سنت بر زمین‌مانده ارتباط امام جماعت با مردم را احیا کنیم
کد خبر: 4146263
تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۷:۵۴
حجت‌الاسلام گلزاده:

سنت بر زمین‌مانده ارتباط امام جماعت با مردم را احیا کنیم

یک استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به راهکارهای تبلیغ دینی مؤثر، گفت: انس و ارتباط چهره به چهره امام جماعت با مردم قبل و بعد از نماز بسیار اندک است و باید این سنت بر زمین مانده را دوباره احیا کرد، چراکه در زمینه دعوت دینی و ترویج فرهنگ اسلامی در میان عامه مردم بسیار کارآمد و تأثیرگذار است. 

تبلیغتبلیغ دین از عرصه‌های پربحث و چالش در جامعه جهانی است و ادیان مختلف با وجود اینکه ابزار‌های گسترده‌تری را نسبت به گذشته برای تبلیغ دین در اختیار دارند، با چالش‌های متعددی مواجه هستند.
 
یکی از مشکلاتی که در جامعه معاصر با آن مواجه هستیم، محدود شدن به تبلیغ سنتی دین از سوی مبلغان در فضای سنتی است. این مسئله در حالی اتفاق افتاده که عرصه تفکر، تبادل اندیشه و مطرح کردن سؤال‌ها و شبهات فکری متعدد به فضای مجازی کشیده شده است و همه جوانان برای یافتن خط فکری خود بیش از فضای حقیقی در فضای مجازی سیر می‌کنند.
 
در چنین شرایطی برای معرفی مبانی و اصول اصیل دین اسلام و پاسخگویی به شبهات چه باید کرد؟ کدام روش‌ها در تبلیغ دین کارآمدتر است؟ برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها ایکنا با حجت‌الاسلام صادق گلزاده، استاد حوزه و دانشگاه، گفت‌وگو کرده‌ است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانیم.
 
ایکنا ـ تبلیغ دین و مبلغ دین در عصر حاضر باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟
 
تبلیغ دین در عصر حاضر مستلزم ضرورت زمان‌شناسی، مکان‌شناسی، مخاطب‌شناسی، پیام‌شناسی و برقرار کردن رابطه کاربردی، راهبردی و هدف‌مدار بین پیام، پیام‌رسان و پیام‌گیرنده با لحاظ شرایط زمان و مکانی است. مثلاً امروزه بحث امر به معروف و نهی از منکر، حجاب و عفاف، غیرت، حیا، امید، ایمان و ... اولویت استراتژیک و مرتبط با شرایط زمانی و مکانی، ملی و بین‌المللی است. مبلغان ضمن اینکه دانش دینی بالایی برای عرضه به مردم در تبلیغ دین دارند، باید بین داشته‌ها و یافته‌های دینی اولویت‌بندی کنند که کدام‌یک با چه ادبیاتی و گفتمانی و ظرفیتی به جامعه منتقل شود. این امر نیازمند نگاه زمان‌محور، مکان‌محور، اولویت‌سنجی و موضوعات راهبردی و کاربردی در هر مقطع زمانی است.
 
همچنین، مثلاً در امر به معروف و نهی از منکر شرطی با عنوان به شرط تأثیر داریم، امر به معروفی که سه مرتبه دارد، مرتبه قلبی که همه مؤمنین باید از محرمات و منکرات نفرت داشته و نسبت به واجبات دینی اشتیاق و دلبستگی داشته باشند. مرتبه گفتاری، لسان انسان است که درباره همه مؤمنین گفته شده و درباره امت‌سازی و همه مردم است و اگر همه معروف را با زبان لین و تأثیرگذار بگویند و همه جامعه امر به معروف شوند، این کار کارآمد خواهد بود و مرتبه عملی مرحله‌ای است که متولیان این امر مانند ضابطین و قوه قضائیه نقش‌آفرین هستند. با این مثال نقش مبلغان را بیان کردم؛ بنابراین مبلغ در راستای فرهنگسازی امر به معروف و نهی از منکر وظیفه مهمی را بر عهده دارد.
 
یکی از ضروریات دیگر گفتمان‌سازی است. اقشار تحصیل‌کرده و جوانان برومند، دانش‌آموزان و دانشجویان نسبت به هم سن و سالان خود در چهل سال پیش دریافت‌ها و اطلاعات عمومی بیشتری دارند و رسانه‌هایی که امروزه وجود دارد در گذشته نبود و دسترسی نسل جوان به اطلاعات خیلی بیشتر از گذشته است؛ بنابراین مبلغ دین وقتی با این نسل به گفت‌وگو می‌پردازد. این نسل سؤالات و شبهات قابل توجه و دغدغه‌ خاص خود را دارد. گفت‌وگو محور و گفتمان‌محور بوده و درصدد این است که اقناعی اتفاق بیفتد و حرفشان شنیده شود. اگر این مقدمه را قبول داریم، معنا و مفهوم آن این است که تبلیغ چهره به چهره در تبلیغ دین بسیار برجسته شود و گفت‌وگو‌های دو یا چندجانبه رخ دهد تا مخاطب بتواند دغدغه خود را مطرح کند و جواب درخوری بگیرد.
 
در منبر، کلاس و جایی که یک نفر با چند نفر در حال سخن گفتن است، امکان پرسش و پاسخ قبل یا بعد از برنامه و استخراج دغدغه‌های آن گروه از مخاطبین و دقیقاً صحبت کردن متناظر با آن دغدغه‌ها ضروری است. اقتضای دیگر که برعهده مبلغان دینی است و دفتر تبلیغات و سایر مجموعه‌های دیگر در این زمینه به خوبی تلاش کرده‌اند عبارت از این است که از تبلیغ فردی که در جای خود محفوظ است باید به سمت تبلیغ گروهی برویم. به این معنا که با تشکیل گروه‌های تبلیغی و جهادی، گروهی از مبلغان با هم به یک شهر بروند و با یکدیگر تعامل کنند و موضوعاتشان را با هم به مشورت بنشینند و کار متمرکز، منسجم و مدیریت‌شده‌ای را با هم پیش ببرند و سؤالات و شبهات را در جمع خودشان بیاورند و جواب قانع‌کننده‌تری را در راستای حرکت به سوی اقناع افکار عمومی به کار بگیرند. این‌ها از ضرورت‌های تبلیغ دین در روزگار معاصر است.
 
ضرورت اساسی دیگر این است که امروزه نقد و نظر، تضارب آرا و ملاحظاتی از این دست بسیار است. نقش شنیدن و گوش دادن به مخاطبان و قرار گرفتن در جریان دغدغه‌ها و دغدغه‌مندی‌ها نیز یک ضرورت حیاتی محسوب می‌شود. ملاحظه دیگر این است که گاهی بعضی مسن‌تر‌ها می‌گفتند که ما در جوانی‌مان، متدین‌تر از جوانی بچه‌هایمان بودیم. من نفی تدین مسن‌ترها را نمی‌کنم، اما به آن عزیزان این را می‌گویم که آیا شما شرایط لغزنده بودن کف جامعه برای زندگی یک جوان امروز را داشتید؟ آیا ماهواره، اینترنت و امکان لغزش‌های دیگر از جمله بمباران تبلیغی و اطلاعات کاذب و دروغ دشمنان دین و اسلام با این کیفیت وجود داشت؟ در گذشته تا پیامی از جایی به جای دیگر منتقل شود زمان زیادی می‌برد. آیا این سرعت نقل و انتقال پیام در حال حاضر در زمان شما هم بود؟ بنابراین در زمان شما لغزندگی کمتر و در نتیجه مصون‌تر بودید، اینک این لغزندگی جاده زندگی برای نسل جوان را لحاظ کنید و بعد بگویید چقدر تدین دارند؟ به عنوان یک عضو جامعه، فهم من این است که نسل جوانان امروز ما نه تنها در تدین کمتر از نسل‌های پیشین نیستند، بلکه وقتی نگاه جامعی به شرایط جامعه داریم، مؤمن‌تر و متدین‌ترند و پای انقلاب و دین ایستاده‌اند.
 
نکته دیگر که باید در تبلیغ دین مدنظر قرار گیرد این است که گاهی دشمنان اسلام مسئله‌ای را برای فراموش کردن مسئله‌ای دیگر بیان می‌کنند، مثلاً می‌گویند اختلاس‌های میلیاردی مهم‌تر است یا چهار تار موی یک خانم و یا بی‌حجابی؟ این مقایسه مغالطه است. شما نیم نگاهی به دین بیندازید، مثلاً فروع دین را در نظر بگیرید. اگر در میان آن‌ها یکی را مهم بدانید، باید دیگری را تعطیل کرد؟ خیر، معنایش این است که همه این‌ها و غیر این‌ها با هم دین را تشکیل می‌دهند و هر جا کم بگذاریم، از دین کم گذاشته‌ایم. البته اختلاس و ویژه‌خواری و... منکر بزرگی است، اما نباید مغالطه کرد. ما هم همانند همه دغدغه‌مندان معتقدیم باید به همه معروف‌ها و منکرات توجه کرد. هیچ‌کدام فدای دیگر نشود تا کار مجموعه دین شکل بگیرد، یعنی اقناع اتفاق بیفتد؛ بنابراین مبلغان دینی کار سختی در پیش دارند. همفکری، هم‌افزایی و تحقیق و بررسی برای رسیدن به پاسخ‌های اقناعی و کارآمد در ساحت سوالات، شبهات و دغدغه‌های جامعه یک نیاز ضروری و اساسی است. خبرگزاری‌ها از جمله خبرگزاری دین‌محور و قرآن‌مدار و حرکت‌کننده در مسیر قرآن و عترت باید به جنس اطلاع‌رسانی توجه کنند و با ایمان در مسیر اقناع افکار عمومی و انتقال مفاهیم والا گام بردارند و با لحاظ شرایط زمانی و مکانی نقش درخور و قابل انتظاری را ایفا کنند.
 
ایکنا ـ در بین صحبت‌هایتان به گسترش ابزار‌های ارتباطی نظیر اینترنت و فضای مجازی و... اشاره کردید. سبک زندگی بسیاری از افراد به واسطه همین ابزار‌ها تغییر کرده است. نسل امروز در برابر این حجم از اطلاعات درست و غلط باید چه کند؟
 
یک خطر مهم برای اطلاع‌رسانی آینده ریزش کاذب اطلاعات است. منظور این است که حجم اطلاعات آنقدر افزایش می‌یابد که ظاهر اطلاعات و حق به جانب بودن آن‌ها آن قدر قابل توجه و شبیه حق است که مخلوط شدن حق و باطل در حوزه اطلاع‌رسانی اینترنتی و مجازی و ماهواره‌ای اوج می‌گیرد. مثلاً یک قطعه از عبارتی را از شخصی صاحب‌نظر می‌آورند، در حالی که او این ابهام را قبلاً برطرف و چه‌بسا مسئله‌ای را بیان کرده است و برشی از حرف‌های او را منتشر می‌کنند که هر کسی بشنود تعجب می‌کند، اما یک دروغ بوده است. راهکار این است که افراد منابع معتبر در فضای ماهواره و فضای مجازی برای اطلاعاتشان را به دست آورند و به هر چه دیدند و شنیدند اعتماد نکنند و به این فرمول در نگاه دینی هم برای ارزیابی اطلاعات و داده‌ها تأکید شده است، به این معنا که هر مطلبی به شما می‌رسد، ببینید از کجا آمده است و چه دلیلی بر صحت آن دارید و پس از احراز صحت آن را منتشر یا نقل کنید. بسیاری از مخاطبان در فضای مجازی گرفتار این هستند و هرچه می‌پسندند را منتشر می‌کنند.
 
در واقع باید مسیر‌های دسترسی اعتمادآفرین را افزایش دهیم که فضای مجازی ملی یا اینترنت ملی و... که دغدغه بوده، این دغدغه به موقع انجام شود و برای نسل امروز که ایجاد بحران کرده است، تدبیر کرد. جوان پر از احساس و هیجان است. وقتی مسئله‌ای را می‌بیند، حس عدالت‌خواهی‌اش شکوفا می‌شود. این نعمت عدالت‌خواهی را باید در او مدیریت کرد تا به درستی پیش برود. این مسئله از یک سو مربوط به متولیان فضای مجازی است که زیرساخت‌ها را طوری مدیریت کنند که هر مقطع سنی اطلاعات مورد نیاز خود را به صورت صحیح و درست دریافت کند و بحث خبر واحدی را که در مقوله احادیث مطرح است با تحقیق و بررسی بپذیرد.
 
چه راه‌هایی را در همین بستر برای حُسن ارتباط مردم و روحانیت و تعمیق آن توصیه می‌کنید؟
 
یکی از وظایف مبلغان روزآمد بودن است و باید آخرین یافته‌ها، دغدغه‌ها، سؤالات و شبهات را بدانند و به تنویر افکار و تبیین بپردازد و جهاد تبیین که مقام معظم رهبری با تأکید ویژه به آن پرداختند، با نگاه گام دوم انقلاب که حرکت آینده را ترسیم می‌کند و یا ایمان و امید که در اندیشه امام راحل و مقام معظم رهبری اولویت‌های هدایتگر است.
 
ما چند امتیاز و نقص داریم، یکی از امتیازها رهبری بی‌نظیری است که داریم. رهبر معظم انقلاب وضعیت جهانی را رصد و براساس آن حرکت جمهوری اسلامی را تنظیم می‌کند. امتیاز دوم ملت بزرگی است که در همه شرایط پای نظام و انقلاب ایستاده و امتیاز سوم اصل دین و دینداری است. هویت دینی و ملی ما عظمت دارد و ما ملت عقب‌مانده نیستیم و حرف‌های نو و کارآمد و تأثیرگذاری در ساحت دین داریم و در کنار این امتیازها و هزاران امتیاز دیگر نواقصی هم داریم. یکی از این نواقص عقب‌ماندگی‌های ما در فضای مجازی از لحاظ فنی و زیرساختی و سامان دادن به فضای مجازی ملی و... است. همین که حرف از اینترنت ملی به میان می‌آید فوری می‌گویند ممکن است محرومیت از اینترنت جهانی اتفاق بیفتد، در حالی که این طور نیست. کشور‌های اروپایی فضای مجازی خود را مدیریت می‌کنند. این تبیین‌ها و اقناع‌ها ناظر به شرایط اطلاع‌رسانی هم رسانه‌ها و هم ابزار رسانه‌هاست که باید درون‌مایه، حرکت‌ها و راهبرد‌های آن‌ها را شناخت و با دغدغه‌ آن‌ها آشنا شد و آنچه مورد نیاز نسل جوان است باید مبلغ دینی همت کند. ما یک زبان و دو گوش داریم. بنابراین دو برابر آنچه می‌گوییم باید بشنویم و این راز حسن ارتباط مردم با روحانیت است. همچنین آنها باید به عملکرد خود توجه کنند و آنچه می‌گویند عامل به آن باشند.
 
ایکنا ـ با توجه به تأکیدتان بر روزآمدی مبلغان، چه ضعف‌هایی در شیوه سنتی تبلیغ وجود دارد که نمی‌تواند پاسخگوی نیاز امروز باشد؟
 
اتفاقاً نه تنها ضعفی در شیوه‌های سنتی نیست، بلکه آنچه را مربوط به اقتضای شرایط زمانی و مکانی بوده و باید به شیوه‌های سنتی می‌افزودیم نیفزودیم و باید آن را جبران کنیم. در گذشته عالمان دین مثلاً امام جماعت قبل از اذان وارد مسجد می‌شد و مؤمنانی که وارد می‌شدند با امام جماعت ارتباط چهره به چهره برقرار و مسائل شرعی خود را مطرح می‌کردند و بعد از نماز هم امام جماعت جزء آخرین نفراتی بود که از مسجد خارج می‌شد. بنابراین امام جماعت یک مبلغ کارآمد دین شمرده می‌شد و با مخاطبان خود صمیمی، مأنوس و رفیق بود. اکنون عده‌ای از ائمه جماعت به زحمت خود را به اذان و نماز می‌رسانند و وقتی که نماز تمام می‌شود از مسجد خارج می‌شوند. انس و ارتباط چهره به چهره، قبل و بعد از نماز بسیار کم است و باید این سنت بر زمین مانده را دوباره احیا کرد، چراکه کارآمد و تأثیرگذار است. 
 
متأسفانه رقیب مساجد را زیاد کرده‌ایم؛ یعنی در ساعات کار مسجد، که عمدتاً با محور نماز است، جاذبه بیش از حد رسانه‌هایی مانند رادیو و تلویزیون به مخاطب القا می‌کند که در خانه بمانید و به مسجد نروید، در حالی که هر دو مکمل هستند و رسانه باید در خدمت مسجد باشد و نیز مسجد یار و یاور رسانه باشد. بنابراین در زمان نماز باید برنامه‌ها در مسجد عادی‌تر باشد تا مخاطبان با اشتیاق و دلبستگی بیشتری خود را به مسجد برسانند. همچنین مسئله دیگری که در سنت بود و ما به آن توجه کمتری کرده‌ایم عبارت از این است که محله و مدرسه با محور مسجد شکل می‌گرفت. اگر به حوزه‌های علمیه قدیمی‌تر نگاه کنید، در کنار مسجد است و یا حوزه‌های علمیه مسجد داشتند و از همان ابتدا طلبه طوری تربیت می‌شد که بتواند مخاطبی را که در مسجد است به خوبی اداره کند. بنابراین طلبه به هر مسجدی می‌رفت، کارآمدی خود را داشت. همچنین حسینیه، تکیه و هیئت یاران مسجد بودند و آنان در مقابل مسجد قرار نمی‌گیرند و محوریت مسجد را محفوظ می‌دارند.
 
همچنین مسجد محور محله بود و وقتی اهل محله کنار هم جمع می‌شدند، حس هم‌محله بودن و همسایگی و دغدغه رفاقت دینی و مسجدی داشتند و این حرکت اساسی سامان‌مندی بود. از این رو مجموعه مساجد وقتی به صورت شبکه فعالیت می‌کردند، مانند مساجد یک روستا، شهر، استان و کشور یک شبکه ایمانی و دینی کارآمدی وجود داشت یا نگاه دیگری که به صورت طبیعی در تبلیغ سنتی دین وجود دارد مبنی بر این است که مبلغان با مردم به صورت حداکثری محشور و مأنوس بودند. باید جنس کار با مردم و محشور بودن با آنها و استماع حرف‌هایشان را جدی بگیریم. بنابراین گذشته و سنت تضعیف شده است و باید همه نقاط قوت‌ گذشته را حفظ کرد و نوآوری‌های جدید را به آن افزود. 
 
گفت‌وگو از سمیه قربانی
انتهای پیام
captcha