واکنش اندیشمندان دینی به مظاهر مدرنیته در دوره قاجاریه
کد خبر: 4174160
تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۱۳
حجت‌الاسلام مجید دهقان تشریح کرد:

واکنش اندیشمندان دینی به مظاهر مدرنیته در دوره قاجاریه

عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده گفت: برخی اندیشمندان دینی دوره قاجاریه با مظاهر مدرنیته مخالف‌اند، اما با نگاهی به اندیشه‌ها، خطبه‌ها و کتاب‌های آن دوره درمی‌یابیم که مدرنیته به گونه‌ای دیگر فهم شد و عده زیادی در حوزه علمیه تهران، نجف و... معتقد بودند که تعارضی بین اسلام و مدرنیته وجود ندارد.

حجت‌الاسلام مجید دهقان

به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «نقد کتاب مشروطه، زنان و تغییرات اجتماعی» امروز دوشنبه 17 مهر از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد. حجت‌الاسلام والمسلمین مجید دهقان، عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده، در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه می‌خوانید:
 
کتاب مهمی درباره زنان در عصر قاجار نوشته شده و برای پژوهشگران ارزنده است و پژوهشگر از آن بی‌نیاز نیست. مزیت دیگر کتاب این است که پیوندهایی بین علم اجتماعی و علم تاریخ برقرار کرده است. در این کتاب فقط رویکرد سنتی تاریخی نسبت به دوره قاجاریه و زنان وجود ندارد، بلکه مسائل دیگر از جمله جامعه‌پذیری، فرایند شهروند شدن و مردسالاری که پشتوانه نظری آنها در علوم اجتماعی زیاد است مورد توجه قرار گرفته‌اند، چراکه از نقاط ضعف پژوهش‌های داخلی این است که افرادی که نگاه تاریخی دارند به مسائل اجتماعی نمی‌پردازند برعکس.

پیوند نگاه تاریخی و اجتماعی

تلفیق نگاه تاریخی و اجتماعی مسئله مهمی است اما آیا شخص می‌تواند این دو را تلفیق کند یا خیر؟ این کتاب به خوبی سعی کرده به تاریخ اجتماعی نزدیک شود و جامعه‌شناسی تاریخ و پیامدهای اجتماعی را در نظر بگیرد. بین دو پارادایم تفسیری و انتقادی تفاوت‌هایی وجود دارد. در پارادایم تفسیری به دنبال فهم معنا و در پارادایم انتقادی به دنبال انتقاد از برساخته‌ها و هویت‌هایی هستیم که در یک گفتمان ایجاد می‌شود. این کتاب در پارادایم انتقادی نوشته شده است و مؤلف می‌‌خواهد نشان دهد که اگر مسائل زنان در عصر قاجار مطرح شد، چگونه در یک گفتمان مرد‌سالار ایجاد شد و چگونه زنان سعی می‌کنند در مقابل این گفتمان مقاومت کنند.
 
به نظرم جای خالی چنین پژوهش‌هایی در پارادایم تفسیری وجود دارد و باید مشخص کنیم در تضاد بین سنت و مدرنیته در دوره قاجار چه تحولاتی در عرصه جنسیت رخ داد. به همین دلیل باید رویکردهای تفسیری به چنین پژوهش‌هایی اضافه شود، چون ممکن است بر اساس پژوهش‌های انتقادی نتوانیم آن روی سکه تحولات این دوره را، که یکی از مهمترین آنها تحولات حقوق زنان در زمان قاجار است، به خوبی درک کنیم. این کتاب در زمان دانشجویی نویسنده نوشته شده، اما بسیار فراتر از سطح دانشجو و با استفاده از منابع دسته‌اول نگاشته شده است؛ هرچند بهتر بود برخی منابع دیگر از جمله منابعی که به روایت‌های سنت دینی پرداخته‌اند استفاده می‌شدند. 

مواجهه علما با مدرنیته

از منظر سنت دینی، دو مسئله‌ای که محل بحث بوده شامل مدرسه رفتن دختران و دیگری مسئله حجاب است. در این کتاب به تحصیل دختران پرداخته شده اما گزارشی در مورد حجاب نیامده است، در حالی‌ که بسیاری از رسائل در دوره مشروطه، رسائل مربوط به حجاب هستند. مسائل مناظره‌‌‌ای مهمی بین محمد تقی نجفی اصفهانی و محسن فقیه شیرازی درباره حجاب وجود دارد که از حیث مباحث اسلامی قابل توجه است و این اثر مورد غفلت واقع شده است. در برخی موارد این خلأ و زاویه نگاه تأثیر می‌گذارد
 
باید بررسی کنیم که مواجهه اندیشه دینی ما با مدرنیته چگونه بود. آیا این مواجهه یک دعوای سخت بود و این‌گونه فهم شده که مدرنیته ضد دین است و باید آن را طرد کرد یا ماجرا چیز دیگری است؟ برخی اندیشمندان دینی با مظاهر مدرنیته مخالفت‌هایی دارند، اما اگر به مجموع اندیشه‌ها و خطبه‌ها و کتاب‌های آن دوره نگاه کنیم، به این نتیجه می‌‌رسیم که مدرنیته به گونه‌ای دیگر فهم شد و عده زیادی در حوزه علمیه تهران، نجف و... معتقد بودند که تعارضی بین اسلام و مدرنیته وجود ندارد. از نظر بنده، مدرنیته و تجدد و ترقی به گونه‌ای بازگشت به اصول عقلی اسلام است؛ برای مثال اگر تجدد به عقل استناد می‌کند، در شیعه عقل‌گرا هم استنادات بسیاری به عقل وجود دارد. اگر در مدرنیته به بهداشت و آموزش و برابری اشاره می‌شود، در سیره پیامبر(ص) هم چنین چیزی وجود دارد. بنابراین مدرنیته به شکل بازگشت به اسلام ناب فهم می‌شود.
پس وقتی مدرنیته را اسلامِ خالص درک کنیم، دیگر تضادی بین مدرنیته و اسلام وجود ندارد. به همین دلیل جملات و ایده‌هایی مطرح می‌شود همانند اینکه «به اروپا رفتم اسلام را دیدم و به ایران آمدن مسلمانی را دیدم» این فهم از ترقی و تجدد در حوزه‌های مختلف از جمله سیاسی هم وجود دارد. لذا کسی همانند آیت‌الله نائینی با چنین فهمی از مدرنیته، الگویی برای نظام سیاسی مشروطه ارائه می‌دهد، اما در حوزه زنان بهتر است سؤال شود که اگر فهم مشروطه‌خواهان ما، چه از بین مردان و زنان، اینگونه است، چرا در زمینه حقوق زنان تحولی رخ نمی‌دهد؟ جواب این است که حقوق زنان از تمدن و ترقی مستثنی تلقی شده است. حتی اروپاییان گفته‌اند که در این زمینه اشتباه کرده‌ایم. لذا در اندیشه دینی آن موقع، استناد به اندیشه اندیشمندان اروپایی به میزان زیادی وجود دارد که منتقد وضعیت زنان در اروپا از جمله به علت بارداری خارج از خانواده و افزایش سقط جنین هستند. 

علت مخالفت با مدرسه رفتن دختران

نکته خوبی که نویسنده کتاب با ظرافت به آن توجه کرده اسم مدارس در ایران آن دوران است که شامل مدرسه عفتیه، مدرسه دوشیزگان، مدرسه عصمتیه و امثالهم است که این هم نیاز به تحلیل تاریخی دارد، زیرا طرف نزاع مدارس دخترانه، اندیشه دینی و علماست، چراکه ابتکار در دست خارجی‌ها و مخصوصا فرانسوی‌ها و طبیعی بود که علما تا مقطع خاصی به این مسئله حساس باشند و عجیب و غریب نبود، چراکه قرار بود یکی از مظاهر تمدن غربی در جهان اسلام نفوذ کند. برخی گفتند که زنان و دختران می‌توانند در جامعه و مدرسه باشند ولی عصمت و عفت خود را هم حفظ کنند و به همین دلیل اسم این مدارس را عصمتیه یا عفتیه گذاشتند.
 
علت مهم شدن موضوع مادری در این دوران، که در این کتاب به آن پرداخته شده، این است که در زمان مشروطه و قبل از آن، مردان در حوزه عمومی حضور دارند و بیشتر وظایف بر عهده آنهاست و اگر زنان در خانواده هستند باید امتیازاتی به آنها داده شود، چون اگر مردان، مدیران عرصه عمومی و زنان هم مدیران منزل هستند. بنابراین مدارس دخترانه پذیرفته می‌شوند، زیرا مادران جامعه را می‌سازند، ولی مادران سنتی نمی‌توانند این جامعه را بسازند، بلکه مادران مدرن جامعه را می‌سازند. لذا باید به مدرسه بروند و علوم مختلف را بیاموزند.

نقدی به تاریخ‌دانان

علی باغدار دلگشا، نویسنده کتاب، سخنران دیگر این نشست بود که متن سخنان وی در ادامه می‌آید؛
نقدی که به تاریخ‌‌دانان ما وارد است این است که گزاره‌های تاریخی را فقط در قالب رویکرد توصیفی مورد بحث قرار داده‌اند و به گزاره جامعه‌شناختی و تحلیلی کمتر توجه شده است. نکته دیگری که جناب دهقان به درستی به آن اشاره کردند این است که کتاب «مشروطه، زنان و تغییرات اجتماعی» در ساختار تاریخ اجتماعی به رشته تحریر درآمده است. همچنین، وقتی از مشروطه سخن به میان می‌آید با ادوار تاریخی دیگر متفاوت است.
 
به گمانم مشروطه و گفتمان‌های شکل گرفته در آن دوره هنوز در زیست و حیات اجتماعی امروز ما زنده و نوعی تجددگرایی است که تا امروز در گفتمان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی و آموزشی ماندگار است و در این کتاب تلاش کرده‌ام تا کنشگری زنان برای تغییر مناسبات اجتماعی را نشان دهم.  در آن دوره سه گفتمان اصلی شامل مردم، حقوق شهروندی و حق حاکمیت وجود دارد. زمانی که از مردم و زن سخن می‌گوییم تعریف از آنها با دوران کلاسیک متفاوت است و این کتاب سعی می‌کند تغییرات را بیان می‌کند و به ما نشان می‌‌دهد که چگونه زنان از زبان روزنامه‌نگاری و شعر استفاده می‌کنند تا ساختار اجتماعی زمانه خود را به چالش بکشند و این به چالش کشیدن به خوبی اتفاق می‌افتد.
 
درباره نبود منابعی که روایت سنتی دینی را مطرح کرده‌اند باید بگویم که در نشریاتی همانند نشریه «الاسلام» و «داعی الاسلام» نگاهی که به زن و حقوق او داشتند و صحبت‌هایی که مطرح شده پاسخ مطلوب به نیازها و پرسش‌های زنان نبود، بلکه خود زنان منتقد آنها هستند. همچنین دلیل دیگر دوره مورد بررسی است که از 1285 تا 1289 را دربرمی‌گیرد و این نشریات خارج از دوره مورد بحث در کتاب هستند، اما در مقابل از جرایدی همانند «حبل المتین»، که در دوران مشروطه منتشر شده‌اند، استفاده شده‌ است.
انتهای پیام
captcha