حجتالاسلام والمسلمین عیسیزاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن در یادداشتی که در اختیار ایکنای قم قرار داده؛ به بیان سخنانی درسآموز از
امام سجاد(ع) پرداخته است که متن آن را در ادامه میخوانیم:
از راهکارهای دستیابی به
سعادت دنیا و آخرت، بهکارگیری و عملیاتی کردن آموزههای نورانی پیامآور
قیام خونین کربلا، امام سجاد(ع) است، از همین رو ارائه سخنانی درسآموز از این امام عزیز بهمناسبت ایام شهادتشان، در راستای ترویج معارف اهل بیت(ع) امری ضروری است.
۱. نشان دین کامل
«إنَّ الْمَعْرِفَهَ، وَکَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْکُهُ الْکَلامَ فیما لایُغْنیهِ، وَقِلَّهُ ریائِهِ، وَحِلْمُهُ، وَصَبْرُهُ، وَحُسْنُ خُلْقِهِ»؛ همانا معرفت و کمال دین مسلمان، در گرو رهاکردن سخنان و حرفهایى است که به حال او و دیگران سودى ندارد و از ریا و خودنمایى دورى جستن، در برابر مشکلات زندگى بردبار و شکیبا بودن و داراى اخلاق پسندیده و نیک سیرت بودن است.
۲. عاقبت عقل ناقص
«مَنْ لَمْ یَکُنْ عَقْلُهُ أکْمَلَ ما فیهِ، کانَ هَلاکُهُ مِنْ أیْسَرِ ما فیهِ»؛ کسى که بینش و عقل خود را به کمال نرساند و در رُکود فکرى و فرهنگى بسر برد، به سادگى در هلاکت و گمراهى و سقوط قرار خواهد گرفت.
۳. تلاش برای آخرت
«عَجَباً کُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَکَ دارَ الْبقاء»؛ بسیار عجیب است از کسانى که براى این دنیاى زودگذر و فانى کار مىکنند و خون دل مىخورند ولى آخرت را که باقى و ابدى است رها و فراموش کردهاند.
۴. ارزش نگاه به چهره مومن
«نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِى وَجْهِ أخِیهِ الْمُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّهِ وَالْمَحَبَّهِ لَهُ عِبادَه»؛ نظر کردن مؤمن به صورت برادر مؤمنش از روى علاقه و محبت عبادت است.
۵. آمادگی برای حسابرسی در قیامت
«إبْنَ آدَم إنَّکَ مَیِّتٌ وَمَبْعُوثٌ وَمَوْقُوفٌ بَیْنَ یَدَىِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ مَسْؤُولٌ، فَأعِدَّ لَهُ جَواباً»؛ اى فرزند آدم (اى انسان! تو) خواهى مُرد و سپس محشور مىشوى و در پیشگاه خداوند متعال جهت سؤال و جواب احضار خواهى شد، پس جوابى قانعکننده و کامل مهیا و آماده کن.
۶. ارزش عفت شکم و شهوت
«إنَّ أفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّهُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ»؛ با فضیلتترین و مهمترین مجاهدتها، عفیف نگه داشتن شکم و عورت است از چیزهاى حرام و شبههناک.
۷. ارزش طلب علم و معرفت
«لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فِى طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْبِسَفْکِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ»؛ چنانچه مردم منافع و فضایل تحصیل علوم را مىدانستند هر آینه آن را تحصیل مىکردند گرچه با ریخته شدن و یا فرو رفتن زیر آبها در گردابهاى خطرناک باشد.
۸. ارزش همنشینی با صالحان و دانشمندان
«مُجالَسَهُ الصَّالِحیِنَ داعِیَهٌ إلى الصَّلاحِ، وَ أَدَبُ الْعُلَماءِ زِیادَهٌ فِى الْعَقْلِ»؛ همنشینى با صالحان انسان را بهسوى صلاح و خیر مىکشاند و معاشرت و هم صحبت شدن با علما، سبب افزایش شعور و بینش مىباشد.
۹. ارزش ازدواج و صله رحم
«مَنْ زَوَّجَ لِلّهِ، وَوَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بتَاجِ الْمَلَکِ یَوْمَ الْقِیامَهِ»؛ هرکس براى رضا و خوشنودى خداوند ازدواج کند و با خویشان خود صله رحم کند، خداوند او را در قیامت مفتخر و سربلند مىگرداند.
۱۰. ارزش کنترل اعضای بدن
«اَلْخَیْرُ کُلُّهُ صِیانَهُ الاْنْسانِ نَفْسَهُ»؛ سعادت و خوشبختى انسان در حفظ و کنترل اعضاء و جوارح خود از هرگونه کار زشت و خلاف است.
۱۱. ارزش محاسبه نفس و ترس از خداوند
«یَا ابْنَ آدَم، إنَّکَ لا تَزالُ بَخَیْر ما دامَ لَکَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِکَ، وَما کانَتِ الْمُحاسَبَهُ مِنْ هَمِّکَ، وَما کانَ الْخَوْفُ لَکَ شِعاراً»؛ اى فرزند آدم، تا آن زمانى که در درون خود واعظ و نصیحتکنندهاى دلسوز داشته باشى و در تمام امور بررسى و محاسبه کارهایت را اهمیت دهى، و در تمام حالات از عذاب الهى ترس و خوف داشته باشى؛ در خیر و سعادت خواهى بود.
۱۲. ارزش سخاوتمندی و تقوا
«سادَةُ النّاسِ فی الدُّنْیا الاَسْخِیاء، وَ سادَةُ الناسِ فی الاخِرَةِ الاَتْقیاء»؛ در این دنیا سرور مردم، سخاوتمندان هستند؛ و در قیامت سید و سرور مردم، پرهیزکاران خواهند بود.
۱۳. شیوه تقسیم اوقات زندگی رسول خدا (ص)
«کانَ [رسولُ الله]إذا أوَى إلىَ مَنزِلِهِ، جَزَّءَ دُخُولَهُ ثَلاثَةَ أجزَاءٍ: جُزءاً لِلَّهِ، وَجُزءاً لِأهلِهِ، وَجُزءاً لِنَفسِهِ»؛ پیامبر(ص) وقت خود را در منزل به سه قسمت میکرد: بخشی برای (عبادت) خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خودش.
۱۴. ارزش راستگویی
«خَیرُ مَفَاتیحِ الأموُرِ الصِّدقُ»؛ بهترین گشاینده کارها، راستی و بهترین پایان برنده آن، وفاداری است.
۱۵. ارزش خون شهید و اشک در شب
«مَا مِن قَطرَةٍ أَحَبُّ إِلَی الله عَزَّوَجَل مِن قَطرَةِ دَمٍ فِی سَبِیلِ الله و قَطرَةِ دَمعَةٍ فِی سَوادِ اللَّیلِ»؛ هیچ قطرهای نزد خداوند محبوبتر از دو قطره نیست: قطره خونی که در راه خدا ریخته شود و قطره اشکی که در سیاهی شب جاری شود.
۱۶. ملاک برتر بودن
«مَن عَمِلَ بما افتَرَضَ اللهُ عَلَیهِ فَهُوَ مِن خَیر النَّاس»؛ کسی که به آنچه خداوند بر او واجب ساخته عمل کند از بهترین مردمان است.
۱۷. چیستی حق خداوند
«فَاَمّا حَقُّ اللّهِ الاَْکْبَرُ فَاِنَّکَ تَعْبُدُهُ لا تُشْرِکُ بِهِ شَیْئا فَاِذا فَعَلْتَ ذلِکَ باِخْلاصٍ جَعَلَ لَکَ عَلى نَفْسِهِ اَنْ یَکْفیَکَ اَمْرَ الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ وَ یَحْفَظَ لَکَ ما تُحِبُّ مِنْها»؛ حق بزرگتر خداوند این است که او را بپرستى و چیزى را با او شریک نسازى، که اگر خالصانه چنین کنى، خداوند کار دنیا و آخرتت را کفایت مىکند و آنچه را دوست دارى برایت نگه مىدارد.
۱۸. ارزش دعا
«الدُّعاءُ یَدفَعُ البَلاءَ النّازِلَ وَما لَم یَنزِلْ»؛ دعا، بلاى نازل شده و نازل نشده را دفع میکند.
۱۹. ارزش وفای به عهد
«وَخَیرُ خَوَاتیمِهَا الوَفَاءُ»؛ بهترین گشاینده کارها راستی و بهترین پایان برنده آن وفاداری است.
۲۰. ترس از قدرت خداوند
«خَفِ اللَّهَ لِقُدرَتِهِ عَلَیکَ واستَحىِ مِنهُ لِقُربِهِ مِنکَ»؛ از قدرت خداوند بر خویش بترس و از نزدیکىاش به خود شرمگین باش.
۲۱. شیوه دعا کردن
«و نَعُوذُ بِکَ مِن شَماتَةِ الاَعدَاء، وَ مِنَ الفَقرِ إِلی الأَکفَاء، وَ مِن مَعِیشَةٍ فِی شِدَّةٍ، و مَیتَةٍ عَلی غَیرِ عُدَّة»؛ خدایا پناه میبریم به تو از شماتت و شاد شدن دشمنان و از نیازمندی به همانندان خودم و از زندگی در سختی، و از مردن بیتوشه سفر.
«الَّلهُم صَلِّ عَلی مُحَمَّد و آلِه، و صَیِّرنا إِلَی مَحبُوبِک مِن التَوبَةِ، وَ أَزِلنَا عَن مَکرُوهِک مِن الاِصرار»؛ بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و ما را به توبه و بازگشت که پسندیده بازگردان، و از اصرار بر گناه که آن را نمیپسندی دور گردان.
«الَّلهُم إِن تَشأ تَعفُ عَنَّا فَبفَضلِک، و إِن تَشأ تُعَذِّبنا فَبعدلِک»؛ بار خدایا اگر بخواهی از ما بگذری از فضل و احسان توست نه شایستگی ما و اگر بخواهی ما را به کیفر رسانی از عدل و دادگری توست.
۲۲. گناهانی که سبب نزول عذاب است
«وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنزِلُ النِّقَمَ عِصیانُ العارِفِ بِالبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَى النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بهِم وَ السُّخریَّةُ مِنهُم»؛ گناهانى که باعث نزول عذاب میشوند، عبارتاند از: ستم کردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره کردن آنان.
۲۳. عوامل نجات انسان
«ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُؤْمِن: کَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَاغتِیابهِمْ، وَإشْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاَِّخِرَتِهِ وَدُنْیاهُ، وَطُولُ الْبُکأ عَلی خَطیئَتِهِ»؛ سه چیز موجب نجات انسان مؤمن خواهد بود: نگهداری زبانش از حرف زدن درباره مردم و غیبت آنان، مشغول شدنش به خویشتن با کارهایی که برای آخرت و دنیایش مفید باشد و بسیار گریستن بر اشتباهاتش.
۲۴. ارزش پرهیز از طمع
«رَأیْتُ الْخَیْرَ کُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِی قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا فِی أیْدِی النّاسِ»؛ تمام خیرات و خوبیهای دنیا و آخرت را در چشم پوشی و قطع طَمَع از زندگی و اموال دیگران میبینم.
۲۵. نقش زبان در سرنوشت انسان
«إنَّ لِسانَ ابْنَ آدَمٍ یَشْرُفُ عَلی جَمیعِ جَوارِحِهِ کُلَّ صَباحٍ فَیَقُولُ: کَیْفَ أصْبَحْتُمْ؟ فَیَقُولُونَ: بخَیْرٍ إنْ تَرَکْتَنا، إنَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بکَزبان»؛ آدمی بر تمام اعضا و جوارحش تسلط دارد و هر صبحگاهان به آنها میگوید: چگونه شب را به روز رساندید؟ جواب میدهند: اگر تو ما را رها کنی خوب و آسوده هستیم، چون که ما به وسیله تو مورد ثواب و عقاب قرار میگیریم.
۲۶. ارزش آیات الهی
«آیاتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، کُلَّما فُتِحَتْ خَزانَةٌ، فَیَنْبَغی لَکَ أنْ تَنْظُرَ ما فیها»؛ آیههای قرآن، هر کدام آن، خزینه علوم خداوند است، هر گاه خزینهای باز میشود شایسته است که خوب در آن بنگری.
۲۷. حق بزرگترها
«حَقُّ الکَبِیر توقیرهُ لِسِنِّهِ و اجلالُهُ لِتَقدَّمَهُ فی الِاسلام»؛ حق آنکه بزرگتر است این است که او را به خاطر سنش احترام کنی و او را به خاطر اینکه برتو در مسلمانی پیشی داشته است، بزرگ شماری.
۲۸. عجز انسان از توصیف خداوند
«لَوِ اجْتَمَعَ أَهْلُ السَّماءِ وَالارْضِ أَنْ یَصِفُوا اللّهَ بعَظَمَتِهِ لَمْ یَقْدِرُوا»؛ اگر تمامى اهل آسمان و زمین گِردهم آیند و بخواهند خداوند متعال را در جهت عظمت و جلالش توصیف و تعریف کنند، قادر نخواهند بود.
۲۹. پرهیز از همنشینی با فاسق و قطعکننده صله رحم
«إیّاکَ وَمُصاحَبَةُ الْفاسِقِ، فَإنّهُ بائِعُکَ بِأَکْلَةٍ أوْ أَقَلّ مِنْ ذلِکَ وَإیّاکَ وَمُصاحَبَةُ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإنّى وَجَدْتُهُ مَلْعُونا فى کِتاب ِاللّهِ»؛ برحذر باش از دوستى و همراهى با فاسق، چون که او به یک لقمه نان و چه بسا کمتر از آن هم، تو را مىفروشد و مواظب باش از دوستى و صحبت کردن با کسى که قاطع صله رحم مىباشد، چون که او را در کتاب خدا ملعون یافتم.
۳۰. ارزش پیروی از اهل بیت(ع)
«إنَّ دینَ اللّهِ لایُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَةِ، وَالآراءِ الْباطِلَةِ، وَالْمَقاییسِ الْفاسِدَةِ، وَلایُصابُ إلاّ بالتَّسْلیمِ، فَمَنْ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، ومَنِ اهْتَدى بِنا هُدِىَ، وَمَنْ دانَ بِالْقِیاسِ وَالرَّأْىِ هَلَکَ»؛ بهوسیله عقل ناقص و نظریههاى باطل، و مقایسات فاسد و بىاساس نمىتوان احکام و مسائل دین را به دست آورد، بنابراین تنها وسیله رسیدن به احکام واقعى دین، تسلیم محض مىباشد، پس هرکس در مقابل ما اهل بیت(ع) تسلیم باشد از هر انحرافى در امان است و هر که به وسیله ما هدایت یابد خوشبخت خواهد بود، و شخصى که با قیاس و نظریات شخصى خود بخواهد دین اسلام را دریابد، هلاک مىگردد.
۳۱. شیوه دعا کردن
«الَّلهُم صَلِّ عَلی مُحمَّدٍ و آله، و اجعَلنِی لَهُم قَرِیناً، و اجعَلنِی لَهُم نَصِیراً، و امنُن عَلَیَّ بشوقٍ اِلَیک، و بالعَمَلِ لَکَ بما تُحِبُّ و تَرضَی، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیٍء قَدِیر، و ذلِکَ عَلیکَ َیسِیر»؛ بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و من را با ایشان همنشین قرار داده و یاریکننده ایشان گردان، و به شوق و دل باختگی به خود و به انجام آن چه دوست داری و خشنود میگردی بر من منت گزار توفیق عطا فرما، زیرا تو بر هر چیز توانایی، و خواسته من برای تو آسان است.
۳۲. دعاهای زیبا
«الَّلهُمَّ... وَاجْعَلْنى مِمَّنْ اَطَلْتَ عُمْرَهُ وَ حَسَّنْتَ عَمَلَهُ وَ اَتْمَمْتَ عَلَیْهِ نِعْمَتَکَ وَ رَضَیْتَ عَنْهُ وَ اَحْیَیْتَهُ حَیاةً طَیِّـبَةً فى اَدْوَمِ السُّرورِ وَ اسْبَغِ الْکَرامَةِ وَ اَتـَمِّ الْعَیْشِ»؛ خداوند! مرا از کسانى قرار ده که عمرشان را دراز و کردارشان را نیکو گردانیدهاى و نعمتت را بر آنان تمام کردهاى و از آنان خرسندى و به آنان زندگى اى پاک، همراه با پایدارترین شادمانى و سرشارترین کرامت و کاملترین رفاه، عطا نمودهاى.
۳۳. شیوه تعامل با پدر و مادر
«الَّلهُم خَفِّض لَهُما صَوتِی، و اَطِب لَهُما کَلامِی، و اَلِن لَهُما عَریکَتِی، و اعطِف عَلَیهِما قَلبی، و صِیِّرنِی بهِما رَفِیقاً، و عَلَیهِما شَفِیقاً»؛ بار خدایا صدایم را در برابر ایشان (پدر و مادر) آهسته، و سخنم را خوشایند و خویم را نرم نما و دلم را بر آنها مهربان کن، و من را به ایشان سازگار و بر آنان رحیم گردان.
۳۴. دعا برای توبه
«الّلهُم إِن یَکُنِ النَدمُ تَوبَةٌ إِلَیکَ فَأَنا أَندَمُ النَّادِمِین، و إِن یَکُنِ التَّرکُ لِمَعصِیَتِکَ إِنابَةٌ فَأَنا أَوَّلُ المُنیبین، و إِن یَکُنِ الِاستِغفَارُ حطَّةٌ لِلذُّنُوبِ فَإِنِّی لَکَ مِنَ المُستَغفِرِین»؛ بار خدایا اگر پشیمانی به سوی تو توبه است پس من پشیمانترین پشیمانهایم، و اگر بجا نیاوردن گناه تو، توبه و بازگشت به سوی تو است پس من نخستین توبهکنندگانم، و اگر درخواست آمرزش، سبب ریختن گناهان است پس من به درگاه تو از درخواستکنندگان آمرزشم.
۳۵. ارزش راضی بودن به مقدرات الهی
«الرِّضا بِمَکْرُوهِ الْقَضاءِ، مِنْ اعْلى دَرَجاتِ الْیَقینِ»؛ شادمانى و راضى بودن به سختترین مقدرات الهى از عالىترین مراتب ایمان و یقین خواهد بود.
۳۶. تشبیه دنیا و آخرت
«الدُّنْیا سِنَةٌ، وَالاَّْخِرَةُ یَقْظَةٌ، وَنَحْنُ بَیْنَهُما أضْغاثُ أحْلامِ»؛ دنیا همچون نیمه خواب (چرت) است و آخرت بیدارى است و ما در این میان رهگذر، بین خواب و بیدارى به سر مىبری.
۳۷. ارزش اطعام، سیراب نمودن و پوشاندن مومن
«مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِنا مِنْ جُوعٍ أطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ، وَمَنْ سَقى مُؤْمِنا مِنْ ظَمَاءٍ سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحیقِ الْمَخْتُومِ، وَمَنْ کَسا مُؤْمِنا کَساهُ اللّهُ مِنَ الثّیابِ الْخُضْر»؛ هرکس مؤمن گرسنهاى را طعام دهد خداوند او را از میوههاى بهشت اطعام مىکند و هر که تشنهاى را آب دهد خداوند از چشمه گواراى بهشتى سیرآبش مىگرداند، و هرکس برهنهاى را لباس بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتى که بهترین نوع و رنگ مىباشد، خواهد پوشاند.
۳۸. عوامل کامل شدن اسلام، محو شدن گناه و رضایت خداوند
«أرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فیهِ کَمُلَ إسْلامُهُ، وَمَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَلَقِیَ رَبَّهُ وَهُوَ عَنْهُ راضٍ: وِقاءُ لِلّهِ بِما یَجْعَلُ عَلى نَفْسِهِ لِلنّاس، وَصِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ، وَالاْ سْتحْیاء مِنْ کُلِّ قَبِیحٍ عِنْدَ اللّهِ وَعِنْدَ النّاسِ، وَحُسْنِ خُلْقِهِ مَعَ أهْلِهِ»؛ هرکس داراى چهار خصلت باشد، ایمانش کامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتى خداوند را ملاقات مىکند که از او راضى و خوشنود است:
۱- خصلت خودنگهدارى و تقواى الهى به طورى که بتواند بدون توقع و چشمداشتى، نسبت به مردم خدمت نماید.
۲- راستگویى و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگى.
۳- حیا و پاکدامنى نسبت به تمام زشتىهاى شرعى و عرفى.
۴- خوش اخلاقى و خوش برخوردى با اهل و عیال خود.
منابع
۱- تحف العقول، ص ۲۰۲،/ بحارالأنوار، ج ۲، ص ۱۲۹، ح ۱۱
۲- بحارالأنوار: ج ۱، ص ۹۴، ح ۲۶
۳- بحارالأنوار: ج ۷۳، ص ۱۲۷، ح ۱۲۸
۴- تحف العقول، ص ۲۰۴،/ بحارالأنوار، ج ۷۸، ص ۱۴۰، ح ۳
۵- تحف العقول، ص ۲۰۲،/ بحارالأنوار، ج ۷۰، ص ۶۴، ح ۵
۶- مشکاه الأنوار، ص ۱۵۷، س ۲۰
۷- اصول کافى، ج ۱، ص ۳۵،/ بحارالأنوار، ج ۱، ص ۱۸۵، ح ۱۰۹
۸- بحارالأنوار، ج ۱، ص ۱۴۱، ضمن ح ۳۰، و ج ۷۵، ص ۳۰۴
۹- مشکاه الأنوار، ص ۱۶۶
۱۰- تحف العقول، ص ۲۰۱،/ بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۱۳۶، ح ۳
۱۱- مشکاه الأنوار، ص ۲۴۶،/ بحارالأنوار، ج ۶۷، ص ۶۴، ح ۵
۱۲- مشکاة الا نوار، ص ۲۳۲، س ۲۰، /بحارالا نوار، ج ۷۸، ص ۵۰، ح ۷۷
۱۳- مکارم الأخلاق، ج ۱، ص ۴۴
۱۴- بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۱۶۱
۱۵- خصائل الصدوق، ص ۵۰
۱۶- جهاد النفس ح ۲۳۷
۱۷- تحف العقول، ص ۲۵۶
۱۸- الکافی، ج ۲، ص ۴۶۹ ح ۵،/ میزانالحکمة، ج ۲، ص ۸۷۰
۱۹- بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۱۶۱
۲۰- بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۱۶۰
۲۱- صحیفه سجادیه
۲۲- معانى الاخبار، ص ۲۷۰
۲۳- صحیفه سجادیه
۲۴- همان
۲۵- تحف العقول، ص ۲۰۴،/ بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۴۰، ح ۳
۲۶- اصول کافیف ج ۲، ص ۳۲۰
۲۷- اصول کافی، ج ۲، ص ۱۱۵،/ وسائل الشّیعةف ج ۱۲، ص ۱۸۹، ح ۱
۲۸- مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۳۸، ح ۳
۲۹- جهادالنفس، ح ۱۹
انتهای پیام