کد خبر: 4291859
تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱۴۰۴ - ۰۶:۴۸
در مکتب امام حسین(ع)/ ۵

عاشورا؛ بازتاب تقابل ازلی حق و باطل + فیلم

عضو هیئت علمی دانشگاه قم گفت: دو جریان اصلی حق و باطل از ازل تا ابد وجود دارند و در طول تاریخ به‌صورت فعال و جدی با یکدیگر مقابله خواهند کرد، اگر انسان از یک مسیر خارج شود، الزاماً در مسیر دوم قرار گرفته؛ زیرا در عالم به جز این دو مسیر، راه دیگری وجود ندارد.

تبیین مقاومت در مسیر حق با توجه به مکتب حسینی

در گذر تاریخ بشر، دو جریان حق و باطل همواره در تقابل با یکدیگر بوده‌اند. عاشورا نه تنها یک واقعه تاریخی، بلکه نمادی از این جریان کهن و عمیق است که ریشه در خلقت و نیز ریشه در فطرت بشری دارد، ولایت الهی و ولایت طاغوت یا همان حق و باطل و نور و ظلمت دو مسیر روشنی هستند که انسان‌ها در تمام دوران‌ها باید از میان این دو راه، یکی را برگزینند.

در عاشورا، امام حسین(ع) و یاران باوفایشان به‌عنوان پرچمداران جریان حق، انتخابی عقلانی و معنوی انجام دادند که نتیجه آن از همان ابتدا آشکار بود. این انتخاب نه تنها منحصر به زمان خاصی نیست، بلکه در هر دوره‌ای، انسان‌ها را به‌سوی مقاومت در برابر ستم و باطل دعوت می‌کند؛ در ادامه، با حجت‌الاسلام و المسلمین احمد بهشتی‌مهر، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، درباره این دو جریان، جایگاه مقاومت در مکتب حسینی و پیام عاشورا برای دنیای امروز به گفت‌وگو پرداختیم. مشروح این گفت‌وگو در ادامه از نظر می‌گذرد:

ایکنا_ جریان خیر و شر از ابتدای خلقت تا عاشورا چگونه در تاریخ تفسیر می‌شود؟

سخنرانی و گفت‌وگو درباره ایام‌الله محرم تبدیل به یک نماد و آیین و به سبکی از زندگی حسینی تبدیل شده است، اما جریان عاشورا و واقعه کربلا، نهضت یا مکتب حسینی تابع یک جریان کلان، عمیق و بنیادین به نام «ولایت الهی»، «صراط مستقیم» یا هدف خلقت هستند.


بیشتر بخوانید:


از ابتدای خلقت یک جریان کلی وجود دارد که عاشورا در امتداد این جریان شکل گرفته است، قطعاً بسیاری از شئون زندگی شیعیان تابع جریان عاشورا و تعالیم اباعبدالله‌الحسین(ع) است، جریان ولایت الهی و صراط مستقیم پیش از واقعه عاشورا نیز در جریان‌های دیگری حضور و تجلی داشت، در کنار این خط کلی که نام آن را ولایت الهی گذاشتیم، خط دیگری با نام‌هایی مانند ولایت شیطان یا ولایت طاغوت وجود دارد که این دو خط کلی از ازل تا ابد وجود خواهند داشت، بنابراین امام حسین(ع) و پیروانشان در خط ولایت الهی و دشمنان و مخالفانشان در خط ولایت طاغوت قرار گرفتند؛ توجه داشته باشید که این دو خط اصلی که عالم را دربرمی‌گیرد؛ می‌تواند نام‌های دیگری مانند نور و ظلمت، هابیل و قابیل و حق و باطل نیز داشته باشد. در این گفت‌وگو از نام حق و باطل برای بیان مطالب استفاده می‌کنیم.

جریان حق، عالی‌ترین حقیقتی است که می‌تواند در کل نظام خلقت وجود داشته باشد و مابقی حقیقت‌های دیگر جهان تابع آن حقیقت کلی هستند و برای فهم این حقایق فرعی به آن حقیقت کلی محتاج هستیم، یکی از ویژگی‌های مسیر حقیقت؛ آشکار بودن نتیجه انتخاب این مسیر است، انسان برای آنکه بداند یک کار یا یک فکر خاص در زندگی اجتماعی او درست است و نتیجه خواهد داد، گاهی مجبور به انجام دادن آن می‌شود تا دریابد ثمری برای او در زندگی‌اش داشته یا خیر، اما تعیین و تکلیف در جریان حق از همان ابتدا و بدون آزمون و خطا معلوم است، به‌طور کلی در جریان حق و باطل پیش از اقدام و عمل، نتیجه آشکار است، به‌خصوص اگر یک حق کلی در برابر یک باطل کلی وجود داشته باشد.

افرادی که در زمان واقعه عاشورا می‌زیستند و حضور داشتند با کمی تفکر می‌توانستند طرف حق را از باطل تشخیص دهند و شواهد تاریخی نشان می‌دهد غالب افرادی که در عاشورا حضور داشتند، درک کرده بودند که جریان حق و باطل کدام است و جریان مقابل اباعبدالله‌الحسین(ع) نیز به باطل بودن جبهه خود واقف بود، بنابراین نتیجه جریان حق قبل از انتخاب کردن آن آشکار است، زیرا همواره در این جریان عقلانیت وجود دارد. انتخاب جریان حق اهمیت بسیاری دارد اما به‌دلیل آشکار بودن نتیجه این مسیر، انتهای آن از همان ابتدای مسیر مشخص است، با انتخاب این مسیر انسان به تکلیف خود عمل کرده است، بنابراین نگرانی از بابت فرجام مسیر نخواهد داشت و هدف نهایی جریان حق همان انتخاب کردن و قرار گرفتن در این مسیر است.

شخصی که خدا را عبادت می‌کند از پایان عبادت خود نگرانی ندارد زیرا می‌داند به تکلیف خود عمل کرده است، بنابراین افرادی که با امام حسین(ع) روانه کربلا شدند به این فکر نمی‌کردند که قرار است جنگ بشود یا شهید شوند یا اتفاق دیگری رقم بخورد، درواقع هدف این افراد همراهی با امام زمانشان بود، اگر کسی به‌دنبال دریافت یک نتیجه باشد یا به‌دنبال دریافت یک مزد، همواره نگران است که مزدش را نگیرد و به هدفش نرسد، اما کسی که فقط به‌دنبال انجام بهترین کار است، با قرار گرفتن در ابتدای آن کار به هدفش رسیده است؛ به همین دلیل، کسانی که در جریان عاشورا از ابتدا با اباعبدالله‌الحسین(ع) حرکت کردند، در متن سعادت قرار داشتند، این همان پیروزی است که از همان ابتدا معلوم بود.

برای انجام یک کار ابتدا باید توجیه عقلی آن کار وجود داشته باشد و زمانی که موفق شدیم استدلال انجام کار را ارائه می‌دهیم، دیگر دغدغه‌ای نداریم، چون می‌دانیم که کار درست را انجام می‌دهیم، البته استمرار در انجام کار، باقی ماندن، مقاومت کردن و صبر کردن، اقدام دوم برای رسیدن به نتیجه مطلوب است و درواقع این فضایل تابع انتخاب مسیر حق هستند.

انبیا در طول زندگی خود نگران انتهای مسیر رسالت‌شان نبودند و این تفکر همواره برای علما، بزرگان و شهدا در دوران انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و دوره‌های دیگر نیز وجود داشته است. درست است که با ترور یا شهادت بزرگانی از جامعه دچار صدمات اجتماعی می‌شویم، اما هیچ‌گاه آن فرد را ناکام نمی‌دانیم، درواقع معتقدیم آن شخص به‌گونه‌ای زندگی کرد که هدف نهایی‌اش شهادت بود، به همین دلیل به شهید و خانواده شهدا ضمن عرض تسلیت، تبریک هم می‌گوییم زیرا آن شهید به همان مقامی رسید که هدف او در زندگی بود.

ایکنا_ مفهوم مقاومت در مکتب حسینی به چه معناست و مقاومت در مسیر حق چه جایگاهی دارد؟

دو جریان اصلی حق و باطل از ازل تا ابد وجود دارند و در طول تاریخ به‌صورت فعال و جدی با یکدیگر مقابله خواهند کرد، اگر انسان از یک مسیر خارج شود، الزاماً در مسیر دوم قرار گرفته زیرا در عالم به جز این دو مسیر، راه دیگری وجود ندارد، در این صورت نیروهای فعال در هر مسیر باید برای پیروان مسیر دیگر مانع‌تراشی کنند تا برای خود یارگیری کرده و حرکت انسان‌ها را به سمت دیگر متوقف کنند، بنابراین تمام انرژی خود را برای بازگرداندن افراد از مسیر مخالف و تغییر ذهنیت اشخاص به‌کار خواهند گرفت. با این فرض، پس از شناخت مسیر باید همواره منتظر پیشامد موانع، فریب‌ها و توطئه‌ها بود، نیروهای عظیمی صرف از بین بردن انرژی و تصمیمات من از پیروی مسیر حق می‌شود و در این موقعیت است که «مقاومت» معنا پیدا می‌کند.

زمانی که انسان بین یک دوراهی با عقلانیت، معنویت و نورانیت مسیر درست را انتخاب می‌کند، یعنی قدرتی به نام مقاومت را خرج انتخاب خود کرده است، اما غلبه بر سختی‌ها در مسیر حق به معنای «مقاومت» کردن است، زمانی که کاری از دست انسان ساخته نیست، صبر می‌کند. به نظرم این یکی از تفاوت‌های بین صبر و مقاومت است و تفاوت دیگر برای این دو مفهوم؛ انجام دادن فعالیت بیشتر در مقاومت نسبت به صبر کردن است، به‌طور مثال در جریان عاشورا، اباعبدالله‌الحسین(ع) مقاومت می‌کنند و بعد از شهادتشان، باقی‌ماندگان صبر می‌کنند، یعنی صبر بر مصیبت، اما در صبر هم نوعی از مقاومت وجود دارد، آن‌ها صبر می‌کنند تا از این مسیر جدا نشوند و در آن باقی بمانند، زیرا در گذشته این مسیر را با عقل و منطق خود پذیرفته‌اند و مطمئن هستند که در مسیر حق، نورانیت و عقلانیت قرار دارند.

پس از انتخاب مسیر حق دیگر نباید از آن مسیر برگشت، زیرا عالی‌ترین حقیقتی که در عالم وجود دارد را پیدا کرده‌ایم، بنابراین بهای ایستادن در این مسیر را می‌پردازیم و حاضریم مال، آبرو و حتی جان خود را در این مسیر فدا کنم، زیرا چیزی که به‌دست آورده‌ایم؛ ارزشمندتر از آن چیزی خواهد بود که از دست خواهیم داد. فردی که در مسیر حق ثابت‌قدم بماند و در این راه جان خود را فدا کند به سعادتی که همیشه انتظار آن را داشت می‌رسد. درواقع، شهدای این راه در متن حق، فانی شدند.

ایکنا_ مکتب حسینی چه پیامی برای مقابله با جبهه باطل در جهان معاصر دارد؟

عاشورا یک واقعه بسیار مهم است، اما عاشورا نیز یکی از فروعات مکتب حق در یک مسیر گسترده‌ است، آن مکتب هم قبل از عاشورا وجود داشت و هم بعد از عاشورا باقی خواهد بود، یعنی اباعبدالله‌الحسین(ع)، قیام و کربلای خود را تابع مکتب حق می‌دانست و همان چیزی که در سال ۶۱ هجری عاشورا را رقم زد، می‌تواند در سال ۱۶۱، یا ۲۶۱، یا الان در سال ۱۴۰۴ شمسی نیز عاشورایی دیگر ایجاد کند و همان عاملی که هزار سال پیش سپاه ابی‌عبدالله(ع) را مقابل سپاه شمر، ابن سعد و ابن زیاد قرار داد، هنوز هم می‌تواند سپاه امام حسین(ع) و سپاه یزیدی را مجدداً ایجاد کند، این تفسیری از عبارت معروف «کل یوم عاشورا، کل أرض کربلا» است، یعنی عاشورا براساس یک مبنای محوری اتفاق افتاد و آن مبنای محوری همچنان وجود دارد.

ما هر روز می‌توانیم در عاشورا و کربلا باشیم، این ما هستیم که باید تشخیص دهیم؛ اکنون در سال ۱۴۰۴، امام حسین(ع) و سپاه یزید کدام طرف هستند، بنابراین تکلیف امروز با انتخاب یکی از این دو راه مشخص خواهد شد. همان‌طور که مرحوم شهید مطهری در سخنرانی معروف خود به شناخت شمر زمانه اشاره کردند، ما در هر دوره‌ای باید شمر زمان خودمان را بشناسیم، ناآگاهی از شمر زمان و توجه و تمرکز به شمر هزار سال پیش به نوعی گمراهی است، بنابراین در عاشورا و کربلای امروز باید مجدداً خود را به جای اباعبدالله‌الحسین(ع) و یارانش بگذاریم تا مسیر حق را تشخیص دهیم.

جریان دوم که همان مسیر باطل است نیز نمایندگانی دارد و تشخیص آن با توجه به موضع‌گیری‌های ستمگران امروز بسیار راحت است، امروز این اشخاص به‌ راحتی ادعای کشتن مردم غیرنظامی، زنان و کودکان یا ترور دانشمندان و رهبران دینی را می‌کنند. این موارد از سنخ اتفاقاتی است که هزار سال پیش هم رخ داده است.

در جریان کربلا، عده‌ای به راحتی بچه می‌کشتند، به زنان بی‌دفاع حمله می‌کردند، خیمه‌ها را آتش می‌زدند و هیچ ابایی از انجام کارهای شر و پلید نداشتند، همان‌قدر که در آن زمان تمایز حق و باطل ساده بود، امروز هم تمایز حق و باطل کار سختی نیست، همواره در جامعه بشری جنگ‌هایی به وقوع پیوسته و عده‌ای به کشتن کودکان، زنان، ویرانی شهرها، نسل‌کشی و استفاده از بمب اتمی افتخار می‌کردند، این اعمال در هر دوره‌ای که اتفاق افتد از یک سنخ هستند و از یک واقعیت حکایت دارند.

در مقابل، عده‌ای همواره در جنگ توصیه می‌کردند به زنان و بچه‌های بی‌دفاع کاری نداشته باشید، درختان را قطع نکنید، آب‌ها را مسموم نکنید، کسانی را که با شما نمی‌جنگند مورد تعرض قرار ندهید، حتی اگر اسیر شوند، اسیر را نکشید و این تعالیم و توصیه‌هایی است که در طول تاریخ از انبیا و ائمه(ع) آموختیم و جلوه‌ای از این تعالیم را در جنگ‌های حضرت امیر(ع) و دیگر ائمه(ع) مشاهده کردیم. امروز هم از نیروهای نظامی و انتظامی جمهوری اسلامی می‌شنویم که جنایت انجام نمی‌دهیم زیرا اعتقاد داریم در این مسیر مبنا بر نسل‌کشی نیست، بلکه براساس حقانیت، عدالت، نورانیت و معنویت باید عمل کرد. عامل پیروزی جمهوری اسلامی، ایستادگی در مسیر حق و از بین بردن نیرو و جبهه باطل است.

زندگی براساس عقلانیت و معنویت سرشار از جذابیت و نشاط است و در این مسیر، نیروهای مادی را برای یک زندگی‌ جذاب و هدفمند باید به‌کار گرفت، مسائل مادی و این جهانی را می‌توان در مسیر حق یا در مسیر باطل استفاده کرد، همان‌طور که قرآن درباره استفاده از انواع نیروهای ذهنی، قلبی، احساسات و عواطف در مقابل دشمن (منظور من از دشمن همین دشمن تمدنی است) صحبت کرده است. قدرت نظامی و موشک‌های نقطه‌زن نیز به‌عنوان نیروی مادی برای غلبه بر جبهه باطل اهمیت دارد. زندگی زمانی جذاب می‌شود که عقلانیت و معنویت انسان تأمین شده باشد.

متأسفانه در دنیایی زندگی می‌کنیم که رقیب انسان‌های خردمند معنویت‌گرا، یعنی نمایندگان جریان باطل، جذابیت‌ها را به سمت دیگری برده و تعریف دیگری از جذابیت ارائه داده است. جذابیت‌هایی که امروزه در بسیاری از جوامع مطرح است، شامل جذابیت‌های مادی، حیوانی، خوشگذرانی، عیاشی، شهوت‌رانی و دیگر جذابیت‌های فانی و زودگذر است؛ در حالی که جذابیت‌های معنوی و عقلانی فراوانی براساس ارزش‌ها داریم که اتفاقاً هزینه دادن برای این ارزش‌ها بسیار هم جذاب است و اساساً یکی از دلایل لذت نبردن از این دنیا، هزینه کردن یا هزینه دادن بابت چیزی است که ارزش ندارد.

امام حسین(ع) و تمامی اهل‌ بیت(ع) بیشترین هزینه‌ها را برای مسیر حق دادند و امروز زنده‌ترین انسان‌های تاریخ پس از هزار سال هستند یا مرحوم امام(ره) که بنیان‌گذار انقلاب و جمهوری اسلامی بودند، هیچ‌وقت از اقدام خود پشیمان نبودند؛ مقام معظم رهبری، نیروهای ارزشی، فکری، دانشگاهی و حوزوی همواره در حال هزینه دادن برای ادامه مسیر انقلاب هستند و در این راه آرزوی شهادت دارند، اما هیچ‌وقت از نشاط و شادابی‌شان کاسته نشده و همواره خودشان را پیروز میدان می‌دانند.

به نظرم اگر این مسئله برای انسان حل شود و درک خوبی از آن حاصل شود همواره تمامی انسان‌ها، در تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی خود مسئولیتی تاریخی و تمدنی احساس خواهند کرد. هیچ واقعه‌ای را نمی‌توان تصور کرد که انسان در آن مورد مسئولیتی نداشته باشد، خواه جریان عاشورا باشد، خواه جریان جنگ تحمیلی باشد و خواه هر مسئله اجتماعی دیگر.

دست کم هر انسانی در این وقایع باید جایگاه خود را تعیین و پس از قرار گرفتن در جایگاه مناسب خود به وظایف متناسب با آن عمل کند. اولین وظیفه آن است که خود را پیرو جریان حق بداند و در این پیروی همواره مقاومت کند. سپس از تمامی ابزارهای مادی و ماورائی در این مسیر بهره ببرد. همان‌طور که قرآن فرمود: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»(سوره انفال/ آیه ۶۰) یعنی هر نیرویی را می‌توانید فراهم کنید. این نیرو می‌تواند نیروی ذهنی و فکری، عاطفی و روانی، نظامی و تسلیحاتی و خلاصه مادی و معنوی باشد.

گفت‌وگو و فیلم از حانیه‌سادات حسینی‌کیا

انتهای پیام
captcha