شبیه کربلا کردند از خون باز کرمان را
کد خبر: 4191880
تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۴۰۲ - ۰۴:۵۲

شبیه کربلا کردند از خون باز کرمان را

در پی جنایت تروریستی روز گذشته، 13 دی ماه در کرمان و شهادت مظلومانه جمعی از هموطنان در سالگرد شهادت سردار سپاه اسلام حاج قاسم سلیمانی، سو‌گ‌سروده‌هایی از شاعران آیینی چهارمحال‌وبختیاری، تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

انفجار خونین کرمان

به گزارش ایکنا از چهارمحال‌وبختیاری، در پی جنایت تروریستی روز گذشته در کرمان و شهادت مظلومانه جمعی از هموطنان در سالگرد شهادت سردار سپاه اسلام حاج قاسم سلیمانی، سو‌گ‌سروده‌هایی از احمد رفیعی وردنجانی و مهدی طهماسبی، شاعران آیینی چهارمحال‌وبختیاری، تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
 
احمد رفیعی وردنجانی 
 
تا به تن جان هست بی‌پروا در این خط می‌رویم
با دلی لبریز از شوق شهادت می‌رویم
 
دست و پا و سر فدای عین نام پاک عشق
ما پی قربان شدن اصلاً زیارت می‌رویم
 
رد شدن از جسم خاکی فرصت پرواز ماست
رسته‌ایم از خاک و تا کویِ سعادت می‌رویم
 
کی شود در جان ما از بمب بیمی رخنه‌گر
ما که در معبر به جانی پر صلابت می‌رویم
 
خاک سهم خاک‌بازان، پاکبازان را چه غم؟
ما به شوق پر زدن تا بی‌نهایت می‌رویم
 
حضرت دلدار ما را خوانده تا کویِ حضور
اَمر او بر چشم‌های ما، اطاعت می‌رویم
 
پای درسِ حاج قاسم عشق را آموختیم
تا شهادت تا شهادت تا شهادت می‌رویم
***
 
ما همه ملت امام حسین (ع)
ملتی تا ابد سرافرازیم
از سرِ خطِ خون حنجر خویش
هر زمان طرح نو دراندازیم
 
نزد دلدادگان اهلِ یقین
مرگ سرخ است، چون عسل شیرین
چه برایِ پرنده بهتر از این
سخت مشتاقِ فصلِ پروازیم
 
ذره‌جانی اگر به تن باقی است
نذرِ لبخند حضرتِ ساقی است
چه غم از رنجِ راهِ مشتاقی است
نزد ما که به دوست دمسازیم
 
لحظه‌لحظه گر انفجار شود
زخم‌هامان اگر هزار شود
همه سرهایمان به دار شود
بازی برده را نمی‌بازیم
 
وقتِ طوفان‌مان فرا برسد‌
می‌شویم آن‌چنان که می‌باید!
دشمن آنگاه خوب می‌فهمد
لشکری خانمان براندازیم
 
آی دیوِ سیاهِ عربده‌کش
از زمستان سرد و خشک نگو
کارمان بوده است ما مردم
از زمستان بهار می‌سازیم
 
***
 
دارند از او دشمنان وحشت
از عکس‌هایش، از نشانش نیز
از جمع یاران و محبانش
از مکتبش از آرمانش نیز
 
از یاد او بر خویش می‌لرزند
از ذکر نام او هراسانند
از هر که می‌گوید سخن از او
از حرف حرفِ گفتمانش نیز
 
در وحشت از این شور بی‌پایان
دارند سر بر سنگ می‌کوبند
دارند بیم از دوست‌دارانش
از عاشقان و زائرانش نیز
 
دارند بیم از این شهیدی که
بعد از شهادت شد مؤثرتر
کوبنده‌تر شد بر ستمکاران
شد بیشتر حتی توانش نیز
 
دارند وحشت از شهیدالقدس
از جوشش پی‌درپی عشقش
هر روز می‌بینند طوفانی
از حمله‌های بی‌امانش نیز
 
دشمن پیِ کودک‌کشی افتاد
یا کُشت جمعِ بیگناهان را
پیداست غیر از دستِ پنهانش
هرگوشه‌ای دستِ عیانش نیز
 
فهمیده در این جبهه هر اصغر
یک روز آخر می‌شود اکبر 
رزمش به جایِ خود، ستم سوز است
فریادِ تکبیر و اذانش نیز
 
دانسته مکتب، مکتبِ عشق است
استاد درس آن سلیمانی است
قطعاً بلای جان استکبار 
گردند روزی کودکانش نیز
 
مهدی طهماسبی
 
شبیه کربلا کردند از خون باز کرمان را
منافق‌ها به خون آذین نمودند اهل ایمان را
 
هراسانند از نام تو و از زائرانت هم
ببین حاجی ز پا افتادن سرو خرامان را
 
به روز سالگرد آسمانی گشتنت اینجا
به خونابه نشاندند این چنین چشمان یاران را 
 
خبر‌ها حاکی از پرپر شدن‌ها بود یا زهرا (س)
به میلادت ببین هنگامه سرخ شهیدان را
 
هنوز از انتقام سخت می‌گوییم و می‌خواهیم
بگیر از لشکر صهیون تقاص خون ایران را
 
کجایی حاج قاسم تا بخوانی شعر عاشورا
شبیه کربلا کردند از خون باز کرمان را
 
محمد کاظمی‌نیا
 
آئینه و قرآن مجید آوردند
آغشته به خونِ رو سفید آوردند
 
هر بار به گلزار سپردند شهید
این‌بار ز گلزار شهید آوردند
 
انتهای پیام
captcha