برگ برگِ تقویم ملی و فرهنگی ایرانزمین منقوش به ردی از وقایع، حوادث و اتفاقاتی است که رَج به رَج بازتابی از رشادت، ایثار، مقاومت، عشق و علاقه مردان و زنان سرزمینمان از هزارهها دور تا به امروز است. ایستگاه 10 اردیبهشت نیز آیینهایست بر برگی دیگر از غیرت مردمان سرزمینمان؛ که به گواه تاریخ شکوهمند فرهنگ و تمدن ایران، هیچگاه حضور دشمنانِ حریصِ متامع و گنجینههای ارزشمند این خاک و بوم را برنتافته و چون کوهی با صلابت، دریایی توفنده و شیری غران در برابر دشمنانش صف کشیده و آنها را از خاک پاک ایران دور کرده و بیرون راندند.
10 اردیبهشت سال ۱۶۲۱ میلادی، مردان و زنان ایران توانستند غیرتمندانه و شجاعانه، هرمز را از چنگ پرتغالیها درآوردند و این حماسه، بهانهای شد تا این روز با نام «روز ملی خلیج فارس» رد تقویم ملی و فرهنگی ایران نامگذاری شود. به همین سبب درباره بازتاب داشتههای معرفتبخش و سرمایههای ارزشمندِ اقلیمِ ایرانزمین با محور خلیج تا ابد فارس در حوزه تولیدت فرهنگی و هنری به سراغ امیر دژاکام نمایشنامهنویس، کارگردان و مدرس شناخته شده کشورمان برویم که شهرت او مرزهای کشورمان را درنوردیده و در گفتوگویی صریح از چرایی دلایل کمرنگی تولیدات هنرمندان، نگرش مسئولان و متولیان امرو فرهنگی-هنری ایرانزمین در حوزه و محور «هنر اقلیم» با محور خلیجفارس جویا شویم.
ایکنا- به عنوان هنرمندی که در مواجهه با مؤلفههای خُرد و کلان جامعه همواره دغدغهمندی شما در تولید آثار نمایشی قابل رصد است. بازتاب تولیدات فرهنگی و هنری در تمامی شاخهها از جمله تئاتر و سینما در مواجهه با روز «ملی خلیج فارس» در آثار هنری کشورمان را چگونه میبینید؟ با توجه به آنکه نمایش «رؤیاهای خلیج فارس» به کارگردانی شما، یکی از آثار ممتاز هنرهای نمایشی کشور در ارتباط با این موضوع است آیا قائل به کمرنگی کمیت و کیفیت آثار هنری هنرمندان کشور در این حوزه هستید؟
در این نکته تردیدی وجود ندارد که بهره و استفاده از جغرافیای هر سرزمینی در خلق آثار هنری، بخش مهمی از ماندگاری هنرمندان در طول تاریخ را با خود به همراه داشته است. توجه به تولیدات هنری، تجلی فرهنگ، آداب و رسوم به واسطه گونه «هنر اقلیم» در خلق آثار هنری بیتردید مُهری بر اثبات و حقانیت تمدن و هویت فرهنگی و هنری ایرانی از دوران باستان تا تمدن ایرانی-اسلامی است. اما باید گفت که خلیجفارس به عنوان نگینی ارزشمند در گنجینه گرانبهای جغرافیای وسیع، عمیق و مملو از تنوع هنر، آداب، رسوم، سنن، فرهنگ و تمدن ایران در خلق آثار هنری میان هنرمندان کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
نوعی نگاه فرهنگی، اقتصادی و زندگی در خلیجفارس وجود دارد که همه آنها در مواجهه با طبیعت منحصربهفرد این خطه؛ جذاب، خواندنی و دوستداشتنی میشود. اما با مشاهده آنچه در این سالهای اخیر دیدم باورم نیست که کسی قصد کمک و حمایت از هنرمند در این عرصه را داشته باشد.
من، به عنوان یک هنرمند سال 1388 ضرورت و احساسی را به شکلی توأمان در خود برای تولید اثری با محوریت خلیجفارس، مردمان و هموطنانم در این اقلیم، فرهنگ و تمدن این خطه از ایران عزیز احساس کردم که خروجی آن با سختی و مرارت بسیار زیاد به تولید و اجرای نمایش «رؤیاهای خلیج فارس» منتج شد. از نظر احساسی به دلیل آنکه بخشی از دوران کودکی خود را در جزایر قشم و هرمز سپری کردم و از نظر رسالت هنری با توجه به کمبود آثار درباره خلیجفارس دست به تولید این اثر زدم.
در همان سال با وجود استقبال و اقبال بینظیر و بهیادماندنی مخاطبان که از این اثر نمایشی داشتند، متأسفانه و البته شوربختانه اغلب از سوی برخی همکاران هنرمندم و برخی روشنفکرنماها که خودشان حتی یک خط درباره خلیج فارس ننوشته، چه رسد که اثری در اینباره تولید کرده باشند، مورد هجمه قرار گرفتم. آنها به من تاختند که با حمایت دولتی و با سفارش مدیران دولتی دست به تولید اثری زدم که بازتابدهنده نگرش مدیران دولتی است. در حالی که با بدهکاری فراوان توانستیم آن نمایش را به صحنه ببریم. حتی زمانی که میخواستیم برای تهیه فیلم به جزیره هرمز برویم حتی برای وعدههای خوراک، تمام اعضای گروه غذای حاضری بردنند. اما در نهایت حاصل تمام آن سختیها به شیرینی اجرای نمایشی بسیار بزرگ در سالن اصلی منتج شد.
برای تولید آن نه هیچکس به من سفارش داد و نه کسی از من پرسید که قصد چنین کاری را دارم یا نه؟! بنابر دغدغه مشترکی که با سیروس کهورینژاد داشتیم گام برداشتیم و «رؤیاهای خلیج فارس» را اجرا کردیم. هیچ زمان؛ هیچ کجا؛ هیچکسی؛ به من نگفت که امیر دژاکام کاری را برای خلیج فارس تولید کن! تا کاری را برای خلیج فارس تولید کنم.
نگارش، تولید، کارگردانی و اجرای نمایش «رویاهای خلیج فارس» در سالن اصلی مجموع تئاترشهر، بازتابی از دغدغه فکری من درباره بخشی از فرهنگ و تمدن غنی سرزمین وسیع ایران به شمار میرفت.
ایکنا - با تمام آن سختیها و البته تلخیهایی که از سوی برخی همکارانتان دیدید؛ اجرای این نمایش را بزرگ و شیرین خطاب میکنید! «رویاهای خلیج فارس» به جز ادای دین به نگاه توامان احساس و دغدغه که مطرح کردید، دستاورد دیگری در مواجهه با «هنر اقلیم» آن هم در مواجهه با خلیج فارس برای شما و گروه اجرایی داشت؟
خلیج فارس نقاط دیدنی بسیار زیادی دارد که با قطعیت میگویم اغلب مردمان ما آنها را ندیدهاند! تنها همین منطقه از کشورمان ظرفیت تولید آثار بسیار متعددی چه در حوزه بازتاب فرهنگ، چه در حوزه انتقال آدابورسوم و چه با نگاه تاریخی ارائهدهنده داشتههای هویتبخش آئینهای سنتی و مذهبی ایرانی را بازتاب میدهد.
ما جزیره قشم؛ هنگام؛ هرمز؛ تنبکوچک؛ تنببزرگ؛ خارک و... را ندیدهایم. با قطعیت میگویم که ندیدهایم! بارها و بارها ممکن است تجربه حضور کنار آبهای خلیجفارس را داشته باشیم اما آنگونه که باید مانند مردمان آنجا دریا را ببینیم، ندیدیم.
نگاهمان به خلیج فارس مانند تجربهمان فقط برای استراحت و تفریح است. نه از آرامش و نه از توفان خلیجفارس تعریفی نداریم. از تصویر ماه و خورشید بر آبهای نیلگون خلیج فارس، از حرکت لنجها، از آبزیان و طبیعت بکر و منحصربهفرد آن شناختی نداریم! تصاویری که هر کدامشان به تنهایی میتواند بسیار زیبا باشد.
ایکنا – در رصد آثار بزرگان و نامآوران هنر تئاتر و دیگر هنرها که رَد و نشانی درخشان در هنر، تولیدات هنری و تفکرات هنری آنها را در مواجهه با سرزمینی که در آن زیست میکنند میتوان به مشاهده نشست. اتفاقا بسیاری از همان نامها در شکلگیری جنبشها و مکاتب هنری در تاریخ هنر جهان دستی بالا داشتهاند اما طبق گفته خودتان چرا در ایران کمتر شاهد این اتفاق میان هنرمندان هستیم؟
در پاسخ به این پرسش بار دیگر بر این نکته مهم تأکید میکنم که فصل مهمی از رسالت هنرمندان در تولید آثار فرهنگی-هنری، بازتاب معنایی و هویتبخش تاریخ، فرهنگ، جغرافیا، آداب و سنن ملی مردمانی است که در کنار آنها بهعنوان شهروندی از این جامعه و کشور زیست میکند.
بهصراحت به این نکته اذعان دارم که درباره خلیج فارس و بسیاری دیگر از نقاط جغرافیا و اقلیم ایران در تولید آثار تئاتری، سینمایی و تلویزیونی کمکاری صورت گرفته است اما آیا همه آسیبها را باید از زاویه دید هنرمندان و فعالان این عرصه دید؟ معتقدم این نگاه نمیتواند بر نمط عدالت باشد.
وقتی از زبان مدیران فرهنگی و هنری میشنوم که درباره خلیج فارس هیچ کاری صورت نگرفته بیشاز پیش حیران و متعجب میشوم که چگونه یک فرد در جایگاه مدیر فرهنگی و هنری قرار میگیرد اما از عقبه و پیشینه تولید آثار با محورها و مضامین مختلف که توسط هنرمندان سرزمینش با دغدغههای مختلف، رویکردها متعدد و نگرشهای گوناگون صورتگرفته بیخبر است.
هنریک ایبسن، تنسی ویلیامز، آنتوان چخوف، یوجین اونیل و ادوارد آلبی تنها چند نام از چهرههای سرشناس، نامدار و جریانساز در تاریخ تئاتر جهان هستند که اتفاقا در تولید و خلق آثارشان از جغرافیای کشورشان به بهترین شکل استفاده کردهاند. همین امر سهم مهمی در جاودانه شدن نام آنها در تاریخ هنر، فرهنگ و تمدن جهانی دارد. در کنار این نامها، اسامی فراوان دیگری را میتوان نوشت و افزود، چراکه در این مسئله تردیدی وجود ندارد که بهره بردن از جغرافیای هر سرزمین و فرهنگ و آداب و رسوم جاری در آن جغرافیا برای خلق و تولید اثر هنری نقشی بیبدیل در ماندگاری نام هنرمندان آن سرزمین خواهد داشت.
ایکنا – با توجه به نگاه دوسویهای که در روند آسیبشناسی مبحث گفتوگو، برای دیدن سهم هنرمندان و سهم مدیران و متولیان فرهنگی به شکا همتراز در به وقوع پیوستن آسیب کمرنگی تولیدات هنری درباره «خلیجفارس»؛ مهمترین آسیب مدیریت فرهنگی و هنری در کشور را چه میبینید؟
بر نقش، سهم و رسالت هنرمندان در تولید آثار هنری در تمامی گونهها ازجمله هنرهای نمایشی با بهرهگیری و الهام مستقیم از جغرافیای سرزمین مقدس ایران اسلامی تردیدی وجود ندارد اما باز هم تأکید میکنم که دراینمیان باید در کنار سنجش کارنامه هنرمندان، دغدغهمندی مسئولان و متولیان فرهنگ و هنر نیز مورد رصد و آسیبشناسی قرار گیرد.
این امری بدیهی است که خلیج فارس مانند بسیاری دیگر از نقاط ایران پهناور که بخشی از تمامیت ارضی سرزمینمان را نمایندگی میکند بهعنوان سند هویتی، فرهنگی، هنری و تمدنی ایران شناخته میشود و میتوانند سرچشمه خلق آثار هنری در تمامی شاخهها قرار گیرد؛ اما نکته حائز اهمیت این است که آیا این دغدغهمندی را تنها باید در جامعه هنرمندان و میان آنها جستوجو کرد؟ قطعا پاسخ به این پرسش خیر است!
شغل مدیران فرهنگی ما تصدی پُست هنری و فرهنگی است اما دغدغه و دانش آنها حوزه و مسائل فرهنگ نیست! تحصیلات دانشگاهی اغلب مدیران فرهنگی ما مربوط به این حوزه و شاخههای هنری نیست. قطعاً در علوم دیگر حتی ممکن است دانشمند باشند. در اقتصاد، حقوق، ریاضی، مهندسی، پزشکی و.... اما در حوزه فرهنگ و هنر کمتر تحصیلاتی داشته و همین مهم درک آنها را در مواجهه با مسائل و مشکلات حوزه پرفراز و نشیب هنر با آسیب مواجه میسازد.
عدم تجربه زیست هنری و ندیدن دنیا و مسائل آن در مقام یک هنرمند چه به شکل تئوری و همسو با دانش آن و چه در ساحت امر عملی و تولید آثار فرهنگی-هنری، تجربه پُربهایی، ارزشمند و در عین حال بسیار مشکلی است که در میان مدیران حوزه فرهنگ و هنر کشور وجود ندارد.
درست به همین دلیل است که وقتی صحبت از تولید کار و فعالیتی درباره خلیج فارس میشود؛ نگاه آنها تنها بر یک روز تقویم و مناسبت آن معطوف میشود. به بیان سادهتر نگاه مدیران فرهنگی و هنری به مناسبتها؛ صرفاً تقویمی است! به جای آنکه هدف آنها بر ارائه و تولید اثری استوار باشد که در جامعه شور، هیجان، امید، اعتماد به نفس و جریانی ایجاد کند به رزومه کاری خود نگاه میکنند. افزایش کارنامه کمی خود را هدف قرار میدهند. در نهایت هدف جدولی است که باید به مدیران بالاتر از خود ارائه دهند که در مناسبتی مانند «روز ملی خلیج فارس» این تعداد اثر تولید؛ این تعداد نمایش اجرا؛ این تعداد فلیم اکران؛ این تعداد گالری برگزار شده و... همه اتفاقها برای یک روز هدفگذاری میشود و تمام!
ایکنا – منظورتان همان مولفه استمرار در روند تولیدات و ارائه آنها به مخاطبان برای تحقق جریانسازی کلان فرهنگی به واسطه فعلیت آثار هنری است؟
بی تردید و به تحقیق! فرهنگ؛ تلاش برای تعالی و توسعه آن و تحقق هدف کلان فرهنگسازی در جامعه امری شبانهروزی است. همانگونه که مفاهیم کلان انسانی مانند برقراری عدالت، عشق و مهربانی، توجه به محیط زیست؛ احقاق حق؛ رونق اقتصادی؛ مقاومت؛ ایثار امری فراگیر است و همه تلاش میکنند تا آن اهداف کلان همواره در جامعه اجرا، جاری و ساری باشد؛ اهمیت «خلیج فارس»، بازتاب تولید آن در آثار هنری، روند ارائه آن آثار به مخاطب، اهتمام در افزایش نگاه کیفی آثار تولید شده و عبور از نگرش کمی نیز باید در سیاستهای فرهنگی به شکل مستمر و شبانهروز جاری و ساری باشد؛ نه آنکه تنها به یک روز، آن هم در یک مناسبت تقویمی خلاصه و پایانبندی شود.
اگر جریانسازی فرهنگی در کشور یکی از اصلیترین مطالبات و اهداف مدیران است؛ لازمه آن، تولید مستمر در تمامی عرصهها از جمله حمایت تمامقد و تشویق هنرمندان برای بهره بردن از اقلیم و جغرافیای سرزمین گوهرخیز و تمدنساز ایران است.
تنها در سایه این امر (استمرار در روند تولید و ارائه آثار به مخاطبان) است که در حوزه تولیدات هنری و مواجهه مخاطبان با آنها در مسیر هدف کلان جریانسازی فرهنگی در جامعه و حرکت کشور به سمت تعالی و توسعه فرهنگی میتوان به نقاط آسیب پی برد و با اصلاح آنها بر مولفه کیفیت روند تولید این دست از آثار با هدف اثرگذاری و جریانبخشی بیشتر بر جامعه دست بافت.
ایکنا- و کلام پایانی؟
دغدغه هنرمند در ایران و تمام کشورهای جهان، پاسخ به مطالبات مخاطبان و مردمی است که با آنها زیست میکند. هنرمند؛ فردی است که جهان را با نگاهی متفاوت میبیند و سعی میکند سختیها و آسانیها؛ تلخیها و شیرینیها؛ و فراز و فرود جهان را با نگاهی زیباییشناسانه و با زبان هنر که بدون هیچ تردیدی فصل مشترک گفتوگوی تمامی انسانها در جهان فارغ از کشور، زبان، رنگ، نژاد و مذهب است با یکدیگر در میان بگذارد.
فردوسی هم که از شاهکار او به عنوان قله ادبیات فارسی در بازتاب هویت، تمدن، حفظ و احیای زبان فارسی یاد میکنیم؛ ملک و املاک فراوانی داشت و ذرهذره آنها را فروخت تا در نهایت به خلق شاهنامه منتج شد.
هنر و خلق آثار هنری در کشور ما نیازمند حمایتهای مستمر دولتی است و اینکه از هنرمندان انتظار داشته باشیم تا روی پای خودشان بایستند، چندان منطقی به نظر نمیرسد و با توجه به اوضاع و شرایط معیشت و اقتصاد در جامعه امروز نمیتوانیم انتظار معجزه از آنها داشته باشیم.
اگر درباره کمرنگی بازتاب و معدود آثار هنری در مواجهه با «خلیج فارس» یا دیگر مواردی از این دست در جامعه صحبت میکنیم، باید به این مهم نیز توجه کنیم که امروز بسیاری از هنرمندان ما در تمامی شاخهها برای معیشت و گذران زندگی خود و خانوادهشان نمیتوانند تنها با اتکا به اثر هنری و ارائه آن به مخاطبان از امرار معاش خود اطمینان حاصل کنند. افزوده شدن به دغدغههای هنرمند در هر عرصهای به ایجاد فاصله میان او و تلاشش برای پاسخی مطلوب به مطالبه مخاطبان جامعه منتج میشود.
در حوزه تئاتر و سینما نیز قضیه بر همین منوال است. بهجز چند گروه نمایشی معدود که تهیهکنندگان بزرگی دارند، از برخی چهرههای سینمایی که در میان تعطیلی پروژههای سینماییشان برای کسب درآمد بیشتر به سراغ تئاتر میآیند و در قالب ارائه یک اثر سرگرمکننده به مخاطبان بخشی دیگر از اقتصاد خود را تأمین میکنند نمیتوان انتظار جریانسازی داشت. چرا که هنرمندان تئاتر، امروز بیشتر از دغدغهمندی در حوزه ارائه آثار جریانساز باید به فکر تامین معیشت خود و خانوادهاش باشد.
این را نهتنها بهعنوان یک فعال تئاتری بلکه در قالب فردی که تجربه کار در سینما و تلویزیون را دارد بازگو میکنم. بهشدت با این نگاه و تفکر که همه احساس میکنند تمامی افرادی که در سینما فعالیت میکنند از نظر اقتصادی هیچ دغدغهای ندارند، مخالفم. در سینما و تلویزیون نیز جز 20 یا 30 نفر بازیگر و کارگردان مطرح و شناختهشده که ممکن است دستمزدهای بالا بگیرند بقیه عوامل که عدم حضور حتی یک نفر از آنها در روند تولید یک اثر سینمایی و تلویزیونی خللی جدی وارد میکند حداقل دستمزدها را دریافت میکنند. آنها نیز با دغدغههای مختلف و متعدد به عشق ایران و در راستای رسالتی که برای مردمان سرزمینشان با زبان هنرمندانه قائل هستند، عاشقانه پای کار ایستادهاند. پس مهمترین انتظار برای پررنگتر شدن و بازتاب هرچه بیشتر آداب، سنن، آئین، مذهب، فرهنگ و تمدن جایجای مختلف ایران عزیز، پهناور، انقلابی و اسلامی با زبان هنر، مانند توجه به بازتاب «خلیجفارس» در تولیدات هنری؛ نیازمند حمایت همهجانبه عملی و اجرایی از سوی مدیران است.
تولید آثار هنری، بهترین و مهمترین ابزار برای دفاع از تمامیت ارضی، فرهنگی، قومی و هنری تمدن ایرانی - اسلامی است. اگر در حوزههای یاد شده مدعی هستیم، لازم است تا برای اثبات این ادعا نه در قالب حرف و شعار که به شکل عملگرایانه یاریگر هنرمندان و جامعه هنری و پذیرای آنها باشیم.
گفتوگو از امین خرمی
انتهای پیام