کد خبر: 4216893
تاریخ انتشار : ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۴
در گفت‌وگو با ایکنا مطرح شد؛

حقانیت اسلام در مناظره امام رضا(ع) در مقابل فرد مسیحی + فیلم

استادیار دانشگاه علم و صنعت ایران گفت: امام رضا(ع) از فرصت‌های مناظره استفاده کردند و با عنایت الهی و علم لدنی، علم خودشان را به رخ کشیدند و هیچوقت نقطه ضعف به دست دشمنان و مخالفان خودشان ندادند تا باب سوء استفاده باز شود. یکی دیگر از نقاط مثبت مناظره امام رضا(ع) با کشیش مسیحی اثبات حقانیت و خاتمیت پیامبر اکرم(ص) بود که هیچ پیامبری بعد از ایشان نیامده و همچنین آیین خدایی دیگری بعد از مسیحیت و یهودیت آمده است.

حجت‌الاسلام والمسلمین حمید کریمی، استادیار دانشگاه علم و صنعت ایرانحجت‌الاسلام والمسلمین حمید کریمی، استادیار دانشگاه علم و صنعت ایران در گفت‌‌وگو با ایکنا از قم، اظهار کرد: امام هشتم، علی بن موسی الرضا(ع)، در یازدهم ذی القعده سال ۱۴۸ قمری در مدینه به دنیا آمدند و در سال ۲۰۳ قمری در توس به شهادت می‌رسند؛ یعنی حدودا ۵۵ سال که از این مدت، ۲۰ سال دوران امامت حضرت بوده و معاصر با خلافت هارون عباسی سپس امین و مأمون عباسی که نهایتا اقدام به شهید کردن حضرت می‌کنند.امام رضا(ع) در دوران خلافت خود و در ایران با جریان‌های مخالف مانند علویان مواجه بودند.

وی ادامه داد: مأمون از خلفای زیرک و باسواد عباسی بود که با نهایت سیاست با امام رضا(ع) برخورد می‌کرد و تدبیر او برای مقابله با حضرت(ع)، آلوده کردن ایشان به حکومت خود بود درواقع به نوعی گره به سیادت خود بزند. به این صورت که می‌گفت: «شما پسر عموی ما هستید و خلافت و حکومت حق شماست لذا بیایید و این حکومت را به عهده بگیرید.» اما در حقیقت مأمون میخواست زیر لواء و چتر حکومت حضرت به آن اهداف مدنظر خود برسد و آنهارا پیش ببرد. از آنجایی که ما در حوزه‌های دینی داریم:«المؤمنُ کَیِّسٌ فَطِنٌ» امام(ع) در رأس همه مؤمنین، نهایت سیاست و کیاست همه مؤمنین را به خرج می‌دهند و آقا حکومت را نمی‌پذیرند و نهایتاً با اصرار و تهدید مأمون اقدام به پذیرش ولایت عهدی میکنند، چرا که دیگر ناگزیر بودند بین مرگ و شهادت و ولایت عهدی یک کدام را انتخاب کنند.

کریمی با اشاره به اینکه امام ولایتعهدی را به نحوی مدیریت می‌کنند که آلوده به فریب‌ها و ظلم‌هایی که مأمون انجام می‌داد، نشوند، بیان کرد: زمانی که ایشان ولایتعهدی را قبول می‌کنند شرط می‌گذارند که هیچ تصرفی در امور حکومتی و عزل و نصب‌ها نداشته باشند و بعد‌ها مأمون این امور را به گردن حضرت نندازند که بخواهد سوء‌استفاده کند. به‌ هر حال امام این منصب را می‌پذیرد و نهایتاً مأمون در بازگشت از سفر مرو در توس، بعد از آن که برخورد‌های امام را می‌بیند در حالیکه امام محدود و محصور بودند و روابط ایشان کنترل شده بود، اما باز هم وجهه امام رضا و نفوذ ایشان در قلب‌ها و فکر‌ها برای مأمون قابل تحمل نبود و در نهایت امام رضا(ع) را در سال ۲۰۳ قمری به شهادت رساند.

وی افزود: یک محور دیگر که می‌خواهم اشاره کنم این است که در زمان مأمون یکی از جریان‌هایی که رخ داد، داستان ترجمه بود. یعنی کم کم شروع شد و در زمان هارون و امین و در نهایت مأمون دامنه حکومت اسلامی بسیار گسترش پیدا کرده بود لذا جریان‌های فکری گسترده در دامن کشور اسلامی شکل گرفت و از آنجایی که اسلام بسیار به بعد ترویج علم تأکید داشت؛ «اطلبوا العلم ولو بالصین، طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه» و امثال آموزه‌هایی که ما در اسلام در جهت ترویج و گسترش علم داریم، جریان ترجمه در بلاد‌های اسلامی رخ داد و کتب فراوانی از ایرانی، هندی، مصری و یونانی از افراد مختلف ترجمه شد و وارد عرصه‌های اسلامی گردید و باعث ایجاد شبهات و سوالات جدید در دنیای اسلام شد.

کریمی اظهار کرد: این موضوع ترویج «ترجمه» نیاز به یک مرجع فکری داشت و طبیعتاً در دوره حضرت، خود امام رضا(ع) بودند که بتواند این سؤالات و شبهات جدیدی که به‌وجود می‌آید را مدیریت کند. امام رضا(ع) در این جهت هم کار‌های متعددی مثل تبیین مسائل فقهی و تبیین جزئیات دین انجام دادند که بعد از عصر نبوت و رسالت، طبیعتاً به دوش ائمه اطهار(ع) بود. جزئیات آیات قرآن و تبیین مسائل به دوش ائمه بود که به تدریج در دوران امامت این کار را انجام می‌دادند. یک محور دیگر تأیید اخبار درست و غلط بود، اخباری که به غلط به پیامبر اسلام و به امامان نسبت داده می‌شد، امام به‌عنوان حجت و مرجع علمی باید تعیین می‌کردند که آیا این اصطلاحات صحیح است یا خیر.

وی با اشاره به اینکه محور دیگر بحث مبارزه امام با رأی، قیاس، تشبیه و نوع استدلال‌های باطلی بود که از آنها برای تطبیق یا تفریع احکام فقهی و جایی که غلط بود، استفاده می‌شد، تصریح کرد: توضیح و تبیین احادیث هم یکی دیگر از مسائل مهم آن روز‌ها بود. یکی از شگرد‌هایی که مأمون در دوران خلافت خویش داشت این بود که از سویی خودش شخص عالمی بود و به مسائل فکری و علمی علاقه داشت و از سوی دیگر به‌دنبال دعوت از سران گرایش‌ها و ادیان مختلف بود تا آنان را در مقابل امام قرار بدهد و اینگونه با پیدا کردن نقطه ضعف در امام به‌دنبال سوءاستفاده از آن علیه امام بود.

کریمی بیان کرد: پیروی این شگرد مأمون، در یکی از مجالس، یک کشیش مسیحی را دعوت کرد و بین امام و ایشان مناظره‌ای برگزار کرد، کشیش مسیحی خطاب به امام رضا(ع) گفت:«نظر شما راجع به حضرت عیسی(ع) و کتاب انجیل چیست. آیا شما این‌ها را قبول دارید؟» امام رضا(ع) فرمود:«من آن عیسی و آن کتابی را قبول دارم که به مسیحی‌ها و امت خودش وعده پیامبر بعدی را داده است یعنی حضرت عیسی(ع) که خاتم انبیا نیست و پیغمبر میانی هست و پیغمبر اصلی و خاتم نیامده است.» جاثلیق،کشیش مسیحی، در این بین گفت: «شما هر حرفی که می‌زنید باید دو شاهد داشته باشد، چگونه ثابت می‌کنید که عیسی(ع) به پیامبر بعد از خودش آدرس داده است.» امام رضا(ع) فرمود:«بله نیاز به شاهد دارد.»، کشیش از امام می‌خواهد که حضرت دو گواه از غیر هم‌‎دینان خودشان که مسیحی‌ها قبول داشته باشند معرفی کند.

وی تصریح کرد: در ادامه این روایت آمده است: «امام رضا(ع) فرمود: «در اینجا منصفانه عمل کردی و عادلانه حرف زدی و من شخصی را معرفی می‌کنم که خود حضرت مسیح. او را قبول دارد و از نزدیکان حضرت عیسی(ع) بوده است و جزء خصیصین است.» برای جاثلیق سؤال می‌شود: «آن شخص کیست؟» امام فرمود:«من یوحنا دیلمی را معرفی میکنم.» یوحنای دیلمی از حواریون و نزدیکان حضرت مسیح(ع) بوده است. کشیش بسیار خوشحال می‌شود و اظهار رضایت از معرفی این شخص را دارد. امام کشیش را قسم داد و پرسید: «آیا در انجیل یوحنا نیامده که مسیح مرا به کیش محمد(ص) عربی آگاه کرد و بشارت داد که بعد از او خواهد آمد. یوحنا نیز این مژده را به حواریون رساند.» کشیش نیز به تأیید این مطلب از جانب امام رضا(ع) می‌پردازد. اما کشیش گفت: «هنوز زمان آمدن پیامبر و شخص او در انجیل یوحنا مشخص نشده است؛ شما از کجا می‌گویید که او همان پیامبر خاتم و جد شماست.» امام رضا(ع) فرمود: «می‌خواهید من شخص دیگری را در اینجا حاضر کنم تا آیاتی از انجیل مبنی بر حقانیت حضرت محمد(ص) برای شما بگوید.» باز هم کشیک می‌پذیرد.

کریمی اظهار کرد: در ادامه روایت آمده است: «حضرت، کشیش دیگری به نام نسطاس رومی را معرفی می‌کند. نسطاس رومی را حاضر می‌کنند و از وی می‌پرسند که تو کتاب مقدس را حفظ هستی یا نه؟نسطاس تأیید می‌کند و بعد امام رو می‌کنند به رسول جالوت فرمود: «آیا انجیل را خوانده‌ای یا نه.» رسول جالوت نیز عرضه می‌دارد: «بله». سپس امام قسمتی از انجیل را برای وی می‌خواند تا رسول جالوت آنرا به تأیید برساند. امام باب ۱۴ از انجیل را برای رسول جالوت می‌خوانند که درباره پیغمبر خاتم بود. وقتی به ذکر پیغمبر می‌رسد حضرت از نسطاس می‌خواهد که تأیید کند و همین هم می‌شود و نسطاس به صحت آیات انجیل می‌پردازد. اینجا بود که امام رضا(ع) فرمود: «حرف انجیل را قبول نکنید، حضرت موسی و عیسی را تکذیب کردید و اگر چنین شود قتل بر شما واجب خواهد شد.» نهایتاً کشیش مسیحی قبول و تأیید می‌کند. ادرس این مطلب در انجیل یوحنا باب ۱۴ تا ۱۶ چند آیه نشان از پیغمبر خاتم پیدا می‌شود.

وی ادامه داد: در کتاب مقدس از پیامبر اکرم به عنوان «فارقلیط» یا «پریکلوتوس» تعبیر می‌شود که حضرت عیسی(ع) از پدر خود خواسته است که او فارقلیط‌های دیگری به شما خواهد داد که تا ابد با شما باشد. یعنی این‌ها حاکی از این است که پیغمبر خاتم جاویدان است. در باب ۱۵ نیز چنین آمده است: «و، چون بیاید آن فارقلیط‌ها که من به سوی شما از جانب پدر خواهم فرستاد، روح راستی که از جانب پدر می‌آید و او درباره من شهادت خواهد داد و من هم او را تأیید می‌کنم.» یعنی پیغمبری است که دست کم در سطح حضرت عیسی است، ایشان عیسی را تأیید می‌کنند و حضرت عیسی نیز پیغمبر خاتم را. نکته این است که کلمه فارقلیط‌ها از ترجمه یونانی پریکلوتوس هست، این همان برگردانده شده احمد یا محمد است که به معنای ستوده‌تر است. در کتب فعلی موجود به جای پریکلوتوس، کلمه «پاراکلیتوس» را در ترجمه‌ها به‌معنای تسلی‌دهنده شاهد هستیم که نشانه نام مبارک پیامبر اسلام است. باوجود اینکه در ترجمه‌ها نباید اسامی افراد و اسامی عَلَم ترجمه شوند، اما آنها با ترجمه اسم پیامبر اکرم سعی در کمرنگ کردن او در منابع خود کرده‌اند.

کریمی در پاسخ به این پرسش که «چه برداشتی از این مناظره امام رضا(ع) با کشیش مسیحی می‌توان کرد؟» گفت: امام رضا(ع) در هر دورانی، چون مرجعیت علمی دارند، هر سؤالی از جانب هرکسی درباره دین دارد، نقش اولی و برجسته امام تأمین همین سؤالات است. از طرفی هم مأمون به‌دنبال نقطه ضعفی در امام بود، ایشان از فرصت‌های مناظره استفاده کردند و با عنایت الهی و علم لدنی، علم خودشان را به رخ کشیدند و هیچوقت نقطه ضعف به دست دشمنان و مخالفان خودشان ندادند تا باب سوء استفاده باز شود. یکی دیگر از نقاط مثبت این مناظره اثبات حقانیت و خاتمیت پیامبر اکرم(ص) بود که هیچ پیامبری بعد از ایشان نیامده و همچنین آیین خدایی دیگری بعد از مسیحیت و یهودیت آمده است. آنها باید تابع فرمان‌های خداوند باشند و تابع هوای نفسانی خود نباشند. در برخورد با جریانات فکری دیگر محور‌های گوناگونی وجود داشتند که آنجا امام سعی داشتند با تبیین روایات صحیح از استدلال‌های سست ظنی و قیاسی جلوگیری کنند و افکار غلط را از بین ببرند. امام حقانیت اسلام و شیعی را به رخ آنها کشیدند.

گفت‌وگو از هانیه محمدنژاد

فیلم از حانیه‌سادات حسینی‌کیا

انتهای پیام
captcha