به گزارش ایکنا، آیتالله مهدی هادوی تهرانی، استاد درس خارج حوزه علمیه، 17 مهر در ادامه جلسات تفسیر سوره مبارکه حجر با بیان اینکه در این سوره و آیات مورد بحث به مبدأ خلقت انسان از یک ماده پست پرداخته شده، ولی آیه 21 سوره بقره به مقام خلیفةاللهی انسان اشاره کرده است و گفت: در سورههای مبارکه بقره، اعراف و حجر به خلقت انسان سپس سجده ملائکه به امر خداوند بر آدم اشاره فرمود و اینکه همه سجده کردند جز ابلیس که استکبار ورزید و آن را نپذیرفت. در سوره اعراف ابلیس به دلیل سجده نکردن خود اشاره کرده و گفته است: «قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسجُدَ إِذۡ أَمَرۡتُكَۖ قَالَ أَنَا۠ خَيرٞ مِّنهُ خَلَقتَنِي مِن نَّارٖ وَخَلَقتَهُۥ مِن طِينٖ»؛ من از آتش خلق شدهام و آدم از خاک و خداوند هم او را از این موقعیتش سقوط وهبوط داد که این هبوط فیزیکی نیست.
وی ادامه داد: در آیه 34 حجر خداوند فرمود ای ابلیس تو رجم شدهای؛ رجم چیزی است که انسان آن را با سنگ بزند مانند یکی از مناسک حج؛ در آیه 35 معنای رجیم که در آیه 34 آمد تبیین و معنا شده است؛ «قَالَ فَٱخرُجۡ مِنهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٞ؛ وَإِنَّ عَلَيكَ ٱللَّعنَةَ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلدِّينِ»؛ بر تو لعنت باد و به همین سبب لعن رجیم هستی؛ شیخ طوسی و دیگران لعنت را در وی از رحمت الهی برشمردهاند. شیخ طوسی میفرماید که چون لعنت به معنای دوری از رحمت الهی است بنابراین چهارپایان را هم نباید لعن کرد یعنی به یک گاو و الاغ نمیتوان گفت خدا تو را لعنت کند. حال آیا لعن ممنوع است؟
آیتالله هادوی تهرانی با بیان اینکه اگر کسی دیگری را به معنای واقعی لعن کند، حرام است، اظهار کرد: فقیهی چون شیخ طوسی به طریق اولی معتقد است که وقتی لعن حیوانات جایز نیست، لعن انسانها حرام است و متأسفانه برخی به راحتی دیگران را لعن میکنند؛ البته اگر دلیل خاصی از روایات و آیات برای آن داشته باشیم بحث دیگری است. در سنت ائمه(ع) هم بیان شده است که ما لعان (لعنتکننده) نیستیم، ولی رفقای ما به راحتی وقتی از لحاظ سیاسی با دیگران اختلاف دارند، از تعبیر «لعنتالله علیه» استفاده میکنند.
استاد درس خارج حوزه علمیه گفت: چنین افرادی که لعن میشوند با ما اختلاف سیاسی دارند ولی شیعه هستند و اهل نماز و روزه. انسان چقدر باید از لحاظ علم دین و عقل در سطح پایین باشد که به راحتی از این الفاظ استفاده کند؛ بماند که برخی از این افراد خود را مجتهد هم میدانند. مرحوم آیتالله تسخیری به بنده گفت طلبهای در مسجدالحرام به من گفت من روزی نیست که یک تسبیح لعن به تو نفرستم و بنده به او گفتم قبول باشد، در حالی که آیتالله تسخیری دلسوز اسلام و مؤمن بود و با بدنی که بیمار بود از این طرف دنیا به آن طرف میرفت تا صدای شیعه را به همه برساند.
آیتالله هادوی تهرانی با بیان اینکه شیخ طوسی به چرایی لعن ابلیس توسط خداوند اشاره کرده است، ادامه داد: شیخ میفرماید که ابلیس مورد لعن قرار گرفت، چون خدا چنین خواست و ما هم میتوانیم او را لعن کنیم و علت آن عصیان او در برابر خداوند است. سپس میفرماید: «وَإِنَّ عَلَيكَ ٱللَّعنَةَ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلدِّينِ»؛ چرا به روز دین اشاره کرده است؟ علامه طباطبایی در تفسیر این قسمت فرموده که هر گناهی در عالم رخ میدهد ابلیس و دار و دسته او در آن نقش دارند. لذا علامه علت مطلق لعن برای ابلیس را به همین مسئله برگردانده است. همچنین، چون تا روز قیامت قدرت عمل داریم لعن به ابلیس هم تا آنجا برای ما ممکن است، وگرنه ابلیس در لعن و جهنم ابدی خداوند است.
استاد حوزه علمیه گفت: در آیه 36 «قَالَ رَبِّ فَأَنظِرۡنِيٓ إِلَىٰ يَوۡمِ يُبعَثُونَ» فرموده است که ابلیس از خدا خواست تا روز قیامت به من مهلت بده. جالب اینکه ابلیس در اینجا از تعبیر «رب یا همان ربی» استفاده کرده و هنوز حواسش جمع است که خدا را خداوند من صدا بزند؛ خداوند بلافاصله فرمود: «قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ ٱلمُنظَرِينَ؛ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلوَقتِ ٱلمَعلُومِ»؛ ابلیس دعای شری کرد، ولی مستجابالدعوه بود، چون در دعا هم اخلاص داشت و نیز او در آیات دیگری میگوید که از روز قیامت میترسم و وقتی گناهکاران گناه خود را به پای ابلیس مینویسند، او میگوید من فقط دعوتکننده شما به شر و بدی بودم.
وی با بیان اینکه در سوره اعراف هم به این مسئله اشاره شده است، اظهار کرد: شیخ طوسی بیان کرده که از ابلیس کافرتر نداریم. آیا اجابت دعای او ممکن است؟ آیا اجابت دعای کافر جایز است؟ جبایی از علمای اهل سنت گفته که اجابت دعای کافر جایز نیست، زیرا اجابت دعا ثواب است. لذا به کافر تعلق ندارد؛ ابن الاخشاد هم از علمای دیگر اهل سنت گفته است که اجابت دعای کافر جایز است، زیرا اجابت مانند نعمت است؛ مگر کفار در دنیا از نعمات الهی بهره ندارند. لذا چه اشکالی دارد که دعای کفار در دنیا مستجاب شود. این بحث شیخ یک مسئله فقهی است. آیا اگر کافری از ما چیزی خواست حق داریم اجابت کنیم؟ شیخ معتقد است که جایز است، زیرا ممکن است همین خوبی و اجابت درخواست او سبب شود تا رویه او اصلاح شود و به دین اسلام گرایش پیدا کند. این روحیه شیخ طوسی جالب است؛ یعنی ما به عنوان مسلمان باید برای غیرمسلمین جاذبه داشته باشیم وگرنه اگر دائماً نسبت به دیگران دافعه داشته باشیم، چگونه میتوانند جذب اسلام شوند و گاهی تبلیغ دین در گرو همین برخوردهاست. پیامبر(ص) با رفتارشان بیش از گفتارشان دیگران را مجذوب خود میکردند و کفار به آیین او میگرویدند.
آیتالله هادوی تهرانی با اشاره به اینکه ما انگشت کوچک پیامبر(ص) هم نیستیم، گفت: ایشان با آن مقام والا هر روز از کوچهای عبور میکردند و یک یهودی خاک و آشغال بر سر و روی ایشان میریخت تا اینکه یک روز این کار متوقف شد؛ پیامبر فرمود این رفیق ما هر روز حال ما را جویا میشد، ولی امروز این اتفاق نیفتاد و به ایشان اطلاع دادند که او بیمار شده است؛ حضرت بعد از اینکه نماز را خواندند به عیادت او رفتند؛ آن فرد وقتی پیامبر(ص) را دید خجالت کشید؛ پیامبر(ص) بر بالین او نشست و جویای حال او شد؛ در روایت بیان شده است که این فرد سر خود را از پارچهای که زیر آن بود بیرون آورد، در حالی که اشک میریخت و بعد در همان حال و مکان ایمان آورد.
آیتالله هادوی تهرانی با بیان اینکه ابلیس چند هزار سال در درگاه خدا عبادت کرد اما به سبب یک گناه از مقامش ساقط شد، تصریح کرد: وقتی شیطان با فرمان خروج از سوی خدا روبهرو شد به جای اینکه دست از استکبار بردارد و توبه کند، گفت خدایا تو مرا اغوا کردی و فریب دادی یعنی مرا در موقعیتی قرار دادی که من آن را نپذیریم. «قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» و حالا که تو مرا گمراه کردی من هم تمام بندگانت را گمراه خواهم کرد «إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»؛ مگر بندگان خالص تو، که امکان آن وجود ندارد، زیرا اینها شرک در مقام خالقیت و ربوبیت و... ندارند. البته بسیاری از ما به این مشکل مبتلا هستیم؛ یعنی شرک خالقیت نداریم و حتی اگر از کفار بپرسید که آسمان و آفرینش را چه کسی خلق کرده است میگویند خدا، ولی توحید ربوبی ندارند و بتها و یا افراد دیگر را منشا اثر میدانند.
استاد درس خارج حوزه علمیه اظهار کرد: بارها در طول روز ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله» را بر زبان جاری میکنیم که هیچ حول و قوهای جز حول و قوه خدا نیست، ولی در عمل باور نداریم. مخلصین هیچ قدرتی جز خدا در عالم مشاهده نمیکنند و ابلیس به این افراد راهی ندارد. در آیه 41 حجر فرموده است: «قالَ هذا صِراطٌ عَلَیَّ مُسْتَقیمٌ»؛ شیخ طوسی آورده است که یعقوب نامی از علمای اهل سنت عَلَیَّ را علیٌ قرائت کرده است؛ یعنی صراط دارای علو و مرتبه بالا؛ ابن سیرین و قتاده هم اینطور قرائت کردهاند ولی مابقی به فتح یاء قرائت کردهاند. شیخ طوسی آن را نوعی تهدید از سوی خدا برای شیطان و تأکید بر راه مستقیم مخلصانه میداند. البته شیخ طوسی در اینجا فقط اقوال را آورده است بدون اینکه اظهارنظر کند، ولی علامه طباطبایی معنای جالبی را ارائه کرده است و آن اینکه به ابلیس گوشزد میکند آنچه را تو انجام میدهی در محدوده قدرت ماست و تصور نکن خارج از آن کاری کردهای.
انتهای پیام