خدمات بینظیر امیرمؤمنان علی(ع) برای اسلام با هیچ کس پس از رسول خدا(ص) قابل مقایسه نیست، نقش آن حضرت در استقرار و بسط اسلام اساسی و بیمانند است؛ از اولین نقشهای حضرت در دعوت اسلامی این است که ایشان در سنین نوجوانی دعوت را پذیرفت و با رسولالله(ص) همراه شد و در آغاز راه بزرگترین پشتیبان رسولالله(ص) است.
امام در دوران دعوت مکه و تمام سختیهای طاقتفرسا در کنار پیامبر(ص) بود، سه سال در شعب در بستر حضرت برای حفظ جان ایشان خوابید که به«لیله المیت» معروف است. خداوند وجود علی(ع) را برای خدمت به دین از آغاز راه برگزید و علی یکی از اسباب الهی برای استقرار و بسط دین اسلام و همچنین حفظ دین و توحید بر روی زمین است و همه امت اسلام مدیون وجود علی(ع) و فرزندان ایشان هستند.
پس از هجرت، نقشهای حضرت علی(ع) در راه دفاع از دین نیز بیمانند است؛ در تمام جنگها در خط مقدم دفاع از اسلام قرار دارد، برای مثال در جنگ خندق، پیامبر(ص) فرمود: «اقدام علی(ع) در قتل عمرو، چنان در یاری و پیروزی اسلام و شکست کافران در این جنگ مؤثر بود» همچنین پیامبر اکرم(ص) فرمود: «ضربه علی(ع) از عبادت ثقلین(جن و انس) بهتر یا برتر بود» و به روایتی دیگر فرمود: «مبارزه علی با عمرو، از همه اعمال امت من تا روز قیامت برتر است» و هنگام هماوردی حضرت علی(ع) با عمرو فرمود: «همه اسلام(یا ایمان) در برابر همه کفر(یا شرک) قرار گرفته است.»
پیامبر اکرم(ص) پس از کشته شدن عمر بن عبدود به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «یا علی به تو مژده بدهم که اگر کار امروز تو را با همه اعمال امت من(امت محمد) بسنجند کار تو برتر از اعمال همه آنهاست زیرا با کشته شدن عمرو در خانه تمام مشرکان تحقیر و در خانه تمام مسلمانان عزت و سربلندی راه پیدا کرد.»
در فتح خیبر، یهود انواع توطئهها را علیه اسلام داشت حتی بارها نقشه ترور رسولالله(ص) را کشید. سرانجام رسولالله(ص) برای قطع ریشه توطئههای این قوم فاسق چندین نفر را برای فتح قلعه خیبر فرستاد از جمله سه خلیفه را که هر سه با دست خالی بازگشتند که رسول خدا(ص) فرمود: «لَأُعْطِيَنَّ اَلرَّايَةَ غَداً رَجُلاً يُحِبُّ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يُحِبُّهُ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ لاَ يَرْجِعُ حَتَّى يُفْتَحَ عَلَيْهِ يَعْنِي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ؛ فردا اگر خدا بخواهد پرچم را به دست مردی بسیار حملهکننده که فرار نمیکند میسپارم که خدا و رسولش را دوست میدارد و خدا و رسولش نیز او را دوست میدارند و بازنمیگردد تا اینکه خداوند بهدست او قلعه را فتح میکند.»
توصيه امام علی(ع) به فراگيری علم و حکمت اینگونه بیان شده است: «خُذِ الحِکمة أنّي کانت فإنَّ الحکمة... ؛ حکمت را از هر کجا که باشد فراگير، که حکمت در سينه منافق ناآرام است تا وقتی از آن بيرون رود و در سينه مؤمن که صاحب آن است قرار گيرد»، در باب علم کلام که شاخه مهمی در علوم اسلامی است، نهجالبلاغه و دیگر آثار اسلامی اعم از شیعه و سنی مملو از ارشادات بینظیر حضرت است.
درباره علم توحیدی امام علی(ع) میتوان گفت که امام در وصف خدا چنين میفرمايد: «او خدايی است که افکار ژرفانديش، کنه ذاتش را درنيابند و غورکنندگان و غواصان دريای علوم به او دست نيابند، خدای بیچونی که صفاتش را حد و نهايت نيست، هيچ نعمتی و تصويری مشخص نکند، اوصاف او فراسوی زمان و ماورای مدتهای محدود و معدود است.»
خطبهها و نامههای نهجالبلاغه مولا اميرالمؤمنين(ع) در موارد بسيار به موضوع امامت پرداخته است و آن را از ديدگاههای مختلف و بهگونهای زيبا و اساسی و از طرفی جامع و دقيق مطرح کرده است، از مهمترین مطالب در این زمینه میتوان در امامت عامه به ضرورت وجود امام بهعنوان حجت الهی، بيان وظایف امام، وظيفه امت در قبال امام، نظام امت با امام، امام رهبر جامعه و ويژگیهای امام اشاره کرد.
درباره بحث نبوت که از شاخههای علم کلام است مطالب فراوانی در خطبهها و سخنان ديگر حضرت وجود دارد از جمله درباره شناخت نبوت در نهجالبلاغه مطالب بسیار عمیق زیبا و علمی بیمانند از حضرت نقل شده است، درباره معرفی شخصیت رسول خدا(ص) و جایگاه امامت نیز مطالب علمی زیبا و بیمانند است که مورد توجه همه دانشمندان بزرگ جهان اعم از مسلمانان و خاورشناسان قرار گرفته و شرحهایی بر این سخنان نوشتهاند.
در نهجالبلاغه سير بحث نبوت در دو شاخه اصلی «نبوت عامه» و «نبوت خاصه» مطرح میشود، مباحث نبوت عامه عبارتند از: درباره وحی و اختصاص آن به انبيای الهی، تداوم رسالت انبيا، فلسفه بعثت انبيا و سيره و اوصاف برخی از انبيای الهی؛ اهم موضوعات نبوت خاصه در کلام امام علی(ع) عبارتند از: بعثت نبی اکرم(ص)، وضعيت و محيط قبل از بعثت، شخصيت نبی اکرم(ص) و برخی صفات و سيره ايشان، معجزه پيامبر(ص) و اهل بيت پيامبر اکرم(ص).
از تقسيمبندی نبوت عامه و خاصه میتوان دریافت که اولاً، هر يک در نبوت عامه براساس ادله عقلی و در نبوت خاصه اکثراً به ادله نقلی استناد کردهاند.، ثانياً، از بيانات حضرت در نهجالبلاغه برمیآيد که هدف از بعثت انبيا تنها اقامه برهان و شکوفايی استعدادهای نهانی آدمی برای درک و شناخت خدای تعالی نبوده بلکه در کنار اين امر هدف والاتری نيز وجود داشته است، بهطوری که آنان علاوه بر علم و فهم حصولی، به ارائه علم و فهم شهودی نيز پرداختهاند.
ثالثاً، با نگاهی دقيق به موضوعات قرآن و نهجالبلاغه درمیيابيم که بنابر اقتضای آن دوران، تکيه قرآن در نبوت خاصه بر دلایل صدق ادعای پيامبر اکرم(ص) از طريق اعجاز قرآن و ديگر قرائن، بشارت و اشارات بوده است، در حالی که در نهجالبلاغه بيشتر بر ذکر صفات و خصوصيات اخلاقی، سيره، سنت و گفتار پيامبر اکرم(ص) تصريح میشود، بهطوری که ۳۸ مورد حديث نبوی مستقيماً در نهجالبلاغه نقل شده است.
از جمله مباحث کلامی و عقلی ژرف که در سخنان امام علی(ع) میتوان يافت بحث امامت و جايگاه ائمه(ع) است که با توجه به حوادث زمانی توسط امام طرح و در مراحل مختلف تبيين شده تا خط امامت پس از رسالت محو نشود و مدعيان خلافت بهعنوان امام مذکور در قرآن قلمداد نشوند.
رسولالله(ص) این سخن را فرموده است: «عن الحبر عبد الله بن العباس قال قال رسول الله(ص) لو أن الغياض أقلام و البحر مداد و الجن حساب و الإنس كتاب لما أحصوا فضائل علي بن أبي طالب(ع) و لكن الغرض فی هذا الباب من تأليف هذا الكتاب التقرب إلى رب الأرباب العزيز الوهاب لأن فی ذكرها فضل جسيم و أجر عظيم؛ اگر تمام نیزارها و درختان قلم و دریاها مرکب و جن وانسان نویسنده باشند فضایل علی بن ابیطالب(ع) غیرقابل شمار است.»
در امامت خاصه میتوان به امامت مخصوص اهل بيت(ع) اشاره کرد، درباره ائمه اثنا عشر(ع)، وجوب تبعيت از ائمه اهل بيت(ع)، درباره شئونات و خصوصيات شخص مبارک امام علی(ع) و اوصاف امام مهدی(عج) اشاره کرد؛ شهيد مطهری در مسئله مطرح شدن امامت به شکل خاص آن در نهجالبلاغه بیان کرد: «در نهجالبلاغه علاوهبر مسئله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسی، مسئله امامت به مفهوم خاصی که شيعه تحت عنوان «حجت» قائل است، عنوان شده و به نحو بليغ و رسايی ارائه میشود.»
امام علی(ع) در حکمت 252 نهجالبلاغه فرمود: «فَرَضَ اَللَّهُ تَعَالَى اَلْإِيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ اَلشِّرْكِ وَ اَلصَّلاَةَ تَنْزِيهاً ....وَ اَلْأَمَانَةَ نِظَاماً لِلْأُمَّةِ وَ اَلطَّاعَةَ تَعْظِيماً لِلسُّلْطَانِ؛ خداوند، امامت(پيشوایی) را برای نظام امت و اطاعت را برای بزرگداشت مقام امامت واجب کرد.»، در بخشی از خطبه 187 نهجالبلاغه آمده است: «مَثَلِي بَيْنَكُمْ كَمَثَلِ السِّرَاجِ فِي الظُّلْمَةِ يَسْتَضِيءُ بِهِ مَنْ وَلَجَهَا؛ مثل من ميان شما مانند چراغ در تاريکی است آن کس که به حيطه روشنايی آن داخل شود از نور آن برخوردار میشود.»
در خطبه 97 نهجالبلاغه نیز آمده است: «انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ، فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ، فَلَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ هُدًى؛ به خاندان پيامبرتان بنگريد و همراه آنان باشيد به هر سمتی که گام برمیدارند، شما هم به همان سمت گام برداريد زيرا آنها هرگز شما را از راه راست خارج نمیکنند و به سستی باز نمیگردانند پس اگر سکوت کردند شما هم سکوت کنيد و اگر قيام کردند شما هم قيام کنيد و از آنها پيشی نگيريد که گمراه خواهيد شد و از آنان عقب نمانيد که هلاک خواهيد شد.»
یکی از مباحث کلامی که در کلام امام علی(ع) موردتوجه است، بحث معاد است که در خطبه 198 نهجالبلاغه آمده است: «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّي أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي ابْتَدَأَ خَلْقَكُمْ وَ إِلَيْهِ يَكُونُ مَعَادُكُمْ؛ پس از ستايش پروردگار، همانا من شما را به ترس از خدا سفارش میکنم، خدايی که آفرينش شما را آغاز کرد و به سوی او باز میگرديد.»؛ در حکمت 44 نهجالبلاغه آمده است: «طُوبَى لِمَنْ ذَكَرَ الْمَعَادَ، وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ، وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ، وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ؛ خوشا به حال کسی که به ياد معاد باشد، برای حسابرسی قيامت کار کند، با قناعت زندگی کند و از خدا راضی باشد.»
حضرت دارای القاب فراوان است که از طرف خدا و رسولالله(ص) بعضی از این القاب به حضرت داده شده است از جمله امیرالمؤمنین(ع) دارای لقب وصی و خلیفه رسولالله(ص) و نخستین امام از امامان معصوم، حضرت علی ابن ابیطالب(ع) است. ابن عباس نقل کرده است، روزی با پیامبر(ص) نشسته بودیم که علی بن ابیطالب(ع) وارد شد و بر حضرت رسول اکرم(ص) سلام کرد، حضرت چنین پاسخ دادند: «سلام و رحمت و برکات خدا بر تو ای امیرالمؤمنین! علی(ع) تعجب و عرض کرد: با وجود شما یا رسولالله چگونه؟»
حضرت(ص) فرمود: «با وجود من نیز تو امیرالمؤمنین(ع) هستی و این از سوی خداوند است؛ دیروز من و جبرئیل سخن میگفتیم، تو از کنار ما گذشتی و سلام نکردی، جبرئیل به من گفت: چه شده که «امیرالمؤمنین» بر ما گذشت و سلام نکرد؟ اگر سلام کرده بود، ما شاد میشدیم و جواب وی را هم میدادیم. علی(ع) فرمود: «آری، دیروز شما و دحیه را دیدم که در خلوت سخن میگفتید، نمیخواستم سخن شما را با سلام خود قطع کنم.» پیامبر(ص) فرمود: «نه، او دحیه نبود، بلکه جبرئیل بود و چون درباره اشتیاق شنیدن سلام از تو، چنین گفت، به او گفتم: ای جبرئیل چگونه در این سخن خود علی(ع)، را امیرالمؤمنین خواندی؟ گفت: (او را خدا امیرالمؤمنین خواند، زمانی که در جنگ بدر به من وحی کرد بر محمد نازل شو و به وی امر کن که او به امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) دستور دهد تا وی بین دو صف جنبش حرکت کند، پس خداوند در کلامش او را امیرالمؤمنین نامید.»
امام علی(ع) توصیههایی درباره الله فی الصلواه(درباره اقامه نماز)، الله الله فی ارحامکم درباره صله رحم، الله الله فی اهل بیت نبیکم، الله الله فی امه، امت رسول الله و عدم تفرقه بین امت اسلام، جهاد و اهمیت آن، کعبه و حرمت آن و حج، فقرا و رسیدگی به آنان، غلامان و زیر دستان و رعایت حقوق آنان که مدیران و وزرا باید توجه و حقوق آنان را رعایت کنند بیان فرمودند.
همچنین ایشان درباره امر به معروف و زندهداشت آن فرمود: «امر به معروف و نهى از منكر را ترک نكنيد، نتيجه ترک اين است كه بدان و ناپاكان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند كرد، آنگاه هر چه نيكان شما دعا كنند دعاى آنها مستجاب نخواهد شد و بر مردم سفارش میفرماید: با یکدیگر به نیکی رفتار کنید و رابطه خوب داشته باشید.»
حضرت برخلاف روش نادرست خلفای پیش از خود طی بخشنامهای به کارگزاران و استاندارانش فرمود: «در بین مردم و مساجد که نماز جماعت برپای میدارید نماز را طول ندهید، بلکه نماز را سروقت و با مردم مدارا کنید، طول دادن نماز فتنهای است که مردم را از دین دور میکند و از نماز فراری میدهد»؛ این نگاه حضرت برگرفته از سیره رسولالله(ص) است.
روش حضرت علی(ع) متمرکز به تفسیر قرآن با سنت رسول الله(ص) و اصول اسلام است که بر آنها احاطه داشت و اولین شاگرد رسولالله(ص) در تفسیر قرآن و تطبیق آن با مدیریت و اداره جامعه ایشان بود، در منابع روایی و تفسیری شیعه و اهل سنت و به نقل از کافی و مجمعالبیان نقل شده از ابو صباح کنانی که گفت: «به خدا سوگند جعفر بن محمد(ع) به من فرمودند: همانا خدا تنزیل و تأویل را به پیامبرش تعلیم داد و رسولالله(ص) آن را به علی(ع) آموخت. سپس فرمود: به خدا سوگند به ما نیز تعلیم داده است»؛ در این روایت که شیخ طوسی نیز آن را با سند صحیح در تهذیب آورده است، تصریح شده که تنزیل و تأویلی را که خدا به پیامبرش تعلیم داده است، رسول خدا(ص) به علی(ع) آموخته است.
براین اساس درباره فضایل حضرت از زبان رسولالله(ص) کتابهای زیادی توسط اهل سنت نوشته شده و چند نمونه از فضایل حضرت از زبان رسولالله(ص) عبارتند از: «اَعلُم اُمتّی مِن بَعدی علیبنُ ابیِطالب؛ داناترین امت من بعد از من علیبن ابیطالب(ع) است». همچنین درباره گستردگی علم علی(ع) فرمود: «خداوند آنقدر از فهم و دانش به او عطا فرمود که اگر فهم و دانش او را بین اهل زمین تقسیم کنند، همه را دربر خواهد گرفت.»
ایشان در حدیث دیگر فرمود: «علم و حکمت به ۱۰ بخش تقسیم شده است، به علی ۱۰ قسمت آن داده شده و به بقیه مردم یک بخش» یا درباره حقانیت راه حضرت که تفسیری بر حدیث ثقلین میباشد، فرموده است: «عَلِیٌ مَعَ الْقُرآن وَ الْقُرآنُ مَعَ عَلیٍّ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ» این احادیث بیشتر از منابع اهل سنت است و حدیث معروف «انا مدینه العلم و علی بابها» یا حدیث منزلت «انت منی بمنزله هارون من موسی...» یا آیه مباهله و واقعه مباهله.
پیامبر(ص) در خطبه غدیر درباره فضایل امیرمؤمنان(ع) فرمود: «اى مردم فضايل على را نمیتوان در يک مجلس كوتاه شمرد به ولايت او ايمان آوريد و قرآن بخوانيد تا بدانيد كه فضايل على بیشتر از آن است كه در اين مقام گفته شود پس هركس سخنان مرا درباره فضايل على شنيد و هر مقدار يافت و او را شناخت تصديق کند و به ديگران نيز برساند.»
سپس فرمود: «اى مردم هركس كه پروردگار و رسول و على و امامان بعد از او را كه معرفى کردم بشناسد و اطاعت كند، محققاً رستگار است و به سعادت میرسد، اى مردم هركس به ولايت على سبقت گيرد و زودتر بيعت كند و بهتر ولايت او را در قلب خود جاى دهد و تسليم امر او شود رستگار و در بهشت خواهد بود، اى مردم به زبان بگویيد و در دل اقرار كنيد و به عمل اعتراف و تصديق کنید تا پروردگار از شما راضى شود و چنانچه ولايت على را انكار كنيد و با همه مردم در كفر و انكار ولايت على همدست شويد، ذرهاى ضرر و زيان به خدا و رسول و على نمیرسانيد بلكه خود را از فيوضات الهى كه به سبب على بايد به شما افاضه شود محروم کردهاید. آنگاه رسول گرامى(ص) عرض كرد: «بارالها بيامرز هر مؤمن و مؤمنهاى را كه سخنان مرا میشنود و میپذيرد و هلاک فرما كافر و منافقى را كه گفتار مرا مىشنود و از آن تمرد میكند.»
وصیت به معنای سفارشات است که شامل تمام توصیههای حضرت است، بنابراین وصیتهای حضرت مختلف و متعدد است، وصایایی نسبت به فرزندانش امام حسن و امام حسین(ع) و دیگر فرزندان، وصیتهایی به امت اسلام و وصیتهایی که مخاطب آن تمام بشریت است، دارد که در نامهها و خطبههای حضرت در نهجالبلاغه آمده است و کتابهایی نیز در این زمینه توسط افرادی از جمله مرحوم آیتالله احمدی میانجی و مرحوم محلاتی با عنوان «مکاتیب الائمه» و «وصایا الائمه» نوشته شده است.
در برخی از وصیتها حضرت اسم جلاله خداوند را میآورد و با کلمه الله الله وصیتش را بیان میفرماید، از جمله وصیت نهی از شرک؛ در بخشی از خطبه 47 نهجالبلاغه و وصیت امام علی(ع) آمده است: «وَصِيَّتِي لَکُمْ: أَنْ لاَتُشْرِکُوا بِاللهِ شَيْئاً...الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ مَا زَالَ يُوصِي بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ؛ خدا را خدا را در باره يتيمان، نكند آنان گاهى سير و گاه گرسنه بمانند، و حقوقشان ضايع گردد خدا را خدا را در باره همسايگان، حقوقشان را رعايت كنيد»
آنگاه پیامبر(ص) فرمود: «پس تو ای علی، امیرِ مؤمنانی در آسمان و امیرِ مؤمنانی در زمین؛ جز کافر بر تو پیشی نمیگیرد و جز کافر از تو سرپیچی نمیکند و اهل آسمانها تو را امیرالمؤمنین میخوانند.»؛ این روایت و مضمون آن در بیش از ۵۰ منبع از منابع اهل سنت از افراد مختلف و صحابه همچون ابن عباس و انس بن مالک که خادم پیامبر(ص) بود و حتی از زبان زنان پیامبر(ص) از جمله ام سلمه و عایشه با عبارتهای مختلف از رسول الله(ص) نقل شده است که علی ملقب به «امیرمؤمنان» از طرف خداوند است.
حضرت علی(ع) قرآن ناطق و مفسر قرآن بود، در این زمینه نیز مطالب زیادی در منابع معتبر اسلامی شیعه و اهل سنت نقل شده است، بعد از رسول خدا(ص) هرجا صحابه و خلفا در تفسیر قرآن وئحتی سنت رسولالله(ص) اشتباه کردند، حضرت اولین کسی بود که آنها را راهنمایی میکرد و از انحراف باز میداشت.
علی(ع) تنها کسی است که بعد از رسولالله(ص) برای تبیین قرآن با مسائل روز و مدیریت جامعه و عملی کردن قرآن نقش داشته است، از جمله روش های حضرت این بود که هرگز برای بیان احکام قرآن به زور متوسل نشد بلکه تبیین و روشنگری و تفهیم عقلی در سیره حضرت مقدم بود، ایشان در دوره خلافت نامههایی به کارگزاران نوشته است از جمله در خصوص برپایی نماز که از احکام مسلم قرآن است.
حجتالاسلام والمسلمین امیر حسنلو، استاد حوزه علمیه قم
انتهای پیام