حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدمهدی رفیعپور، استاد حوزه علمیه در گفتوگو با ایکنا از قم، در تفسیر سوره قصص بیان کرد: این سوره از سورههای طاسین شامل شعرا، نمل و قصص است، یعنی آغاز این سه سوره با طاء، سین و میم است. این سوره چهلونهمین سورهای است که نازل شده است و بعد از سوره مبارکه نمل و قبل از سوره اسراء آمده است؛ برخی سورهها در ترتیب نزولشان اختلاف است، ولی در این سوره همه اتفاق نظر دارند.
وی گفت: این سوره از نظر همه، یک سوره مکی است و تنها آیه ۵١ تا ۵۵ را برخی مدنی گرفتهاند. سوره قصص یک سوره بلند و دارای 88 آیه است و داستان قوم بنیاسرائیل، یهود و موسی در آن مفصل است. برخی این مسئله را قرینه بر مدنی بودن گرفتهاند، در صورتی که این زعم غلط است و اینگونه نیست که فقط مخصوص به مدنیها باشد و احتمال اینکه این سوره مکی باشد را افزایش میدهد.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: زمخشری در کتاب کشاف خود در رابطه با فضیلت این سوره از مجمعالبیان آورده کسی که این سوره را بخواند به تعداد مخالفان و موافقان موسی در بنیاسرائیل ثواب میبرد و هیچ فرشتهای نیست مگر اینکه در روز قیامت شهادت میدهد این بنده از صادقین است.
وی با بیان اینکه تلفظ درست سوره، قَصص است، بیان کرد: غرض و هدف این سوره در واقع دلگرم کردن پیغمبر اکرم(ص) نسبت به مشکلات حضرت موسی بن عمران با بنیاسرائیل است؛ ویژگی انسان بهگونهای است که در مواجهه با مشکلات زمانی که متوجه شود دیگران نیز این مشکل و یا بدتر از آن را داشتهاند، آرامتر میشود و زمانی هم که متوجه شود دیگران آن مشکل را پشت سر گذاشتهاند، امیدوار میشود.
رفیعپور گفت: این نکته، موضوع بسیار مهمی از نظر اجتماعی و فردی است که لزوماً همیشه با امیدواری موفق نخواهیم بود، اما اگر ناامید و مأیوس شویم، دیگر هیچ آیندهای نخواهیم داشت. جوامع اگر آیندهای برای خود نبینند، از بین میروند؛ همانطور که حضرت موسی(ع) بر طاغوت زمان خود پیروز شد.
وی ادامه داد: نکته مهمی که در اینجا وجود دارد این است که قرآن کتاب فلسفه، تاریخ و عرفان نیست؛ درست است که هرکدام از این موارد را دارد، اما تخصصاً با این موضوعات کار ندارد و برخلاف دیگر کتب علمی، داستان میگوید، زیرا قرآن قصد دارد برای تمام مردم و طبقهها نقشآفرینی کند و فقط مخصوص نخبهها نیست و باید بهگونهای باشد که مرد و زن و پیر و جوان از آن استفاده کنند.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: یکی از توصیهها به اهل منبر نیز بیان داستان برای ارتباطگیری با مردم است. قصه یکی از جنبههای شمولیت قرآن است و برخلاف تصور ما که قصهگویی را دون شأن خود میدانیم، خدا هیچ ابایی ندارد که داستان معمولی بگوید و مثال ساده بزند و این موضوع هیچ مغایرتی با شأن و جلالت خدا ندارد، بلکه باید با همین وسایل هدایت الهی رخ دهد.
وی گفت: یکی از این وسایل وعده و وعید و همین قصص است؛ قصه و داستان برخلاف مسائل ریاضی که یک نتیجه میدهد، دارای برداشتهای مختلف است و هر فردی از آن برداشت متفاوت داشته و نتیجه متفاوت میگیرد؛ اهل معرفت یک جور معنا میکنند و اهل فقه و اصول و قصهگو به شکل دیگری معنا میکنند.
رفیعپور با بیان اینکه اقتضای داستان این است که هرکس برداشتی خاص از آن داشته باشد، ادامه داد: داستان تکثر برداشت دارد و این خود مقصود قرآن است و قطعاً قصد قرآن از تعریف این همه داستان این است.
وی با بیان اینکه هر فردی در زمانهای مختلف، برداشتهای مختلفی از داستان دارد، افزود: در داستانهای قرآنی یکی خود را جای حضرت موسی(ع)، دیگری جای قوم موسی و برخی نیز خود را به جای مادر حضرت موسی(ع) میگذارند. بنابراین برخلاف مسائل فقه و ریاضی که یک جواب دارند، مسائل تربیتی و داستانی مسیرهای مختلف دارند و هرکس از زاویه خودش به آن نگاه میکند.
رفیعپور اضافه کرد: فلسفه بیان میکند که خدا یکتاست و دو تا نیست و یا وقتی در فقه میگوید صورت را برای وضو بشویید همه آن را میفهمند، اما داستان را هر کس با توجه به نیاز، دغدغه، پیشینه و عمر خود تفسیر میکند و نتایج مختلف میگیرد.
استاد حوزه علمیه گفت: برخلاف مفسرین که سوره قصص را دلگرمی برای نبی اکرم میدانند، افراد مختلف از مطالعه این داستان الهامات شخصی و نکات تربیتی خودشان را پیدا میکنند که رافع و راه حل مشکلاتشان است.
وی ادامه داد: یکی دیگر از خصوصیات سور و داستانها، باز بودن آخر آن و بیان نکردن ابتدای آن است؛ مانند داستان آدم و حوا و یا بنیاسرائیل که قبلاً کجا و چند نسل بودهاند؛ همچنین داستان حضرت مریم را از یک جا شروع میکند و داستان حضرت عیسی(ع) را از جای دیگر، اینکه حضرت مریم که بوده و یا استاد او چه کسی است را بیان نکرده است.
رفیعپور با بیان اینکه قرآن کتابی برای آیندگان است، تصریح کرد: روایتهایی که در جامعه نبوی بیان میشد، متعارض بوده و درست و نادرست داشته، یهودیان داستانها را تحریف کردهاند و لزوماً به این خاطر نیست که آنها کل داستان را بلد بودند بلکه نکته اصلی را گفته است؛ لذا باید دید نگاه ما به داستانها چگونه است.
وی ادامه داد: ما باید شاگرد قرآن باشیم، قرآن به دنبال اصلاح باورهای مردم در داستانها و قصهها در مسیر هدایت نیز نبوده بلکه جهت و نکتهای را که برای بازی چیده است بیان میکند. در همین داستان، از فرعون و گردنکشی او شروع میکند. اما اینکه این فرعون کدام فرعون و بچه چه کسی بوده و چند تا فرعون بودند و از کجا به هم رسیدند و اینکه از ابتدا ذلیل نبودند و چه عواملی آنها را ذلیل کرده، مدنظر قرآن نیست.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: ادامه یا ابتدای برخی از داستانها در آیات دیگری گفته شده است و تفاسیر موضوعی، آنها را تجمیع کردهاند اما همچنان یک قصه کامل نیست و قرآن داستان را تکه تکه بحث کرده است.
رفیعپور تصریح کرد: روایات اهل بیت(ع) در چنین مواردی برای تکمیل داستان و نکات آن به کار میآید؛ اما چون مخاطبین نیاز داشتند که قصه را کامل بفهمند، دشمن از این فرصت استفاده و اسرائیلیات را با معارف آمیخته است که حجم زیادی از این مطالب را نه عقل میپسندد و نه با قرآن همخوانی دارد و این وظیفه مصلحان، متفکران و منتقدان است که خرافه را از داستانهای درست جدا کنند.
وی گفت: در بسیاری مواقع نباید جواب سؤالهای جاهلانه را داد، بلکه باید منشأ آن را زد؛ بهطور مثال از حضرت امیرالمؤمنین(ع) سؤال کرد که من چند تار مو دارم، درست است که کنجکاوی از صفات انسان است اما چه دلیلی دارد که امیرالمؤمنین(ع) این سؤال را جواب بدهد؛ کنجکاوی کردن تا اندازهای ارزش دارد.
رفیعپور اظهار کرد: ما بهعنوان مفسر هیچ تعهدی نداریم که داستان را کامل بیان کنیم. خود قرآن و عهد عتیق و جدید نیز نکته را کامل نگفتهاند. البته در این نکته که عهد عتیق و جدید بیشتر و مفصلتر از قرآن است و آن قسمت که خودش صلاح میداند را بیان میکند و ما تنها باید به عنوان مخاطب پیام را بگیریم.
استاد حوزه علمیه گفت: آیات قرآن پیام دارد، اگر کسی پیام را دریافت کند سعید و عاقبت بهخیر میشود؛ اما کسی که درگیر ریزهکاریها شود، شاید به نتیجه نرسد. قرآن کتاب هدایت است، لذا هر زمان در جوار قرآن بودیم تلاش کنیم تا نکته آن و عبرت آن آیه را دریافت کنیم.
وی تصریح کرد: امکان تکمیل کردن این داستانها از لحاظ تاریخی وجود ندارد و اگر باشد نیز ما نمیخواهیم زیرا قرآن نخواسته است؛ چون پیام قرآن همواره یکسان نیست و جای مردم در داستانها و نیازها و دغدغهها متفاوت است؛ پس اگر قرآن به دنبال نکته و عبرت هدایتی بود، نکات جدید تفسیری حاصل میشود.
رفیعپور با بیان اینکه بحث حروف مقطعه تفسیر مسجل ندارد، گفت: همانطور که در ابتدای سوره بقره در تسنیم آقای آملی ٢٠ قول را میآورد و هیچ کدام اطمینانساز نیست و برخی نکات ذوقی است.
وی گفت: خیلی از واژههای قرآنی در ضربالمثلهای قرآنی پیشینه دارد، ولی این مقطعههای قرآن بدیع بوده و ابداع کرده است. حالا اینکه منظور کد و رمز چیست معلوم نیست. علم آن را به خدا و رسول واگذار میکنیم و انشاءالله حضرت امام زمان(عج) که قدم به چشم ما گذاشتند از ایشان میپرسیم.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: حتی بعد از ظهور حضرت حجت(عج) مدتها باید از آیات استفاده و به آنها عمل کنند. یکی از حکمتها نیز این است که ما با تمام علم، مطالعه و فکر باز هم اقرار به ندانستن کرده و نیاز به معصوم را احساس کنیم.
وی در پایان یادآور شد: در بیان خلاصه مطالب میتوان گفت هدف و غرض نزول سوره قصص دلداری دادن به نبی اکرم(ع) و مسلمین در فضای سخت و پرفشار مکه بوده و اینکه قرآن تأکید خاصی بر قصهگویی از اقوام پیشین دارد و این نکته سبب شده که در گذر زمان این آیات تفاسیر متفاوت و جدیدی داشته باشند.
مهنوش بهروز
انتهای پیام