصیر، آن اندوهها و نالههای جریحهدار، ناگهان فریادی را شکل دادند که سیل رو به نابودی دشمن را بشارت داد و برای دشمن آهنگ نابودی رو به زوال در دهانه گور را نواخت و نسیم خوش امید بر شامهها وزید و چهرههای مکدر و ترکبرداشته به غم بزرگ مظلومیت ملت فلسطین و پرواز غریبانه شجاعان حزبالله و پرچمدار بزرگ مقاومت، به بشارت امام و پیشوای هشیار و دلیر ما روشن و گشوده شد.
گفتهاند، هر آنکس که به این جهان پا نهاد، روز حیاتی دارد و روز وفاتی و در میان این دو روز صحنه زیستن و اعمال و نمایش شخصیت آدمی است و این بزرگمرد تاریخ در دریای جهاد فرو رفت و از شهادت خود پیروزی ساخت و پرچم نماد جاودانگی را بر فراز جهان عدالت خواهی و آزادگی و انسانیت برافراشت.
انتهای پیام