تفسیر استقلالی قرآن؛ تلاشی برای مانع‌زدایی از فهم قرآن
کد خبر: 4173918
تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱۴۰۲ - ۲۳:۴۳
اسماعیل‌زاده بیان کرد:

تفسیر استقلالی قرآن؛ تلاشی برای مانع‌زدایی از فهم قرآن

هیئت علمی دانشگاه فردوسی ضمن اشاره به چیستی و چرایی تفسیر استقلالی قرآن گفت: در رشته علوم قرآن، علوم مختلف بر قرآن غلبه پیدا کردند و علومی که قرار بوده حجاب‌های بین ما و فهم قرآن را بردارند، خودشان حجاب بین ما و قرآن شدند.

به گزارش ایکنا، نشست «تفسیر استقلالی قرآن؛ چیستی، چرایی، رهاوردها» با سخنرانی عباس اسماعیل‌زاده، استاد دانشگاه فردوسی مشهد 16 مهر در انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

مطالب من در سه محور چیستی، چرایی و رهاوردهای تفسیر استقلالی قرآن خلاصه می‌شود. درباره چیستی تفسیر استقلالی باید عرض کنم همه دانش‌های علوم قرآنی می‌توانند به فهم قرآن کمک کنند ولی فهم قرآن در یک لایه‌ای از همه اینها مستقل است یعنی فهم قرآن متوقف بر این دانش‌ها نیست. این دانش‌ها می‌توانند کمک کنند ولی فهم قرآن متوقف بر اینها نیست و بدون اینها یک لایه از فهم قابل دریافت است. این معنای تفسیر استقلالی است.

غلبه حاشیه بر متن در رشته علوم قرآن

حالا چه شد به این سمت آمدیم و به این نتیجه رسیدیم که اسم این تفسیر را تفسیر استقلالی بگذاریم؟ تجربه تنفس در رشته علوم قرآن بنده را به یک اعتقاد قلبی رسانده و آن هم این است که به این نتیجه رسیدم در رشته ما غلبه حاشیه بر متن اتفاق افتاده است. منظورم از غلبه حاشیه بر متن این است علومی که به عنوان علوم قرآنی شناخته می‌شوند حاشیه‌های قرآن هستند و بنا شدند به فهم قرآن خدمت کنند. من معتقدم این حاشیه‌ها در رشته ما بر متن غلبه پیدا کردند و بر قرآن غالب شدند. دغدغه اصلی علامه طباطبایی در نگارش المیزان همین است. نباید تصور کرد دغدغه علامه تفسیر قرآن به قرآن بوده است. نه اینکه تفسیر المیزان قرآن به قرآن نبوده است ولی دغدغه علامه این نبوده است. علامه متوجه غلبه حاشیه بر متن بوده است.

به هر ترتیب در این رشته علوم مختلف بر قرآن غلبه پیدا کردند و علومی که قرار بوده حجاب‌های بین ما و فهم قرآن را بردارند خودشان حجاب بین ما و قرآن شدند و علومی که آمده بودند قرآن را بهتر بفهمیم مانع فهم قرآن شدند. مثلاً وقتی بنده مطلبی راجع به یک آیه به شما بگویم، اولین اشکال شما این است در فلان بحث ما طور دیگری خواندیم. مثلاً من می‌گویم آیه 106 سوره بقره که می‌فرماید: «هر چه از آیات قرآن را نسخ کنیم یا حکم آن را از خاطرها بریم (و متروک سازیم) بهتر از آن یا مانند آن بیاوریم. آیا نمی‌دانی که خدا بر هر چیز قادر است» دلالت بر نسخ ندارد، اولین اشکال شما این است در علوم قرآن خواندیم که آیات ناسخ و منسوخ داریم.

پس آنچه باعث شد به این سمت برویم این است در رشته و مجموعه مطالعات قرآنی این مشکل وجود دارد و غلبه حاشیه بر متن اتفاق افتاده است. در گذشته مباحث علوم قرآنی مختصر بود ولی به مرور بر میزان آن افزوده شده است. آنقدر دانش‌های زیادی حول قرآن مطرح کردیم که در فهم قرآن تعیین‌کننده نیستند. البته باید این دانش‌ها را بدانیم تا رهیافت جدیدی از آیات داشته باشید و این مطلب قابل نفی نیست.

به عدد انفاس مفسران قرآن درست کردیم

ما معتقدیم برای اینکه این فضا شکسته شود و غلبه حاشیه بر متن عوض شود، باید به سمت تفسیر استقلالی رفت. از جلوه‌های دیگر این وارونگی که در رشته ما اتفاق افتاده است این است همه اختلافات تفسیری را با وجود اینکه قابل جمع نیستند پذیرفتیم و همه را به رسمیت شناختیم. این اشتباه است. نمی‌شود دو چیز غیر قابل جمع از قرآن دربیاید. من پذیرفتن این تناقضات را نتیجه همین وارونگی می‌دانم. ما به عدد انفاس مفسران قرآن درست کردیم در صورتی که در کار تفسیر استقلالی با این ایده و با مبانی و اصول و قوانینی که اشاره خواهم کرد، می‌خواهم اثبات کنم یک لایه از فهم در هر آیه قرآن وجود دارد که شیعه و اهل سنت و مفسران نمی‌توانند در آن اختلاف کنند. ما در تفسیر استقلالی دنبال این هستیم چگونه می‌توان به یک فهم مشترک دست پیدا کرد.

در این کار ما یک مبنا و یک اصل داریم. تنها مبنای ما در تفسیر استقلالی، نوشتاری بودن زبان قرآن است. برخلاف پندار اکثریت که زبان قرآن را گفتاری و شفاهی می‌دانند ما اثبات کردیم و معتقدیم با یک متن و زبان نوشتاری مواجهیم. این متن لوازمی دارد. ما معتقدیم هر آنچه این متن برای فهمش لازم است خداوند در این کتاب گنجانده و شما برای فهمش نیاز به چیزهای دیگر ندارید.

یک اصل دیگر عنوانش حاکمیت قرآن در فهم قرآن است. آنچه دغدغه علامه بوده اینجا خودش را نشان می‌دهد. علامه عنوان کتابش را المیزان فی تفسیر القرآن است یعنی می‌خواهد بگوید من دارم به شما میزان معرفی می‌کنم. در اصل حاکمیت همین را می‌گوییم که شما از هر چه می‌خواهید استفاده کنید استفاده کنید ولی آخر سر باید میزان خود قرآن باشد.

ما یک قاعده هم داریم و آن قاعده سیاق است. سیاق تنها قاعده در تفسیر قرآن است. در قاعده سیاق پنج سیاق تعریف کردیم که همه متخذ از خود قرآن است. سیاق آیه، سیاق آیات، سیاق سوره، سیاق سور و سیاق قرآن. فهم یک آیه در پنج لایه سیاق اتفاق می‌افتد البته این سیاق‌ها می‌توانند از هم مستقل باشند.

در بحث رهاوردها هم باید این نکته را عرض کنم که من معتقدم اگر این نگاه استقلالی به تفسیر وجود داشته باشد تحول ضروری و جدی در علوم قرآن اتفاق می‌افتد و طبق این مبنا همه مباحث علوم قرآن باید بازنگری شود چون در همه مباحث علوم قرآنی حلقه مفقوده خود قرآن است.

انتهای پیام
captcha