حجتالاسلام والمسلمین حسین درودی، پژوهشگر علوم تربیتی و مدرس بیانیه گام دوم طی یادداشتی که در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت، سال ۱۴۰۴ با تأکید رهبر معظم انقلاب بر «سرمایهگذاری برای تولید» پیوندی عمیق با آموزههای وحیانی دارد. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی با شعار راهبردی امسال، سرمایهگذاری را نه صرفاً بهعنوان عاملی مادی، بلکه در مسیری الهی ترسیم کردهاند؛ مسیری که قرآن کریم تنها سرمایه نجاتبخش انسان در حیات ابدی را «قلب سلیم» میداند. این نگاه حکیمانه نشان میدهد سرمایهگذاریهای اقتصادی تنها زمانی پایدار و راهگشا خواهند بود که با جهتگیری الهی و اخلاقی همراه شوند تا همزمان با رفع موانع اقتصادی کنونی، طلیعهدار شکلگیری تمدنی نوین مبتنی بر ارزشهای اصیل اسلامی شوند. در این چارچوب، سرمایههای مادی باید در خدمت تعالی معنوی جامعه قرار گیرند تا هم سود دنیوی و هم ثواب اخروی را برای مردم به ارمغان آورند.
برخی سرمایههای کلی و زیربنایی از منظر پیامبر اعظم(ص) خطاب به ابوذر در انسانشناسی اسلامی چنین بیان شده است: «یا أباذرٍّ، اِغتَنِمْ خَمسا قَبلَ خَمسٍ: ۱- شَبابَکَ قَبلَ هَرَمِکَ، ۲- و صِحَّتَکَ قَبلَ سَقَمِکَ، ۳- و غِناکَ قَبلَ فَقرِکَ، ۴- و فَراغَکَ قَبلَ شُغلِکَ و ۵- و حَیاتَکَ قَبلَ مَوتِکَ؛ اى ابوذر پنج چیز را پیش از پنج چیز غنیمت شمار: جوانیت را پیش از پیریات و تندرستیات را پیش از بیماریات و توانگریات را پیش از تهىدستیات و آسودگیات را پیش از گرفتاریات و زندگیات را پیش از مردنت.»
با توجه به سرمایههای معرفی شده برای یک مسلمان در جامعه اسلامی که حفاظت از آنها عامل جامعهسازی و تمدنآفرینی میشود پیشنیازی به نام قلب سلیم را نیاز دارد که با حفظ تمامجانبه از آن ارتباط با ملکوت جهان و انسان کامل برای ایشان برقرار شده و از مزاحمتهای وساوس شیطان و نیز زیادهخواهی نفس در امان باشد، چراکه انسان به تنهایی قادر نیست از این سرمایههای پنجگانه خود حراست کند بهدلیل آنکه فقر باطنی و ظاهری ایشان در حدی است که بدون حمایت آموزههای وحی و مفسر حقیقی آن به بیراهه و بنبستهای ذلت بار دچار میشود.
بشر مشتاق به پرورش حیوانات در جهان صنعتی امروز که در متروها و پارکهای اروپا و آمریکا به شدت به بنبست انسانشناختی رسیده و آثار مهیب و مخرب انحرافی آن اکنون در پیش چشم جهانیان لحظه به لحظه به نمایش گذارده میشود که در غزه مقتدر قتل اطفال با روش گرسنگی دادن و نیز آتش زدن بیپناهان و کهنسالان و همچنین خبرنگاران نه اینکه از سوی برخی مسئولان جهان محکوم و مردود شناخته نمیشود بلکه یک برتری علمی و نژادی به حساب میآید؛ بله اقتصاد در نزد این گروه انساننما مشخص است که فقط از طریق خونریزی و تجارت فساد امکان اظهار وجود دارد.
سرمایهگذاری حقیقی در خلقت انسان از آن خداوند متعال است که آن هم برای جود است نه جهت سود، چراکه نعمت اختیار به ایشان افاضه کرده تا جانشین او در زمین باشد و اگر این داده الهی برای آدمی فهم نشود همیشه خداوند هستی را بدهکار خود دانسته و در برابر او ادعای خداوندی خواهد کرد که از علائم مشهور آن عدم خدمت به دیگران و استخدام محرومان به نفع مادی و بردگی خویش در نزد آنان است.
در سوره مبارکه انسان آمده است: «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا؛ ما راه را به او نشان دادیم یا سپاسگزار خواهد بود یا ناسپاس.» امام صادق(ع) نیز ذیل همین آیه فرمودند: «عرفناه، اما آخذ و، اما تارک؛ ما راه را به او معرفى کردیم، یا آن را مىگیرد و یا رها مىکند.» بزرگترین سرمایه برای یک انسان؛ آزاد بودن ایشان از همه مخلوقات و هر چه غیر خداوند متعال است میباشد و این قدرت انتخابگری افاضه شده از سوی خالق یکتاست که بشر را از حیوانات و سایر موجودات هستی تفکیک و ممتاز میکند و به ایشان اجازه میدهد در جهان اقدام به سرمایهگذاری مادی و معنوی داشته و در عالم ماوراء برداشت را از آن خود کند و در انتظار پاداش بیپایان باشد.
این نکته تربیتی بسیار حائز اهمیت است که درک و دریافت تمامی سود ثمره سرمایهگذاری شده توسط انسان در آن سرایی است که ظرفیت پاسخگویی به مقام و منزلت سرمایهگذاری انسان را داشته باشد تا تبادل صورت گیرد، چراکه به مقدار وسعت قلب آدمی سرمایهگذاری حقیقی به ایشان پرادخت میشود، از همینرو در آیه ۸۸ و ۸۹ شعرا آمده است «یَومَ لا یَنفعُ مالٌ و لا بَنون إلّا مَن أتى اللّهَ بِقَلبٍ سَلیم؛ روزی که نه دارایی و نه فرزندان سودی نمیبخشد، مگر هر کس قلبی سلیم را نزد خداوند، بیاورد.» سود حقیقی آن است که آبادگر قلب بینهایت طلب انسان باشد، زیرا سود مادی در دنیا موقتی و مقطعی تاریخ مصرف محدود دارد؛ آن سودی که مانا و موسع است از جنس قلب بینهایت طلب آدمی است که قدرت میهمان کردن خداوند عالم هستی را در قلب خود دارد.
«الحَجُّ أَشهُرٌ مَعلوماتٌ فَمَن فَرَضَ فیهِنَّ الحَجَّ فَلا رَفَثَ وَلا فُسوقَ وَلا جِدالَ فِی الحَجِّ وَما تَفعَلوا مِن خَیرٍ یَعلَمهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدوا فَإِنَّ خَیرَ الزّادِ التَّقوىٰ وَاتَّقونِ یا أُولِی الأَلبابِ؛ حج، در ماههای معینی است و کسانی که با بستن احرام، و شروع به مناسک حج، حج را بر خود فرض کردهاند، باید بدانند که در حج، آمیزش جنسی با زنان، و گناه و جدال نیست و آنچه از کارهای نیک انجام دهید، خدا آن را میداند؛ و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکاری است و از من بپرهیزید ای خردمندان.» (بقره/ آیه ۱۹۷)
از حکمتهای زیرساختی برنامههای عبادی حج میتواند اصلاح الگو اقتصادی برای بشر باشد، زیرا آنچه سبب اقتصاد سرمایهداری فقیرستیز میشود همان تحریمهایی است که حاجی در حج ملزم به رعایت آن است که از محسوسترین آن خودبینی است و به دستور شارع مقدس حاجی در مدت معین اعمال حج حق ندارد خود را در آیینه مشاهده کند؛ این سبک تربیتی اگر در سرمایهگذاریهای اقتصادی پایه و بنیادی دریافت کند و انسان را از خودپرستی و خودبینی مطلق نجات بخشد و دست شیطان را از وسوسهگریها و نیز زیادهخواهیهای نفس اماره در سرمایهگذاریهای تجاری جهت سود ظالمانه به سهولت خالی و خلاص میگرداند.
معنای اصطلاحی «ایمان»: «ایمان در اصطلاح عبارت است از پذیرایی و قبول مخصوصی از ناحیه نفس نسبت به آنچه که قبول کرده؛ قبولی که باعث شود که نفس در برابر آن ادراک و آثاری که اقتضا دارد، تسلیم شود.» (علامه طباطبائی، المیزان، ج ۱۱، ص ۳۹۰). علامه طباطبائی این مفسر کبیر با تأکید بر اینکه عمل جزء ایمان است و اگر جزء یعنی عمل صالح نباشد کل یا همان ایمان تشکیل نمیشود، در مورد علامت تسلیم و قبول میفرماید: «علامت چنین قبولی؛ این است که سایر قوا و جوارح آدمی نیز آن را قبول کرده و مانند خود نفس در برابرش تسلیم شود.»(همان)
هرگاه این ایمان نسبت به خدا باشد، آن را «ایمان به خدا» میگویند. این ایمان به خدا، که همان اعتقاد قلبی و انجام دادن اعمال صالح است و نیز صفات دیگری را در روح مؤمن نسبت به دانش و سیاست و هنر و از همه مشهودتر اقتصاد و امور معیشتی او بهوجود میآورد که با بودن ایمان، آنها نیز خواهند بود و شدت و ضعف آنها که تعیینکننده رفتارهای انسان هستند، به شدت و ضعف خود ایمان بستگی دارد. این صفات را میتوان از ارکان ایمان به حساب آورد و جهت اصلاح اقتصاد و آفتزدایی از آن لازم و ضروری است که از این گلوگاه اعتقادی لازم و ضروری اقدام شود.
حضرت علی(ع) درخصوص سرمایهگذاری توحیدی که جامعه بشری را از اقتصاد مشرکانه و ظالمانه میرهاند، میفرماید: «ایمان (اعتقاد) بر چهار رکن و پایه قرار داده شده است: صبر، یقین، عدل و جهاد»؛ «صبر» یعنی پایداری بر انجام واجبات، خودداری از معاصی و بردباری در مقابل ناملایمات و سختیها. «یقین» یعنی یقین به وجود خدا، روز جزا، ثواب و عقاب و معارف حق. «عدل» یعنی اعتدال در اخلاق، اعمال، دادگری و عدم تعدی به حقوق دیگران. «جهاد» یعنی کوشش و فداکاری در راه ترویج خداپرستی، ارشاد و هدایت انسانها و جلوگیری از بیدینی، دنیاپرستی، ظلم و بیدادگری. (کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص ۵۰)
بنابراین، ایمان مجموعهای از اعتقادات، اعمال صالح و صفات اخلاقی و دوری از رذایل اخلاقی را دربرمیگیرد. بر این اساس، ایمان یعنی اعتقاد قلبی به خدا (مبدأ) و قیامت (معاد) و رسالت پیامبران که لازمه چنین اعتقاداتی، تسلیم شدن در برابر اوامر الهی و دستورات رسولان او و تلاش برای آباد کردن جهان ابدی است که بدون آبادکردن جهان مادی و الگوهای اقتصادی آن بیتردید محروم شدن از اقتصاد خدابنیاد را به همراه دارد که آن الگوها در زیست انبیا و اولیای الهی بهصورت عملی برای بشر ابلاغ شده است.
با نگاهی هر چند گذرا به آموزههای دینی، درخواهیم یافت که پیوند عمیق و تأثیر متقابلی میان اعتقاد و اقتصاد برقرار است و این به آن معنی که همه از یک قدرت اطاعت و تبعیت دارند. بهعنوان نمونه میتوان به موارد زیر اشاره کرد: خداوند در آیه ۹۶ از اعراف، لازمه فتح برکات از آسمان و زمین که نتیجه آن شکوفایی اقتصاد است را ایمان و تقوای اهل جامعه معرفی میکند «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»؛ و یا در آیات ۱۲ - ۱۰ سوره نوح، نتیجه استغفار و طلب بخشش از خداوند که لازمه ایمان است را نزول مستمر باران و کمک به وسیله اموال و فرزندان و... بیان میدارد: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً، یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً، وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً»؛ یا در آیه 84 سوره هود اصلاح امور اقتصادی را از مهمترین رسالت انبیا میشمارد: «یا قَومِ اعبُدُوا اللهَ ما لَکُم مِن إلهٍ غَیرُهُ وَ لا تَنقُصُوا المِکیالَ وَالمیزانَ» از ترازو و میزان کم نگذارید؛ و دستورات و آیات دیگری که به رابطه مستقیم ایمان و اقتصاد اشاره دارند. قرآن یک کتاب اقتصادی نیست بلکه کتابی اقتصادساز است.
براساس قانون اساسی کشور ترسیم و ابلاغ سیاستهای کلی نظام و جهتگیری کشور بر عهده رهبری نظام است. یکی از روشها و شیوههای ترسیم جهتگیری کلی نظام و مسئولان که حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالی) آن را مطرح و دنبال کردهاند انتخاب شعار و نامگذاری برای سالهای مختلف توسط معظم له و نیز واکاوی دلائل انتخاب شعار سالهای اخیر توسط معظم له از سال ۱۳۹۵-۱۴۰۲ تعداد هشت شعار سال است که هر سال یک شعار توسط مقام معظم رهبری دامت برکاته انتخاب شده که این شعارها شامل شاخصگذاریها و ابعاد کلان است.
شعار سال بیشتر بهمنظور جهت دادن برای «سیاستهای اجرایی و توجه افکار عمومی» به عملکرد مسئولان دولتی و مسئولان حکومتی و تلاش مسئولان برای رفع نقیصههای مهم اجرایی کشور و نیز استقبال مردم به الگوی اقتصادساز تمدنی از سوی معظم له انتخاب شده که برخی از افراد به سبب عدم آشنایی به زیربناهای اقتصاد اسلامی برای مشکلات اقتصادی آدرس غلط و بنبستساز را میدهند.
در این راستا همه ساله اقداماتی نیز از سوی سازمانها و نهادهای دولتی صورت میگیرد و لکن معالأسف پردازش و گرایش تمام ساحتی را کمتر شاهد هستیم؛ به همین سبب مراکز آموزشی مانند حوزههای علیمه و دانشگاههای کشور و نیز آموزش و پرورش این سیاستهای حکیمانه را جزء ارکان پژوهشی و آموزشی خود باورمندانه آنطور که در تراز آرمانهای انقلاب اسلامی باشد تعبیه نکردهاند و همچنین صداوسیما با سیل مخاطبانی که دارد و نیز ظرفیت عمیق فضای رسانه برای همافزایی جهت اسلامیسازی اقتصاد برنامهای ندارند.
انتهای پیام