مبارزه امام حسین(ع) با ستمگران و واقعه عاشورا یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ شیعه است که سبب زنده نگاهداشتن دین اسلام شد. رویدادی که اگر اتفاق نمیافتاد دین اسلام یا از بین میرفت یا از درون تُهی میشد. عاشورا دارای قضایای متعددی است که نگاه صحیح به هر یک از آنها میتواند درسهای زیادی به آدمی بدهد. در همین راستا خبرنگار ایکنا از قم با محمدحسین فیض اخلاقی، پژوهشگر و عضو گروه همکاران علمی مجله دانشها و آموزههای قرآن و حدیث که درباره داستان لباس امام حسین(ع) تحقیق کرده، به گفتوگو نشسته است که در ادامه از نظر میگذرد.
در روز عاشورا حوادث مختلفی روی داده و بسیاری از این وقایع مربوط به امام حسین(ع) است. حقیقت این است که تاریخ عاشورا نیز مانند بسیاری از تواریخ دیگر از تحریف و تصحیف مصون نمانده است. یکی از این قضایا جریان لباس امام حسین(ع) است. از آنجا که روی این قضیه به طور دقیق کار نشده بود، بررسی آن را آغاز کردم تا بفهمم که آیا این داستان نیز در طول تاریخ دچار تحریف شده یا خیر. روش بررسی بنده هم این بود که نقلهای مختلف در کتب متقدم دانشمندان مسلمان را دیدم و آنها را ملاک قرار داده دادم تا تفاوت هر نقلی که این جریان را کم و زیاد کرده آشکار شود.
در تقسیمبندی که انجام دادم کتابهایی که تا قرن ششم به این موضوع پرداخته بودند را «متقدم» حساب کردم و سپس منابع قرن ششم تا ابتدای عصر صفویه یعنی قرن دهم و کتب عصر صفویه تا زمان حال را با کتب متقدم مقایسه کردم. در انتهای مقاله نیز جدولی برای ارائه اختلافات گزارشها طراحی کردم. هدف دیگر بنده از نگارش این مقاله، ارائه یک الگو برای سنجش میزان اعتبار نقل مقاتل در دورههای مختلف بود. ضمناً یکی از فواید این مقاله، آشنایی با منابع قوی و ضعیف در موضوع مقاتل است.
در عصر صفویه افرادی پدید آمدند که در روضهخوانی دقت کافی را مبذول نمیداشتند و بدون توجه به مطالب مستند مرثیه میخواندند. در این میان بسیار پیش میآمد که از سر کم دقتی یا شاید برای گریاندن بیشتر مخاطبان، مطالبی را به اصل وقایع اضافه میکردند که در منابع معتبر وجود نداشت. متأسفانه این مطالب به صورت نوشتار درآمد و خود، تبدیل به منبع برای بعدیها شد؛ بنابراین بخش مهمی از اضافهگوییها در عصر صفویه به بعد به چشم میخورد.
مقتل ابومخنف(۵۷ ق)، أنساب الأشراف بلاذری(۲۷۸ ق)، تاریخ طبری(۳۱۰ ق)، المعجم الکبیر طبرانی(۳۶۰ ق)، الإرشاد شیخ مفید(۴۱۳ ق) و مقتل الحسین(ع) نوشته خوارزمی(۵۶۸ ق). کتاب خوارزمی را میشد از کتب متقدم به حساب نیاورد، اما چون او جز روایت مشهور، روایت متفاوتی را در این زمینه نقل کرده و برخی دیگر نیز از او گرفتهاند، در این دسته قرار گرفت.
وقتی که اکثر یاران امام(ع) شهید میشوند و تنها سه چهار نفر باقی میمانند، امام شلواری را طلب میکنند تا زیر لباسهایشان بپوشند. از اینجا به بعد دو نقل وجود دارد که با توجه به مشترکاتشان حاکی از یک جریان است. طبق یکی از نقلها شلوار یمانی فراگیر، محکم و چشمنوازشان را خواستند و سپس آن را پاره پاره و رشته رشته کردند و پوشیدند. مطابق نقل دیگر، امام(ع) لباسی را خواستند که به آن رغبت نشود و سپس لباسی را پاره کرده و پوشیدند.
دلیل پاره کردن شلوار چشمنواز یا درخواست شلواری که به آن رغبت نمیشود این بود که دشمنان در آن طمع نکنند و پس از شهادت ایشان، آن را از تن شریف حضرت خارج نکنند. با این حال دشمنان پس از شهادت امام حسین(ع)، همین شلوار را هم از تن حضرت خارج میکنند.
نکته مشترک در هر دو نقل این است که پس از اینکه امام لباسی را طلب میکنند، برخی از یاران ایشان، پوشیدن «تُبّان» به معنای «شلوارک» را به حضرت پیشنهاد میکنند، اما امام حسین(ع) شلوارک را لباس خواری و ذلّت یا اهل ذلت میخوانند و رد میکنند. در واقع امام، برهنگی همراه با لباس ساتر عورت را بر دیدهشدن با شلوارک ترجیح دادند. علاوه بر آن، دیده شدن امام با شلوارک میتوانست در آینده مجوزی برای چنین پوششی محسوب شود که امام(ع) به آن راضی نبودند.
نکته دیگر این است که میشود هر دو نقل را با هم جمع نمود. به این صورت که حضرت، لباسی را خواستند که به آن رغبت نشود، اما برای ایشان تنها یک لباس چشمنواز آوردند. حضرت هم لباس چشمنواز را پاره کردند تا کسی در آن طمع نکند. زیرا در متن دوم گفته نشده که امام(ع) لباسی را که به آن رغبت نمیشود پاره کردند، بلکه تنها به صورت مطلق گفته شده لباسی را پاره کردند.
همچنین ممکن است برای حضرت، چند لباس آورده باشند: لباسی که به آن رغبت نمیشود، لباس چشمنواز و شلوارک و امام(ع) ضمن ردّ شلوارک از دو لباس دیگر استفاده کرده باشند. مرحوم سید بن طاوس در لهوف هر دو نقل را در کنار هم آورده و به نوعی آن دو را با هم جمع کرده است.
مطلب دیگری که در نقلها وجود دارد بلایی است که بر سر جانی آمده است. میدانیم که بسیاری از کسانی که به امام حسین(ع) ظلم و جسارت کردند دچار بیماری یا گرفتاریهایی شدند که در تاریخ ثبت شده و سارق شلوار هم جزو همین افراد بوده است. اسم کسی که مرتکب این عمل زشت شد، «بحر بن کعب» بود و بنا بر نقل تاریخ پس از این جسارت، دو دست بحر در زمستان آب ترشّح میکرد و در تابستان مانند چوب خشک میشد تا اینکه از دنیا رفت، لعنت الله علیه.
بله. همه نقلها حکایت از این دارد که امام(ع) شلواری را طلب کردند. زیرا از واژه «سَراویل» به معنای شلوار در این جریان استفاده شده است. پیشنهاد ارائه شلوارک و ردّ آن که در همه نقلها به چشم میخورد هم قرینه محکمی بر این موضوع است. اولین بار نیز مرحوم سید بن طاوس(۶۶۴ ق) در لهوف از تعبیر «ثوباً خَلَقاً» یا «لباس کهنه» استفاده کرده و به نظر میرسد «کهنه»، برگردان «لباسی که به آن رغبت نمیشود» است.
اما لباسی که به آن رغبت نمیشود الزاماً کهنه نیست. زیرا ممکن است لباسی نو باشد، اما جنسش نامرغوب باشد. البته با توجه به دقت سید در نقل حدیث، احتمالاً در نسخهای که نزد ایشان بوده قید «کهنه» وجود داشته است. به هر حال نقل ایشان با نقل کتب متقدم از این جهت متفاوت است.
تنها در یک روایت آمده که فاطمه زهرا(س)، پیراهن ابراهیم خلیل را به حضرت زینب(س) میدهند و به ایشان میفرمایند: «دخترم! وقتی برادرت حسین(ع) این پیراهن را از تو طلب میکند، بدان که فقط یک ساعت مهمان توست. سپس به دست اولاد زنا به سختترین حالی کشته میشود.» اما این روایت نامعتبر است.
دلیل آن این است که این روایت به هیچ وجه در کتب معتبر و متقدم یافت نمیشود. کهنترین منبعی که فعلاً برای این روایت یافت شده، کتاب «وقایع الشهور و الأیام» نوشته مرحوم بیرجندی است که متوفّای ۱۲۵۲ قمری و حدود ۱۳۱۲ شمسی است. یعنی نزدیک به دوران معاصر، در کتاب «اشک روان بر امیر کاروان» نیز این قضیه از کتاب وقایع نقل شده است. البته اینکه اهل بیت(ع) وارث پیراهن حضرت ابراهیم(ع) بودهاند در احادیث آمده ولی چنین جریانی در کتب معتبر نقل نشده است. بلکه همانطور که گفته شد آنچه آمده بحث طلب شلوار است.
خوارزمی افزون بر نقل مشهور، جریانی را نقل میکند از مردی که با امام حسین(ع) جنگید و پس از شهادت امام و به سرقت رفتن اموال ایشان، شلوار و کمربند ارزشمندی را بر تن شریف حضرت میبیند. او اراده میکند کمربند امام(ع) را برباید، اما حضرت دست راستش را بر روی کمربند میگذارد و او دست حضرت را قطع میکند. سپس دوباره میخواهد کمربند را بردارد و امام این بار دست چپش را مانع میکند و او دست چپ حضرت را نیز قطع میکند. دفعه سوم صدای زلزلهای را میشنود و از انجام این عمل زشت منصرف میشود.
آنگاه به اراده خداوند به خواب میرود و در خواب گویا پیامبر(ص)، امام علی(ع)، حضرت زهرا(س) و امام حسن(ع را میبیند. حضرت زهرا(س) با سر مقدس امام حسین(ع) سخن میگویند و امام حسین(ع) گویا از جنایت این مرد شکایت میکنند و فاطمه زهرا(س) نیز او را نفرین میکنند. در نتیجه نابینا شده و دست و پایش قطع میشود و منتظر آتش جهنم میماند.
این جریان به صورت مرسل و بدون سند از خود جانی نقل شده و با نقل دیگر که مشهور و معتبر است تفاوت کلی دارد. با این حال تنها ناقل این داستان در قرون بعد یعنی مرحوم بحرانی(۱۱۰۷ یا ۱۱۰۹ ق) در «مدینة المعاجز» آن را طولانیتر و با تفاوتهای زیادی گزارش کرده است. مثلا جانی خود را شتربان امام حسین(ع) معرفی میکند و در داستان او به جای حضرت زهرا(س)، پیامبر(ص) با امام حسین(ع) صحبت میکنند. بلایی هم که سر جانی میآید این است که بر اثر نفرین رسول خدا(ص) رنگش سیاه میشود در حالی که سابقا صورتی درخشنده داشت.
نقلهای این منابع تفاوت خاصی با گزارشهای کتابهای متقدم ندارد. جز اینکه سید بن طاوس از قید کهنه استفاده کرده و در کتاب مناقب آل ابیطالب(ع) نوشته مرحوم ابن شهرآشوب(۵۸۸ ق) آمده که برای حضرت لباسی کوچکتر از شلوار و بزرگتر از شلوارک میآورند و حضرت آن را میپوشند در حالی که چنین توضیحی در کتب ماقبل ایشان دیده نمیشود. بقیه منابع نقلهایی هماهنگ با کتب متقدم یا مختصرتر از آن را آوردهاند.
البته در نقل مرحوم ابن شهرآشوب آمده که امام، شلوارک را رد کردند چرا که آن را مخصوص «اهل ذمّة» دانستهاند. اهل ذمة، غیر مسلمانانی بودند که در مملکت اسلامی مجبور به پرداخت جزیه بودند. ممکن است «ذمة» تصحیف «ذلّة» یا «مذلّة» باشد، اما از آنجا که اهل ذمة بر اساس آیه ۲۹ سوره «توبه» اهل مذلّت هستند، عبارت ایشان میتواند نقل معنا باشد و لذا نمیتوان آن را تفاوت جدی دانست. با این وجود تعبیر «اهل ذمة» در بعضی منابع پس از ابن شهرآشوب نیز به چشم میخورد.
این منابع اصل جریان را پله پله تغییر داده و چیزهای زیادی را به آن اضافه نمودهاند. مثلا طریحی(۱۰۸۵ ق) چنین آورده که امام (ع) به طرف خیمه حرکت کرده و از خواهرش لباس کهنهای خواستند و پس از این درخواست زنان به گریه درآمدند. همچنین گفته است که امام لباسی نو را پاره کرد و پوشید تا به آن رغبت نشود. احتمالا لباس نو برگردان عبارت شلوار «چشمنواز» در مقتل ابومخنف است ولی اینگونه نیست که هر لباس چشمنوازی نو باشد.
برخی از علما نقل طریحی را تنها یا همراه با نقلهای دیگر گزارش کردهاند، مثل مرحوم دربندی(۱۲۸۵ ق) در کتاب «اکسیر العبادات» مرحوم بحرانی در «مدینة المعاجز» و مرحوم بهبهانی(۱۲۸۵ ق) در «الدمعة الساکبة».
مرحوم جوهری(پس از ۱۲۴۰ ق) در «طوفان البکاء» چنین آورده که امام جامه کهنه از کنیزان طلبیدند و حضرت زینب(س) سبب آن را پرسید. امام گریستند. روشن است که طلب لباس از کنیزان و گفتگوی حضرت زینب(س) با امام جایی در منابع متقدم ندارد.
مرحوم سپهر(۱۲۹۷ ق) در «ناسخ التواریخ» مینویسد که امام به خواهرش زینب(س) فرمود که برایم لباس کهنهای که به آن رغبت نشود بیاور. حضرت زینب(س) برای ایشان لباس تنگی میآورد و امام به دلیل اینکه این لباس مخصوص اهل ذمه است آن را نمیپذیرند. سپس امام به ایشان میگویند لباس گشادی که بزرگتر از این است بیاورد. پس از اینکه حضرت زینب(س) آن را میآورد امام آن را پاره میکنند و میپوشند.
همانطور که میبینید مرحوم سپهر خواهر امام حسین(ع) را که در نقل طریحی آمده بود حضرت زینب(س) ثبت کرده و گفتوگویی را از آن دو نقل کرده که در مصادر اولیه جایی ندارد و این همان تغییرات پله به پلهای است که عرض کردم. بحث لباس تنگ و گشاد هم در منابع متقدم نیست. اختلافات دیگری هم در منابع بعدی به چشم میخورد مانند رنگینشدن لباس از خون امام حسین(ع).
در نتیجه روشن شد در عصر صفویه به یک جریان که اصلش در منابع متقدم در دسترس بوده به بعد شاخ و برگ داده شده است. حالا علت این اضافات یا تساهل در نقل بوده یا به جهت بیشتر برانگیختن احساسات مخاطبان یا علتهای دیگر.
بنده نیز از شما متشکرم و دو نکته عرض میکنم. نکته اول اینکه آفت مهم اضافهگویی در روضهخوانی یا مقتلنویسی احتمال جعل قول یا فعل نسبت به امام معصوم است که در روایات معصومان(ع) حرام شمرده شده است. در واقع اگر کسی از قول امام خطاب به اهل بیتشان یا دشمنان چیزی نقل کند یا رفتاری را گزارش دهد که در منابع معتبر نیست ممکن است دچار نسبت دروغ به امام و معصیت شود. به ویژه اگر آن مطلب، چیزی باشد که اصولا از معصوم سر نمیزند.
نکته دوم اینکه ملتمسانه از واعظان، شاعران و نویسندگان میخواهم برای نشر فرهنگ امام حسین(ع) ابدا به سراغ مقاتل ضعیف عصر صفوی نروند و از مقاتل معتبر یا کتابهایی که مقاتل معتبر را در موضوعات مختلف گردآوری کردهاند استفاده کنند.
یکی از این کتابها، کتاب ارزشمند «دانشنامه امام حسین(ع) » و یا حدّاقل گزیدهای از آن در «شهادتنامه امام حسین(ع) » نوشته مرحوم «ریشهری» و از انتشارات «دارالحدیث» است که بر پایه منابع معتبر به نگارش درآمده است. ان شاء الله که همه بتوانیم از فیوضات امام حسین(ع) به ویژه در ماه محرم و صفر به نحو احسن بهره ببریم و آن حضرت در هر دو جهان دستگیر ما باشند.
خبرنگار: مژگان فرهنگیان
انتهای پیام