کد خبر: 4222328
تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۳
انتخابات؛ حق یا تکلیف/4

انتخابات حق و تکلیف توأمان است + فیلم

استاد حوزه و دانشگاه گفت: انتخابات اصل عقلایی و مهم است و در فطرت انسان‌ها وجود دارد و طبیعت و شرع آن را به رسمیت می‌شناسد، در همه دنیا عقلا، متفکران و نخبگان عالم تنها و بهترین راه انتخاب حاکم و کارگزار را مشارکت و انتخاب همه مردم می‌دانند؛ در جمهوری اسلامی انتخابات هیچ مخالفتی با شرع ندارد به دلیل اینکه انتخابات ابزاری برای انتخاب بهترین وضع زندگی است.

حجت‌الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا، رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهرحجت‌الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا، رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر در گفت‌وگوی پایانی با ایکنا از قم، با اشاره به اینکه انتخابات فلسفه زندگی، چگونه زیستن و بودن است، بیان کرد: گاهی اوقات انتخابات یک فلسفه زندگی نیست بلکه روش زندگی و بِه زیستن است، درواقع در این نگرش، یک ملت به درک این مسئله رسیده که انتخابات یکی از روش‌ها برای بهتر زیستن و رسیدن به اهدافش است اما در نگرشی دیگر، انتخابات به‌مثابه یک ابزار تلقی می‌شود که در این نگرش، ملت، انتخابات و آرای عمومی را یکی از ابزارهای تعیین سرنوشت می‌پندارند و از همه مهم‌تر آنکه انتخابات یک حق است و در این نگرش، آحاد مردم، ذاتاً حق دارند که سرنوشت خودشان را تعیین کنند.

 بیشتر بخوانید:


 
وی با طرح این پرسش که آیا این حق ذاتی است یا کسی به مردم داده است؟ افزود: حاکمیت ملی یعنی ملت منشأ وجودی حاکمیت هستند یعنی انسان‌ها حق اعمال حاکمیت دارند که به دولت می‌دهند تا دولت به وکالت از آنان اعمال قدرت کند که بسیاری از کشورهای اروپایی به این سبک اداره می‌شود، اما در مبنای دین اسلام، انسان‌ها حق ذاتی ندارند یعنی یکی از اصول فقهی آن است که هیچ‌کس حق حاکمیت بر دیگری را ندارد و حکومت و حق ذاتی تنها از آن خداوند است چون آفریدگار است اگرچه خداوند برای اجرای حق ذاتی خویش به مجریانی نیازمند است زیرا خداوند اعمال قدرت نمی‌کند و این حق را به انسان‌ها اعطا می‌کند.

 

تفویض حق حاکمیت ذاتی خداوند به انبیاء

 
مهاجرنیا اظهار کرد: به استناد یکی از اصول فقهی، خداوند حق ذاتی حاکمیت خود را به انبیای الهی تفویض کرده است اما «تفویض کردن» به‌معنای آن است که شخصی از حق خودش می‌گذرد و به دیگری اعطا می‌کند، آیا خداوند می‌تواند تمام حق خویش را به انبیای الهی و امامان بدهد؟ خیر. زیرا حق ویژگی ذاتی خداوند است و نمی‌توان به دیگران تفویض کرد، بنابراین خداوند حق اعمال حاکمیت را به شخصی واگذار نمی‌کند بلکه کارگزاری حق را به دیگران اعطا کرده است؛ خداوند اولین حق حاکمیت ذاتی را به انبیای خویش می‌دهد و پس از ایشان، ائمه معصوم(ع) و امامان این حق را دریافت کردند.
 
وی با اشاره به اینکه خداوند حق انتخاب را به انسان‌ها اعطا کرده است، ادامه داد: خداوندی که حق ذاتی انتخاب دارد، کارگزاری آن را به بندگانش داده است و حق خدادادی در اصل 56 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است که حاکمیت بر جهان و انسان حق خداوند است و خداوند این حق را به انسان‌ها اعطا می‌کند تا بتوانند برای خودشان تعیین سرنوشت کنند و ملت ایران با حق خدادادی و از مجرای انتخابات از حق انتخاب خویش استفاده کرده و دولت و حاکمیت را انتخاب می‌کنند؛ نگرش دیگری انتخابات را هم حق می‌داند هم تکلیف.
 
مهاجرنیا بیان کرد: انتخابات حق مردم است، درواقع انسان از آن‌جا که در جامعه‌ای زندگی می‌کند، فطرتاً و طبیعتاً این حق طبیعی از سوی خداوند به او داده شده است از طرفی قوه تعقل انسان‌ها که خداوند به او عطا کرده است، تشخیص می‌دهد که انسان‌ها حق دارند خودشان انتخاب کنند، بنابراین این نگرش پنجم براین باور است که انتخابات هم حق است هم تکلیف. انتخابات تکلیفی برعهده انسان‌هاست یعنی آنان مکلفند تا در انتخابات شرکت کنند و الزام‌آور است.

 

عبور از پارادایم «طبیعت‌گرایی» و ورود به پارادایم «قرار داد اجتماعی»

 
وی با بیان اینکه انتخابات در تاریخ جوامع بشری همواره مطرح و یکی از مباحث جدی موردتوجه فیلسوفان یونانی بود، اظهار کرد: در یونان، پارادایم طبیعت‌گرایی حاکم بود و به‌همین‌خاطر فیلسوفان یونانی در سایه این پارادایم، اساس زندگی بشر را دانش و فلسفه می‌دانستند و لذا زندگی را براساس عقل تعریف کردند و حق حاکمیت را هم براساس عقل؛ براین باور بودند کسانی که دانایی بیشتری دارند باید اداره امور جامعه را برعهده بگیرند، بنابراین تعیین سرنوشت جامعه باید برعهده فیلسوفان و حکیمان باشد، در فلسفه ارسطو بدترین مدل حکمرانی، دموکراسی است چون در دموکراسی مردم انتخاب می‌کنند و معتقد است اگر حکومت که یک بحث فلسفی است را به انتخاب مردم واگذاری کنید شاهد وضعیت و زیست اجتماعی مطلوبی نیستیم، یعنی در این دیدگاه حکومت‌داری باید به اهلش سپرده شود نه در اختیار توده مردم.
 
 
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه فیلسوفان اسلامی مانند فارابی نیز با دموکراسی مخالف بودند و معتقد بودند که با مدل دموکراسی اولویت‌بندی از بین رفته و همه برابر هستند هرج و مرج شده است، ادامه داد: این دیدگاه به مرور زمان به اینجا رسید که انسان‌ها «مدنی بالطبع» یعنی اجتماعی هستند و نمی‌توانند انفرادی زیست کنند؛ تنازع بقا و تعارض منافع سبب مشکلاتی در جامعه می‌شد پس نیازمند مدیریت و تدبیر بودند، بنابراین پس به نتیجه رسیدند که نیاز به ساز و کار و صورت‌بندی‌های سلسله مراتب قدرت در جامعه دارند.
 
مهاجرنیا گفت: ارسطو معتقد بود دولت طبیعتا صورت می‌گیرد چون انسان‌ها مدنی بالطبع هستند ولی بعدها به نتیجه رسیدند که تمامی انسان‌ها در جامعه باید همراه با هم حکومت را شکل دهند، در دنیای غرب به صورت جدی مطرح شد که انتخاب سرنوشت حق مردم است و عبور از پارادایم طبیعت‌گرایی و ورود به پارادایم جدیدی به نام قرار داد اجتماعی، سبب شد که بحث حاکمان فیلسوف زیر سوال برود و به اینجا برسیم که سرنوشت اجتماعی حق همه است و همه باید انتخاب کنند.

 

معنای حاکمیت تقسیم شده و تقسیم نشده و تأثیر آن در مشارکت 

 
استاد حوزه و دانشگاه بابیان اینکه تئوری پردازان غربی به بیان سمت رفتند که حاکمیت مشترک بین انسان‌ها است، این حاکمیت تقسیم شده است با تقسیم نشده؟ گفت: حاکمیت یعنی سرنوشت و حق همه مردم است و تک تک افراد حق انتخاب دارند و حاصل جمع حق‌ها سبب انتخاب دولت شوند و این همان رأی‌گیری و حاکمیت تقسیم شده است؛ دیدگاه دیگری بر حاکمیت تقسیم نشده تأکید داشت که این امر بسیطی است و هر کسی سهمی ندارند و در اینجا سوال پیش می‌آید که چگونه باید انتخاب کنیم؟ یعنی اینکه دولتی که بر این ملت انتخاب می‌شود ناشی از حاکمیت ملی است که به عنوان یک امر اجتماعی همه مؤظفند رأی دهند اما حق آنان نیست بلکه وظیفه آنان و یک باید در زندگی اجتماعی است.
 
مهاجرنیا اضافه کرد: لذا بعضی از کشورهای اروپایی مانند انگلیس، ایتالیا، سوئیس، بلژیک انتخابات در کشور آنان اجباری است، حق نیست اگر هم حقی هست تقسیم نشده می‎‌باشد؛ یعنی نمی‌تواند حقش را نادیده بگیرد باید در انتخابات شرکت کند و اگر کسی رأی ندهد از مزایای اجتماعی محروم می‌شود چون به وظیفه خویش عمل نکرده است؛ برخی بیان می‌کنند که در ایران مردم از سر اجبار پای صندوق‌های رأی می‌روند در حالیکه هیچ اجباری وجود ندارد و بازخواستی وجود ندارد.
محسن مهاجرنیا
 
وی گفت: در ایران تفاوت جدی با غرب دارد؛ ایران مشارکت در انتخابات را هم حق می‌داند هم تکلیف، عباراتی در قانون اساسی و دیدگاه‌های امامین انقلاب در این خصوص بیان شده است که هم حق مردم است و هم تکلیف و وظیفه شرعی دارند و روز قیامت ثواب و عقاب می‌بینند. در فقه بحث جدی وجود دارد انتخاباتی که ملت پای صندوق می‌آیند آیا برای نظام و دولت مشروعیت‌ساز است یا ابزار اعمال و تحقق است؟

 

رأی مردم؛ ابزاری برای مشروعیت یا نقش اساسی در مشروعیت

 
استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: یک دیدگاهی معتقد است مشروعیت نظام، مشروعیت ولی فقیه و حکومت اسلامی و حاکمیت دین، دولت و مجلس را خدا به آنان داده و ربطی به مردم ندارد، سوال پیش می‌آید پس این رأی‌گیری چیست؟ که پاسخ می‌دهند این رأی مردم ابزاری است برای کشف مشروعیت، یعنی مشروعیت خدادادی است و نظام ولایت فقیه مشروعیتش را احزار کرده است اما مردم با رأی دادن کشف می‌کنند که حکومت اسلامی ما آن نظام ولایت فقیه مشروعی است که خدا اعطا کرده است. 
 
مهاجرنیا بیان کرد: دیدگاه دیگری وجود دارد که بیان می‌کند انتخابات نقش اصلی در مشروعیت ایفا می‌کند و اگر انتخابات نباشد نظام مشروعی نداریم، درست است که مشروعیت ریشه الهی دارد اما اگر انتخابات نباشد و مردم پای بیعت نباشد نمی‌تواند حکومت کرد، به عنوان مثال بیعت نکردن مردم با امام علی(ع) سبب 25 سال خانه‌نشینی حضرت شد.
 
وی ابراز کرد: دیدگاه دیگری بیان می‌دارد که انتخابات نقش اساسی در مشروعیت نظام دارد، پیامبر(ص) به عنوان پیامبر مبعوث شده بود اما 13 سال در کوچه پس کوچه‌های مدینه به عنوان یک مبارز انقلابی حضور دارد اما حکومت ندارد، زمانی که رفراندوم عمومی و استقبال گسترده مردم انجام شود حکومت را تشکیل می‌دهد و پس از استقبال مردم مدینه حکومت را تشکیل داد. اتخباات در استقرار و خاستگاه و مشروعیت نظام نقش دارد.
 
مهاجرنیا اضافه کرد: دیدگاه دیگری مشروعیت نظام و حکومت اسلامی هم خاستگاه ارادی دارد هم مردمی؛ یعنی خداوند طبق اصل 56 قانون اساسی خداوند حاکم مطلق بر انسان و یکی کشور است که کارگزاری آن را به انسان می‌دهد خداوند هنگام جعل حکومت دو شرط قرار می‌دهد اول اینکه مجموعه‌ای باشند که صلاحیت دینی الهی و شرعی داشته و دوما مردم نیز آنان را بخواهند، یعنی صلاحیت دینی همراه با پذیرش مردمی باشد؛ یعنی برای انتخابات ریاست جمهوری فرد باید شرایط، شایستگی و لیاقت داشته باشد و مردم نیز اکثریت یا اقلیت او را انتخاب کنند؛ اقلیت «ترجیح بلامرجح» است بنابراین امر منحصر در این است که اکثریت را ملاک قرار دهیم و دموکراسی در دنیا یعنی اکثریت ملاک باشد.
 
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: به عنوان مثال نماز جمعه یک امام عادل می‌خواهد و 5 نفر پشت سر او باشند، و هنگامی‌که این شرایط انجام شد نماز جمعه برقرار شده است، قبل از آن اگر افراد زیادی باشند اما امامی وجود نداشته باشد نماز جمعه بدعت و باطل است، یا اینکه امام معصومی مانند امام علی(ع) در محراب باشد اما نمازگزاری پشت سر ایشان نباشد امام علی(ع) نمی‌تواند نماز جمعه بخواند.

 

عدالت و آزادی دو روی یک سکه هستند

 
مهاجرنیا در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه سؤال بعدی اینجاست که سنخ انتخابات از چیست؟ سنخ حق با تکلیف؟ ادامه داد: گاهی انتخاب فقط تکلیف است، گاهی حق توست و همه زندگی‌ات با آن تعیین می‌شود و اراده آزادی خویش را اعمال می‌کنی؛ یکی از بالاترین مزیت‌های انسان که دنیای جدید به آن رسیده است مقوله آزادی است و آزادی بالاتر از عدالت است؛ آزادی مهم‌ترین خصیصه بشر است که به او جهت می‌دهد. آزادی انتخاب، آزادی دین و آزادی عقیده از جمله موارد آزادی است؛ پیامبر(ص) آمد تا غل و زنجیر از پای انسان در آورد، چون به قول امام علی(ع) انسان‌ها در جهالت بزرگ و نادانی و کفر بودند و پیامبر اسلام شما را از بردگی آزاد کرد.
 
 
رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر افزود: پس از این آزادی «اما شاکرا اما کفورا» یعنی انسان در پذیرش خدا نیز آزاد است، خداوند می‌فرماید: ما خالق و مالک هستی و ربوبیت جهان هستیم و سنت ما این است که «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیر ما بانفسهم»؛ بنابراین تاثیر گذاری خداوند در تغییر و تحول و انقلاب انسان‌ها وابسته به اراده آزادی و حق انتخابی است که خداوند به انسان عطا کرده است و این مبنای دینی ماست؛ در جامعه دعوای بی‌حاصلی سال‌هاست بین اصولگرایان و اصلاح‌طلبان داریم که اصلاح‌طلبان دنبال آزادی و آزادی طلب هستیم و اصولگرایان بیان می‌کردند ما دنبال عدالت هستیم؛ در حالیکه آزادی و عدالت دو روی یک سکه هستند و اگر آزادی نداشته باشیبم عدالت را چگونه می‌خواهید پیاده کنید با آزادی و اراده می‌توانید عدالت را پیاده کنید؛ اگر تحت سیطره و برده باشید چگونه می‌خواهید عدالت را اجرا کنید؟ از آن طرف اگر عدالت طلب باشید ولی تحت تاثیر سلطه دیگران هستی، این عدالت چه فایده‌ای دارد وقتی برده باشی یعنی بی‌عدالتی و تبعیض در مورد خود فرد در حال اجرا است.
 
وی با اشاره به اینکه رهبر معظم انقلاب مکرر واژه آزادی و عدالت را کنار هم بیان فرمودند و نمی‌توان اینها را از هم تفکیک کرد اما در ساختار فکری سیاسی جامعه این دو را از هم جدا کرده‌اند و هر گروهی یکی از این دو مهم را طلب می‌کند، تصریح کرد: آزادی و حق انتخاب و حق رأی یکی از مباحث مهمی است که مبنای انتخابات است، چرا ما حق انتخاب داریم؟ چون ما انسان هستیم و آزاد، باید خودمان تعیین سرنوشت کنیم چون آزاد هستیم حق مطالبه و انتخاب داریم پس مبنای انتخابات آزادی انسان است.

 

تکلیف در حق انتخاب برای رقم زدن وضعیت مطلوب در جامعه

 
استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: خداوند به ما گفته انسان‌های آزاد انتخاب کنید برای شرایط بهتر جامعه تکلیف دارید که انتخاب کنید یعنی در کنار مقوله آزادی و انتخاب تکلیف شرعی و پای فقه نیز در میان است، فقه دانشی است که حکم واجب مستحب مکروه و مباح را برای انسان تعیین تکلیف می‌کند؛ فقه می‌گوید شما حق دارید و برای انجام این حق تکلیف دارید لذا واجب است که شایستگان را انتخاب کنید، شرعا بر شما حرام است که غیر شایسته را انتخاب کنید و مردم سالاری مساوی است با شایسته‌سالاری. 
محسن مهاجرنیا
 
وی افزود: ملتی تصمیم می‌گیرد که سرنوشت خودش را با انتخباات تعیین کند و حق و تکلیف در درون این فلسفه جای می‌گیرد انتخابات را به عنوان فلسفه، بلکه روشی برای بِهتر زیستن بدانیم؛ بنابراین انتخابات اینجا یک روش است و گاهی به مثابه یک ابزار تلقی می‌شود، یعنی اینکه در درون یک کشور و ملت راه‌های مختلفی برای تعیین شرنوشت وجود دارد، اما ابزار رسیدن به آن راه را از طریق انتخابات و حضور مردم در پای صندق رأی تلق می‌شود، حق یعنی آحاد یک ملت حق دارند که تعیین سرنوشت کنند و از قبل نوشته نشده بلکه همه حق دارند که تصمیم بگیرند.
 
مهاجرنیا با اشاره به اینکه حق و تکلیف توأمان همدیگرند وقتی بخواهیم حق را اعمال کنیم باید طبق تکلیف فرد شایسته را انتخاب کنی و اگر خلاف این باشد یعنی حق خویش را ضایع کرده‌ایم، اظهار کرد: انتخابات یک حق الهی است و در کنار آن تکلیف شرعی نیز وجود دارد؛ حالا سؤال اینجا مطرح می‌شود که انتخابات اصل اولی است یا ثانوی؟ یعنی ذاتی است و اولا بالذات است یا اینکه مأمور به کاری هستی امکان آن وجود ندارد، یه عنوان مثال مأمور به وضو هستیم ولی وقتی آب نیست مجبور به تیمم هستی که این تیمم امر ثانوی می‌شود؛ یعنی اولا اگر آبا باشد شرعا جایز نیستم تیمم کنم، اما آب فاقد بود پای حکم ثانوی یعنی تیمم به میان می‌آید. 
 
رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر ابراز کرد: عده‌ای بر این عقیده‌اند که در بحث حکومت اسلامی انتخاب حاکم اولا بالذات حکم نصب باشد یعنی نصب الهی باشد و تا خدا نصب نکرده باشد جای انتخاب وجود ندارد و من تنها بیعت و اعلام وفاداری می‌کنم نه اعلام انتخاب؛ دیدگاهی در جامعه داریم که می‌گوید مردم در مشروعیت ولی فقیه نقشی ندارند و خدا او را انتخاب کرده است، پس این رأِی‌گیری و انتخابات چیست؟ در پاسخ می‌گویند این انتخاب اصل ثانویه است یعنی برای اینکه مشروعیت خدایی است مردم او را بشناسند، انتخابات شکل می‌گیرد تا بگویند این فرد حاکم اسلامی است؛ قانون را باید خدا وضع کند؛ یا به عنوان مثال در مجلس شورای اسلامی جایی که نص صریح و قانون واضح نداریم از طریق کسب نیازها و عرضه آن به دین، یک قانون ایجاد کرده و مسئله مستحدثه نو پدید را تأسیس می‌کنند که این اصل ثانوی می‌شود.
 
وی اضافه کرد: در جنگ خندق وقتی به مدینه حمله کردند، پیامبر (ص) فرمودند: بیرون شهر با آنان بجنگیم یا دخل شهر و در خانه‌هایمان؟ سلمان پیشنهاد داد بیرون شهر با آنان بجنگیم بهتر است؛ پیامبر(ص) چرا مشورت کرد مگر پیامبر (ص) از جانب خدا نبود پس چرا مشورت کرد؟ چون نص صریحی نبود این یک تاکتیک و روش است که پیامبر(ص) نظر مردم و عقلا را گرفت و این مشورت اصل ثانوی است چون حکم اولی در کار نبود. حالا عده‌ای با همین قیاس‌ها در ایران نظرشان بر این است که انتخابات یک اصل ثانوی است نه اصل اولی.
 

انتخابات؛ اصل مکمل و ابزار تحقق نص

 
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه عده‌ای نیز بر این عقیده‌اند که اصل انتخابات اصل مکمل است یعنی حکم شرعی وجود دارد و ولی فقیه داریم و انتخابات مکمل این است که بازوان اجرایی و تقنینی برای ولی فقیه ایجاد کنیم، گفت: دیدگاه دیگری معتقد است انتخابات ابزار تحقق نص است، یعنی ما در زمان حضور امام برای اینکه امام اعمال قدرت کند مردم اعلام بیعت و انتخاب انجام می‌دهند؛ در زمان غیبت چون نص صریح نداریم  چه فردی امام جامعه است، پس به مردم اعلام می‌کنند که شما انتخاب کنید یعنی حاکم اسلامی که ویژگی‌های او مشخص است طبق رأی دادن مردم انتخاب و اعلام شود و مبنای قانون اساسی این است. یعنی در عصر غیبت هر کسی طبق فقه ویژگی‌های لازم را داشت او حاکم است، حالا به عنوان مثال اگر چندین نفر این ویژگی را داشتند، انتخابات برگزار می‌کنیم تا کارگزار حکومتی تعیین شود.
 
مهاجرنیا یادآور شد: به نظر بنده انتخابات اصل عقلایی است و مهم است، یعنی عقلی است و در فطرت انسان‌ها وجود دارد طبیعت و شرع آن را به رسمیت می‌شناسد، در همه دنیا همه عقلا و متفکران و نخبگان عالم تنها و بهترین راه انتخاب حاکم و کارگزار مشارکت و انتخاب همه مردم است؛ امر عقلایی مخالف با دین نباشد شما می‌توانید به عنوان حکم شرعی طبق آن عمل کنید؛ در جمهوری اسلامی انتخابات هیچ مخالفتی با شرع ندارد به دلیل اینکه انتخابات ابزاری برای انتخاب بهترین وضع زندگی است و چون موافق با دین است شرع هم آن را به عنوان یک تکلیف دینی پذیرفته است.
 
گفت‌وگو از محدثه نعیمی‌فرد
 
فیلم و عکس از حانیه‌سادات حسینی‌‌کیا
انتهای پیام
captcha