حجاب زن در اسلام جايگاه رفيعى دارد؛ او را از ابتذال مصون داشته و كرامت او را از درافتادن در مسير انحطاط پاس مىدارد. زن چونان انسانى والا و محترم است، عزت و شرافتى ديرينه و اصيل دارد، اين سخنى گذرا نيست. الزام او نسبت به حجاب، تنها در راستاى پاسداشت شرافت و عزت اوست.(1)؛ هرگز رها نمىشود تا هواپرستان و خودخواهان او را با خود به اين سو و آن سو بكشانند.
يكى از راهكارهاى اسلام براى پديد آوردن جامعهاى سالم و پاک، جلوگيرى از شهوتانگيز شدن و سالم نگهداشتن غريزه طبيعى موجود در ژرفاى وجود دو جنس و هدايت آن در مسير درست و آرام آن است. امام رضا(ع) در حديثى در پاسخ سؤالات محمد بن سنان مىنويسد: «نگاه به موهاى زنان شوهردار و زنان ديگر حرام است؛ زيرا مردان را تحريک مىكند و سپس به كارهاى پليد و ناروا و نازيبا مىانجامد.»(2)
سيدقطب مىنويسد: «شايع شده كه مىگويند: نگاه آزادانه، گفتوگوهاى بىقيدوبند، آميزشهاى آسان، خوشوبشهاى دو جنس با هم، و برملا بودن مواضع پوشيده بدن زن و... همه و همه آرامش و آسايش و آسودگىزا بوده، تمايلات فروخفته را آزاد ساخته، از سركوفت و عقدههاى روانى پيشگيرى مىكند و فشار سخت غريزه جنسى را تعديل مىكند. اما ديگر راههاى تعديل غريزه، ايمن از تأثيرات سوء نيستند. اين نظريه در پى گسترش ديدگاههاى مادى كه انسان را جدا از ويژگیها و نقاط تفاوت او با حيوان مىنگرد رواج يافته است، اما اين تنها يک فرضيه است كه من خود دليل نقض و تكذيب آن را در كشورهايى كه شديدترين اباحىگرى و لجامگسيختگى اجتماعى، اخلاقى، دينى و انسانى را دارند، به چشم خود ديدهام.
آرى در كشورهايى كه برهنگى كامل و اختلاط جنسى را در همه انواع و اشكال آن تجربه كردهاند ديدهام كه اين نظريه به پرورش و پاكسازى انگيزههاى جنسى نمىانجامد؛ بلكه به حالتهاى جنونآميز ناآرام و سيرىناپذير مىانجامد. بيماريهاى روانى و عقدههاى ناشى از محروميت و حرص نسبت به جنس مخالف را همراه با همه گونه انحرافات جنسى ديدهام... اين نتيجه اختلاط كامل بىحد و مرز و بدون چارچوب است؛ و نتيجه پيكرهاى عريان بر سر كوچه و بازار و تحريکها و نگاهها و رفتارها و... اين همه بر ضرورت بازنگرى در اين نظريههاى ناسازگار با واقعيتهاى بيرونى جامعه تأكيد دارد.»(3)
كشش طبيعى زن و مرد به يكديگر در حيات وجودىشان نهفته است؛ زيرا خداى تعالى تداوم زندگى و تحقق مقام خليفة الهى انسان را در زمين، در گرو آن قرار داده است. اين كشش گاه فروكش مىكند و دوباره زنده مىشود و تحريکهاى بيرونى را شعلهورتر مىکند و او را به دستيابى به مقصود وا مىدارد و چون ممكن نشد اعصاب تحريک شده تحليل مىرود و اين همانند شكنجهاى مداوم خواهد بود. نگاهها، رفتارها، خندهها، شوخىها، فريادهاى عاشقانه همه و همه تحريکكننده است. تنها راه بىخطر، كم كردن و كنترل عوامل تحريکكننده است، بهگونهاى كه كشش و تمايل به جنس مخالف در اندازههاى معمول خود بماند و سپس بهصورت طبيعى پاسخ داده شود. اين همان روشى است كه اسلام برگزيده، همراه با آرامش طبيعى و معطوف كردن تلاشهاى بشرى به ديگر مشكلات زندگى نه پاسخگويى به نيازهاى جسمى و بس.
در قرآن کریم به نمونههايى از محدود کردن زمينههاى تحريک و اغفال و فتنهگرى متقابل زن و مرد اشاره شده است؛ خداى تعالى مىفرمايد: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ»(4)؛ «به مؤمنان بگو نگاههاى خود را فرو كاهند و عورتهاى خويش را نگاه دارند، اين براى ايشان بهتر و پاكيزهتر است. خداوند به آنچه مىكنند، آگاه است.»؛ سيدقطب مىنويسد: «فرو انداختن چشم از سوى مردان، رفتارى روانى و تلاش در جهت چيره شدن بر علاقه به ديدن جلوهها و جاذبههاى چهرهها و پيكرهاست، چنان كه نخستين روزنههاى فتنه و گمراهى را مىپوشاند و تلاش دارد تا راه را بر تيرهاى مسموم ببندد.»
حضرت امام صادق(ع) مىفرمايد: «نگاه، تيرى از تيرهاى مسموم شيطان است، و چه بسا نگاهى كه افسوسى درازمدت را در پى داشته است.» نيز فرمود: «هر كه آن را به خاطر خداى عزوجل، نه به انگيزه ديگر، ترک كند، آرامش و ايمانى به او مىبخشد كه طعم آن را مىيابد.»؛ «نگاه در پى نگاه، نهال شهوت در دل بيننده مىكارد و همين فتنه او را بس.»(5)؛ پيامبر اسلام(ص) نیز میفرمایند: «نخستين نگاه به زن بخشوده است، پس با نگاه ديگرى دنبال نكنيد و از فتنه بپرهيزيد.»(6)
«ذلك أزكى لكم»؛ يعنى با اين دو كار، پاكيزهخاطرتر خواهند بود و تضمين بيشترى براى آلوده نگشتن به تأثيرات نابجا و ناپاک شهوانى و سرنگون نشدن در درههاى هولناک حيوانى خواهند داشت، و ناموس و حيثيت جامعه و فضاى تنفسى آن پاكيزهتر خواهد بود. حضرت امام صادق(ع) فرمود: «آنان را كه به پشت سر زنان مىنگرند در امان از نگاههاى پشت سر زنان خودشان نيستند.»(7)
«إِنَّ اللهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ»(8)؛ خداوند كه اين پيشگيرى را بر ايشان لازم فرمود، او بر ساخت روانى و ماهيت طبيعى ايشان داناست و از كنشهاى درونى و بيرونى ايشان آگاه است. حضرت امام صادق(ع) از پدران خود از پيامبر اسلام(ص) روايت كرده كه فرمود: «هركه چشمان خود را از حرام پر سازد، روز قيامت خداوند چشمان او را از عذاب پر خواهد كرد؛ مگر آن كه توبه كند و بازگردد و هركه با زنى نامحرم مصافحه كند به غضب خدا روى آورده است و هركه با زنى به ناروا درآميزد در بند زنجيرى از آتش به همراه آن زن در جهنم افكنده خواهند شد.»(9)
خداوند در ادامه مىفرمايد: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» به زنان مؤمنه نيز بگو چشمان خود را فروكاهند و عورتهاشان را نگاه دارند. «وَ لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» و زينتهاى خويش را آشكار نسازند مگر آن اندازه را كه خود آشكار است. زينت در اينجا به معناى هر آن چيزى است كه در زن، موجب جاذبه باشد و بر زيبايى او بيفزايد و جلبنظر كند. از اينرو، شامل زر و زيورها و نيز برآمدگیهاى بدن، كه مايه تهييج بيننده است، مىشود. تمامى اين موارد، زينت محسوب مىشود كه بايد از ديد اجنبى پنهان باشد، و حتى مواردى از آن را از محارم جز شوهر... و لذا به دنبال آيه آمده: «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ»(10) گوشه سرپوش را بر سينه بيفكند تا مواضع فريباى گردن و سينه را بپوشاند. آرى جز مواضعى كه قابل پوشش نيست، مانند چهره و دو كف دست كه در داد و ستد روزمره نمىتوان پوشاند. البته اگر با نگاه «ريبه» نباشد. ريبه: نگاهى است هوس آلود و مشكوک.
در صحيحه فضيل بن يسار، از حضرت امام صادق(ع) مىپرسد: آيا ساعد زن (از آرنج تا مچ دست) از زينت شمرده مىشود؟ حضرت فرمود: آرى، و آيه را تلاوت نمود و افزود: آرى، هر آنچه در پس «خِمار» (مقنعه: سرپوش) باشد و نيز بالاتر از دست بند، از زينت محسوب مىشود.(11)؛ و در روايت عبدالله بن جعفر از حضرت امام صادق(ع) از زينت ظاهر (ماظهر) مىپرسد، فرمود: چهره و دو كف دست.(12)،(13)
منابع:
1) چنانچه از رواياتى استفاده مىشود كه نگاه به موى زنان اهل ذمه جايز است؛ زيرا احترامى ندارند. ر.ک: وسائلالشيعه، 20 / 205.
2) همان، ص 193 - 194.
3) في ظلال القرآن، 18 / 93 از مجلد 6.
4) سوره نور، آيه 30.
5) وسائل الشيعه، 20 / 191 ـ 192.
6) همان، ص 194.
7) همان، ص 199.
8) سوره نور، آيه 30.
9) همان منبع، ص 196.
10) سوره نور، آيه 31.
11) وسائل الشيعة، 20 / 200 ـ 201.
12) همان، 202 رقم 5.
13) برگرفته از کتاب: نقد شبهات پيرامون قرآن كريم، معرفت، محمدهادي، مترجمان: حكيم باشی، حسن، رستمی، علی اكبر، عليزاده، ميرزا، خرقانی، حسن، مؤسسه فرهنگی تمهيد، چاپ دوم، 1388، ص 200 الی 204.
یادداشت: برگرفته از آیین رحمت(معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی)، دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی.
انتهای پیام