به گزارش ایکنا، آیتالله العظمی جعفر سبحانی، مرجع تقلید و استاد برجسته حوزه علمیه، 24 آبان پیامی تصویری به کنگره علامه طباطبایی، که در مدرسه علمیه امام کاظم(ع) برگزار شد، ارسال کرد.
متن پیام ایشان به این شرح است؛
«أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا ۚ وَاللَّهُ يَحْكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ ۚ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ.»
قبل از اینکه عرایضی را تقدم شنوندگان محترم بکنم باید از پدیدآورندگان این همایش تشکر میکنم زیرا معرفی یک شخص نادرالوجود در میان ما هست و ترویج این شخصیت ترویج علم و کمال است.
قرآن مجید میفرماید گاهی یک فرد به صورت فرد است ولی از جهت خدمت به صورت امت است؛ ابراهیم به ظاهر یک فرد بود ولی قرآن او را امت تلقی کرده است زیرا خدمات عظیمی به بشریت کرد و بشر را از بتپرستی نجات داد و حتی حاضر شد سوخته شود ولی این ایده زنده بماند.
آیهای که تلاوت کردم درباره علماست و امام صادق(ع) آن را بر علما تطبیق داده است؛ فرموده است مراد از کاستن از زمین بردن علما و بزرگان است گویی ابن لما بخشی از زمین هستند که رفتن آنها کاسته شدن از زمین است و مرحوم علامه طباطبایی یکی از مصادیق این آیه است؛ او مانند فرد زندگی کرد ولی آثار او آثاری مانند یک امت بود.
زندگینامه ایشان در مقاله بنده آمده است. مرحوم آیتالله بروجردی کسی نبود که بیحساب در مورد افراد سخن بگوید و خیلی در این مسئله دقت میکرد؛ بنده در یکی از مجالس ایشان بودم و مرحوم علامه طباطبایی هم در این مجلس حضور داشت؛ ناگهان خادم آیتالله بروجردی گفت که یک پزشک سوئدی با پسرعموی مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی، آمدهاند تا خدمت شما برسند و ایشان با کمی تامل فرمودند بیایند؛ این پزشک هنوز در حالی که بین قیام و جلوس بود گفت که ما کنگرهای در آمریکا در مورد خمر و مواد مخدر داریم و آمدهایم نظر اسلام را جویا شویم؛ من در فکر فرو رفتم که چه جوابی خواهند داد؛ اگر از مضرات پزشکی آن بگویند که خود این پزشک مسلط است؛ ایشان فرمودند که امتیاز انسان بر حیوانات در عقل است و الکل و مواد مخدر، ضد عقل است و عقل را زایل میکند. این جواب باعث تعجب بنده شد.
گفتند که شما مطلبی بنویسید تا ما در کنگره از جانب شما به عنوان نظر اسلام بیان کنیم و ایشان چشمشان به علامه طباطبایی افتاد و فرمودند: آقای سیدمحمد حسین طباطبایی تبریزی از علمای اسلاماند؛ تفسیری دارند و ایشان میتوانند در این موضوع مطلبی بنویسند تا در کنگره خوانده شود؛ تکریم آیتالله بروجردی در این تعبیر بود.
مقدمهای که در چاپهای اول المیزان از دارالتقریب مصر آمده است مبین مقام علمیت ایشان است و نان میدهد که این تفسیر، ممتازی است و توانسته است که مشکل آیات را با آیات حل و اختلاف روایات را با قرآن رفع کند لذا میتوان گفت ایشان امتی بود و رفتن ایشان نقصی بر زمین بود.
اما یکی از چیزهایی که مخفی است عرض کنم؛ ایشان در سال 1324 به خاطر شورشی که در تبریز شد به قم آمدند و تا 1330 مخفیانه زندگی میکردند و کسی کمتر ایشان را میشناخت و خود را نشان نمیداد؛ بنده روزی منزل ایشان بودم و دیدم میرزا علی اصغر کرباسچیان با مرحوم آیتالله مطهری آمدند و ایشان، شهید مطهری را معرفی کرد که معلوم میشود مرحوم مطهری برای علامه شناخته شده نبود. سؤال ایشان از علامه این بود که همه ادلهای که برای بطلان تسلسل اقامه شده است براهین ریاضی است و این برای محدودها است و مسلما تسلسل در محدود معنا ندارد. ایشان با لحن آهسته جملات کوتاهی گفت و مرحوم شهید مطهری کاملا قانع شد؛ ایشان فرمودند: نسبت معلول به علت از قبیل نسبت معنای حرفی به اسمی است و معنای حرفی بدون معنای اسمی معنا ندارد. از همان زمان مرحوم علامه مطهری نسبت به ایشان علاقهمند شد و به او وابسته شد و در نوشتههایش دارد علامه طباطبایی روحی له الفدا.
ایشان خدمات علمی زیادی به حوزه کردند؛ فلسفه در حوزه به صورت محدود بود و ایشان آن را اشاعه داد؛ امام هم به صورت محدود طبق مصلحت به فلسفه توجه کردند ولی ایشان این مسئله را توسعه داد. بالاتر اینکه مسائل فلسفی را از حالت بغرنج به صورت ملموس درآورد تا انسان بتواند آن را لمس کند؛ از جمله برهان تسلسل است که یک مسئله پیچیده را با بیان روشن تبیین کردند.
رسالهای در حرکت جوهری دارند و 70 مسئله را در این رساله حل کرده است؛ البته عبارات مختصر است و راه ابن سینا را طی کرده است. یکی از خدمات ایشان هم در حوزه این است که توانست مسائل روایی را با قرآن تطبیق دهد؛ ایشان بسیاری از روایات را از قرآن استخراج کرد و تطبیق داد و روایاتی را که بعدی به نظر میرسید به آیات مستند کند. از دیگر خدمات ایشان این بود که جمعی را برای مقالهنویسی در یک مجله دعوت کرد که شهید مطهری و قدوسی، مفتح، بهشتی، موسی صدر و ...جزء این گروه بودند.
علامه طباطبایی یک دریاست؛ ایشان حاضر نبود تظاهر به علم کند و اگر کسی یک ماه در خانه با او زندگی میکرد احساس نمیکرد مرد باسوادی است و اگر کسانی مستعد سیر و سلوک بودند آنها را دستگیری میکرد و آنچه را از مرحوم سیدعلی قاضی آموخته بود به شاگردانش القاء کرد.
از شما دو چشم یک تن کم/ از شمار خرد هزاران بیش
تقدیر از ایشان تقدیر از علم و تقوا است تا دیگران این راه را بروند؛ ایشان در مسائل عرفانی صعودی کتوم بودند ولی گاهی مطالبی از زبان ایشان بیان میشد؛ از جمله فرمودند که خانواده بنده حامله بودند و مرحوم سیدعلی قاضی به دیدار ما آمدند و به دختر عموی خود گفتند این بچه که در بطن شماست پسر است و میماند و نام او را عبدالباقی بگذارید و ایشان هم این نام را انتخاب کردند زیرا فرزندان ایشان میمردند.
از نظر ادب عربی و فارسی هم منظومههایی در نظم و صرف داشتند و خط ایشان هم باقی است و ادب فارسی از نظر شعرشناسان درجه یک است. السلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا.
انتهای پیام