به گزارش ایکنا از خوزستان، «تاریخ و سیره امام حسن مجتبی(ع)» عنوان پژوهشی از حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا هدایتپناه، پژوهشگر تاریخ اهل بیت(ع) و دانشیار گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه است که بهزودی در قالب کتابی به همین عنوان منتشر میشود. بخشی از این پژوهش تحت عنوان «مراثی و بازتاب شهادت امام حسن(ع)» به مناسبت سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع) تقدیم مخاطبان میشود.
جز امویان که در شام نتوانستند خوشحالی خود را از شهادت امام مخفی کنند، فضای بسیار اندوهناکی بر کل جامعه مسلمین پس از شهادت امام مجتبی(ع) حاکم شده بود. بدین روی، در سوگ حضرتش سرودههای فراوانی بهعنوان مرثیه گفته شده که تنها بخشی از آنها در منابع انعکاس یافته است. بهعنوان نمونه چند مرثیهای که از شخصیتها و شعرای مهم نقل شده به اختصار ملاحظه خواهد شد.
چون امام حسین(ع) جنازه برادر خود امام حسن(ع) را در درون قبر نهاد، حزن و اندوه خود را با اشعاری این چنین اظهار نمود:
أ أدهن رأسی أم أطیب محاسنی و رأسك معفور و أنت سلیب
او استمتع الدّنیا لشىء أحبّه ألا كلّ ما ادنى الیك حبیب
فلا زلت ابكى ما تغنّت حمامة علیك، و ما هبّت صبا و جنوب
و ما هملت عینی من الدّمع قطرة و ما اخضرّ فى دوح الحجاز قضیب
بكائی طویل و الدّموع غزیرة و انت بعید و المزار قریب
غریب و اطراف البیوت تحوطه ألا كلّ من تحت التّراب غریب
و لا یفرح الباقی خلاف الّذی مضى و كلّ فتى للموت فیه نصیب
فلیس حریب من اصیب بماله و لكنّ من وارى أخاه حریب
نسیبك من امسى یناجیك طرفه و لیس لمن تحت التراب نسیب
إن لم امت أسفا علیك فقد أصبحت مشتاقا إلى الموت.
«آیا موى سر و صورت خود را روغن زنم و خوشبو كنم، با اینكه سر تو، به خاكآلوده و تو از دست من ربوده گشتهاى.
یا آیا با چیزى كه دوست دارم از دنیا كام گیرم؟ هان! هر چه به تو نزدیكتر است، دوستداشتنی است.
من همواره بر تو مىگریم، تا زمانی که كبوترى آواز مىخواند، و تا وقتی باد شمال و جنوب مىوزد.
و تا چشمم قطرات اشك مىریزد، تا شاخه سبزى در باغهاى حجاز (مىروید و) سبز مىشود.
گریهام طولانى و اشکهایم روان است كه تو (از ما) دور شده (كوچ كردى) و قبرت نزدیک است.
غریب است با اینكه اعضاى خانوادهها دورش را گرفتهاند. هان! هر كه زیر خاک است غریب است.
این بازماندگان از پى رفتگان خود شادمان نشوند و براى مرگ در هر جوانمردى سهمى است.
غارت زده آن نیست كه به اموالش آسیبى رسد، بلكه غارت زده كسى است كه برادر خود را در خاک پنهان كند.
(اكنون) همدم تو كسى است كه چشم (مبهوت) او با تو همراز شود و آن را كه زیر خاک است همدمى نیست.
اگر از اندوهى كه بر تو دارم نمىمیرم، حقا كه به مرگ خود مشتاق گشتهام».
(ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4،ص 45. سبط ابن جوزی و شافعی ایجی این مرثیه را از زبان محمد حنفیه نقل کرده اند. ر.ک: سبط بن جوزی، تذکره الخواص، ص 194؛ فَضائلُ الثّقَلَیْن، ص 496.)
همچنین آن حضرت(ع) در سروده دیگری چنین تألم و اندوه خود را اظهار کرده است:
إن لم أمت أسفاً علیك فقد أصبحت مشتاقا إلى الموت
اگر از اندوه بر تو نمیرم، اما چنان شدهام که به مرگ بسیار مشتاق شدهام.(ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4،ص 45.)
شاید در این هنگام و یا هنگامی که بدن مطهر امام(ع) را تجهیز کردند و بنا بر نقلی دیگر هنگامی که از دفن فارغ شدند محمد بن حنفیه در سوگ آن حضرت، با کلماتی آکنده از احساس و عاطفه و سرشار از حزن و اندوه، حضرتش را چنین توصیف کرد:
«ای ابا محمد! خداوند تو را رحمت کند. به خدا قسم زندگیات مایه عزت و مرگت مایه هدایت است. چه خوب روحی در بدن تو قرار دارد، و چه خوب بدنی است بدن تو، که در کفن پیچیده شده. چرا چنین نباشد، در حالی که تو از سلاله هدایتی، هم پیمان اهل تقوایی، پنجمین (چهارمینِ) اصحاب کسایی، از دست حق تغذیه شدی، در بیت اسلام تربیت یافتی، از سینه ایمان شیر خوردی، پاکیزه زندگی کردی و پاک از دنیا رفتی. بدان که ما در فراق تو ناراحت و نگرانیم. بر تو درود و رحمت خدا». (یعقوبی، تاریخ الیعقوبی ج2، ص 225؛ ابن قولویه،کامل الزیارات، ص 53؛ مفید، مناسک المزار، ص 181؛ قیروانی، إبراهیم بن علی حصری(م453)، زهر الآداب و ثمر الألباب، تحقیق یوسف علی طویل، بیروت، دار الكتب العلمیة، 1993م / 1419ق، ج1، ص 68.)
فضل بن عباس نیز در چند بیت مرثیهای این چنین خواند:
أصبح الیوم ابن هند شامتاً ظاهر النخوة إذ مات الحسن
رحمة اللّه علیه إنما طالما أشجى ابن هند و أرن
استراح الیوم منه بعده إذ ثوى رهناً لأحداث الزمن
فارتع الیوم ابن هند آمنا إنما یقمص بالعیر السمن
لست بالباقی فلا تشمت به كلّ حی بالمنایا مرتهن
یا ابن هند إن تذق كأس الردى تك فی الدهر كشیء لم یكن (خوارزمی، المناقب، ص 205؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 43.)
زمخشری نقل کرده که یکی از فرزندان ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب کنار قبر امام مجتبی(ع) تألم خود را چنین اظهار نمود:
گامهایتان یکی از اولیاء الهی را آورد و او را تا به این قبر بر دوش کشیدید که پیامبر خدا (ص) با آمدنش خوشنود شد، درهای آسمان بر روح ایشان باز شد، و حور العین با دیدارش به شعف و ابتهاج آمدند و به مادرانش که سروران زنان بهشتند، بشارت داده شد؛ در حالی که مردم از نبودِ او احساس تنهایی کردند. رحمت خدا بر او باد که این مصیبت را نزد خدا خواهیم برد.(زمخشری، ربیع الابرار و نصوص الاخبار، ج5، ص143.)
مولی بنی بکر گوید که در روز وفات حسن بن علی، ابوهریره را دیدم که بر مسجد رسول خدا(ص) ایستاده و با صدای بلند میگفت: ای مردم! امروز محبوب رسول خدا از دنیا رفت و باید در مرگ او گریست.(ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ج8، ص44.)
شهادت امام مجتبی(ع) در سرودههای برخی از شعرای اهل بیت نیز انعکاس داشته که برخی از آنها چنین است.
شاعر معروف اهل بیت(ع) دعبل خزاعی در سروده خود، چنین به شهادت امام مجتبی(ع) اشاره کرده است:
تعزّ بمن قد مضى اسوة و إنّ العزاء یسلّی الحزن
بموت النبی و قتل الوصیّ و ذبح الحسین و سمّ الحسن
تعزیت باید گفت برای از دست دادن کسانی که اسوه و الگو هستند، چرا که مایه تسلی اندوه است.
به مرگ پیامبر و کشته شدن وصی و ذبح حسین و مسموم شدن حسن.(ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص46.)
دیگر شاعر اهل بیت(ع) سلیمان بن قَتّة اسدی (وی از شعرا و محدثین و قرائی است که سه بار قرآن را بر ابن عباس عرضه کرده و از دوستداران خالص بنی هاشم بوده است. از شعرهای او بخشی اندک بر جای مانده، ولی در مراثی اهل بیت(ع) جاودانهاند؛ به خصوص شعر «مررت علی ابیات آل محمد فلم ارها امثالها یوم حلت... و إنّ قتیل الطف من آل هاشم اذل رقابا من قریش(المسلمین) فذلت» که در رثای شهادت امام حسین(ع) سروده، از شعرهای مشهور او است. وی از سوی رجالیون توثیق شده است. ر.ک: نسب قریش، ص41؛ ابن قتیبه دینوری، الشعر و الشعراء ، ج1، ص 63؛ برای آگاهی بیشتر ر.ک: شبر، جواد، ادب الطف، ج1، ص 54.) چنین اندوه خود را درباره شهادت امام حسن(ع) اظهار کرده است:
یا كذب اللّه من نعى حسنا لیس لتكذیب نعیه حسن
كنت خلیلی و كنت خالصتی لكل حیّ من أهله سكن
أجول فی الدار لا أراك و فی الدار اناسی جوارهم غبن
بدلتهم منک لیت انهم اضحوا و بینی و بینهم عدن
(ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین ص 84؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص45. )
سلیمان بن قته تیمی، مولی تیم مره و عدوی بصری هم گفته شده است. قته نام مادر او است.
نجاشی شاعر، قاتل امام حسن(ع) یعنی جعده دختر اشعث را این گونه مورد خطاب و عتاب قرار داده است:
یا جعدة بكّیه و لا تسأمی بكاء حق لیس بالباطل
على بن بنت الطاهر المصطفى و ابن عمّ المصطفى الفاضل
كان إذا شبّت له ناره یوقدها بالشرف القابل
لكی یراها بائس مرمل أو فرد حی لیس بالآهل
لم تغلقی باباً على مثله فی الناس من حاف و من ناعل
أعنی فتى أسلمه قومه للزمن المستحرج الماحل
نعم فتى الهیجاء یوم الوغى و السید القائل و الفاعل
شهادت آن حضرت چنان اندوهناک بود که به مدت هفت روز صداى ضجه و گریه مردان و زنان شنیده میشد(ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ج8، ص 44.) زنان بنی هاشم تا یک ماه برای آن حضرت نوحه سرایی و مراسم تعزیه داشتند(ابن سعد، الطبقات الکبری، ج10، ص352؛ ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ج8، ص 44.) و تا یک سال از هر گونه آرایش خودداری کردند و از خانههای خود بیرون نیامدند.(ابن سعد، الطبقات الکبری، ج10، ص353؛ ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ج8، ص 44.) مردم مدینه و مكه نیز هفت روز بر امام گریستند و یک ماه در ماتم او به عزادارى پرداختند و بازارهاى مدینه تعطیل شد.(ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ج8، ص44.)
علاوه بر مدینه و مکه، دوستداران اهل بیت(ع) در کوفه و بصره نیز در ماتم عمیق شهادت سبط اکبر رسول خدا(ع) فرو رفت و در سوگ آن حضرت گریستند.(ابو حنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ص 221؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص 16.) به خصوص شیعیان کوفه پس از انتشار خبر شهادت امام حسن مجتبی(ع)، در خانه سلیمان بن صرد خزاعی اجتماع كردند و پیام تسلیت خود را به امام حسین(ع) چنین نگاشتند:
«بسم الله الرحمن الرحیم. براى حسین بن على از پیروانش و پیروان پدرش امیر مؤمنان، سلام بر تو باد، ما خدایى را كه جز او خدایى نیست ستایش مىكنیم.
و اما بعد، خبر وفات حسن بن على به ما رسید. [پس سلام بر او باد] روزى كه تولد یافت و روزى كه مىمیرد و روزى كه زنده برانگیخته مىشود، خدا او را بیامرزد و نیکیهای او را قبول كند و او را به پیامبرش ملحق سازد و اجر تو را در مصیبتش چند برابر كند و پس از او مصیبت را به وجود تو جبران كند، پس او را باعث اجر نزد خدا مىشماریم و ما براى خداییم و به سوى او بازمىگردیم. بسیار بزرگ است مصیبت این امت عموماً و مصیبت تو و این شیعیان به ویژه در رحلت پسر وصى (رسول خدا) و پسر دختر پیامبر(ص)، نشان هدایت و نور سرزمینها كه به پاداشتن دین و بازآوردن روشهاى شایستگان، از او امید مىرفت. پس خداى تو را رحمت كند، بر مصیبت شكیبا باش، كه این از كارهاى خواسته شده است. به راستی تو جانشین پیشینیان هستی، و خدا راهشناسى خود را به كسى مىدهد كه او را به راهنمایى تو، به راه آورد. اینک ما شیعیان توییم كه به سوگواریت سوگوار و به اندوهت اندوهناك و به شادمانیت شادمان و به شیوهات رهسپار و فرمانت را در انتظاریم، خدا سینهات را گشاده دارد و نامت را بلند كند و اجرت را بزرگ گرداند و تو را بیامرزد و حقت را به تو بازگرداند».(یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه، ج2، ص 159-160.)
بنا بر روایتی دیگر، پس از شهادت امام حسن(ع)، بزرگان شیعه اجتماع کردند و در نامهای این حادثه را به امام حسین(ع) تسلیت گفتند. از جمله، در نامهای که توسط جعده بن هبیره (خواهر زاده امام علی علیه السلام) نوشته شد، به نکات مهمی اشاره شده است. در این نامه آمده است:
«شیعیان شما که اینجایند، مشتاق شمایند و جانهایشان هوای تو دارد و هیچکس را با تو برابر و همسنگ نمیدانند، و همگی به صحت و صوابدید رأی برادرت در تأخیر جنگ پی بردند، و میدانند که شما نسبت به دوستان مهربان و ملایم، و نسبت به دشمنان خشن و سختگیری. اگر دوست داری که خلافت را در دست گیری، پیش ما بیا که جان خود را برای فداکاری تا حد مرگ آماده کردهایم».(ابو حنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ص 221.)
بصره که به گرایش عثمانی شهرت یافته بود، اما پس از انتشار خبر شهادت امام مجتبی(ع) در سوگ نشست. بنا بر روایت مدائنی وقتی خبر شهادت آن حضرت را عبدالله بن سلمه بن محبق (برادر سنان بن سلمه) به زیاد بن ابیه که حاکم بر بصره بود رساند، حکم بن ابی العاص بلافاصله این خبر را به مردم ابلاغ کرد. مردم چنان گریستند که ابوبکره صحابی پیامبر(ص) که در خانه خود در بصره مریض و بستری بود، صدای گریه و ناله مردم را شنید. پرسید: چه شده و این گریهها برای چیست؟ همسر او که با اهل بیت(ع) دشمن بود، گفت: حسن بن علی مرده است و خدا را سپاس که مردم را از دست او راحت کرد! ابوبکره ناراحت شد و گفت: وای بر تو! ساکت شو. به خدا سوگند که خداوند او را از شرّ طولانی رهانید و مردم به سبب فقدان او از خیر فراوان محروم شدند.(بلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص 16.)
جارود بن أبی سبرة نیز در اشعاری، از خبر شهادت امام به خبر شری یاد کرده که با سرعت یک روز و شب به آنان ابلاغ شده، در حالی که اگر خبر خیری بود در چهار روز میرسید:
اذا (فإن) كان شراً سار یوما و لیلة و إن كان خیراً قصد (اقسط) السیر اربعا
إذا ما یرید الشر (السوء) أقبل نحونا بإحدى الدّواهی الربد سار فأسرعا
(بلاذری، انساب الاشراف، ج 3، ص 16-17(چاپزكار، ج3، ص271-272)؛ قاضی نعمان مصری، شرح الاخبار، ج3، ص 130-131؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج16، ص14.)
شاید بتوان گفت تنها شام و امویان بودند که از خبر شهادت امام مجتبی(ع) شادی کردند که البته آن هم گزارش دقیقی از اوضاع شام و دیگر مناطق شامات که به مکتب عثمانی گرایش داشتند، خبری در منابع مشاهده نشده است.
براساس گزارش یعقوبی و مسعودی، وقتی خبر شهادت امام مجتبی(ع) به معاویه رسید، تكبیر گفت و سجده شکر به جا آورد و تمام حاضران در کاخ خضرا تکبیر گفتند. فاخته دختر قرظة بن عمرو بن نوفل بن عبد مناف همسر معاویه چون این تکبیر را شنید، به معاویه گفت: خدا تو را شاد کند، چه شده است؟ وقتی معاویه خبر شهادت امام مجتبی(ع) را به او گفت، این زن استرجاع کرد و با گریه گفت: سید و سرور مسلمانان و فرزند دختر رسول خدا (ص) از دنیا رفت. معاویه گفت: به خدا سوگند بهترین کاری که بایسته بود، انجام داد و البته گریه بر او نیز سزاوار است. هنگامی که ابن عباس این خبر را شنید به حضور وی رسید. معاویه گفت: «اى پسر عباس، حسن مُرد! ابن عباس گفت: انا لله و انا الیه راجعون، بر بزرگىِ پیشآمد، و گرانىِ مصیبت؛ به خدا قسم اى معاویه! اگر حسن مُرد، مرگ او اجل تو را عقب نمىاندازد و تن او، گور تو را پر نمىكند، او به سوى نیكى رهسپار شد، و تو بر بدى بماندى». (یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص225-226؛ مسعودی، مروج الذهب، ج2، ص430؛ مولف مجهول، اخبار الدوله العباسیه، ص 53.)
براساس این روایت، كه زمخشری هم آن را در ربیع الابرار آورده است (زمخشری، ربیع الابرار و نصوص الاخبار، ج5، ص134.) ابن عباس به هنگام شهادت امام حسن(ع) در شام بوده است، در حالیکه چنانکه در مراسم غسل و کفن و تشییع دانسته شد ابن عباس در این هنگام در مدینه حضور داشته است. بر این اساس، شاید منظور، عبیدالله بن عباس بوده که پس از پیوستن به معاویه همراه او به شام رفته است.
مراسم تشییع عظیم پیکر پاک امام حسن(ع) و سوگواری بر آن حضرت در مكه، مدینه و كوفه و حتی بصره، همایشی عظیم بود كه به حاكمان اموی به خصوص معاویه، جایگاه حقیقی اهل بیت(ع) در میان مسلمانان را نشان داد. مراسم تشییع و عزاداریهای مردم به مدت طولانی و تعطیلی بازارها و انعکاس آن میان تمام مسلمانان، به حکومت معاویه ثابت كرد كه سیاستهای آنان برای بدنام کردن اهل بیت(ع)، شکست خورده و نتوانسته است محبت خاندان وحی را از دل مردم بزداید.
شهادت امام حسن مجتبی(ع) چنان بر همه گران آمده بود که از آن به تعبیر نقطه آغازین خواری و ذلت مسلمین یاد شده است.(قاضی نعمان مصری، شرح الاخبار، ج3، ص131؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص83؛ قاضی نعمان مصری، شرح الاخبار، ج16، ص 51.) رابطه میان شهادت امام حسن(ع) و خواری و ذلت مردم، بدان جهت بود که مردم و به خصوص عالمان به چشم خود دیدند که افراد بی ارزش و خودکامه بر گرده مردم سوار شده و صالحان و متقین منزوی شدهاند. این ذلت و خواری زمانی به اوج خود رسید که امام مجتبی(ع) به شهادت رسید. شادی معاویه نیز که به دلیل دشمنی دیرین او با اهل بیت(ع) مورد انتظار بود شاید ناشی از آن بوده كه معاویه كه خود در طراحی شهادت امام نقش اصلی را داشته است راه را برای موروثی كردن حكومت امویان باز و هموار یافت.
بدین سان، بر خلاف نص معاهده و صلحنامه، طرح ولایتعهدی فرزندش یزید را اجرایی كرد و او را بر مردم تحمیل کرد که نتیجه آن عاشورا و واقعه حره و آتشزدن کعبه شد.
انتهای پیام