«محفل»، برنامهای است که هر روز و پیش از موعد افطار از شبکه سوم سیما پخش میشود. محتوای برنامه چنانکه نام آن نشان میدهد، قرآنی است. برنامهای که در آن تعدادی از اساتید برجسته قرآن حضور دارند و مهمانان برنامه نیز طیفهای مختلفی از فعالان قرآنی هستند. به این معنا که قاریان و حافظان قرآن در برنامه حاضر شده و به اجرای برنامه میپردازند. تحلیل و نقد برنامه اکنون که هنوز به میانه راه هم نرسیده کمی زود به نظر میرسد اما به دلیل اینکه نحوه اجرای برنامه توسط یکی از مهمانان محفل واکنشهای مختلفی را در فضای مجازی در پی داشته، لازم است تا در این زمینه مباحثی مطرح شود.
ماجرا از این قرار است که یکی از مهمانانِ چند شب قبل برنامه محفل، یکی از حافظان کل قرآن بود که گاهی از او به نابغۀ قرآنی هم تعبیر میشود. سبک اجرای برنامههای این حافظ کل قرآن، همواره برای مخاطب جالب توجه بوده است؛ زیرا او مهارت بالایی در قرائت آیات قرآن از حفظ دارد. برای نمونه میتواند قرآن را از انتها و به صورت برعکس بخواند و به کارهایی از این قبیل دست بزند. اما بیشک عجیبترین فرم اجرایی این حافظ، در بخشهایی از برنامه تلویزیونی محفل رقم خورد؛ آنجا که سؤالکننده انگشت خود را روی یک کلمه از قرآن گذاشت و او با سری پایین و اندکی تأمل، به درستی کلمهای که انگشت روی آن رفته بود را حدس زد.
درباره این سبک اجرای برنامه توسط یک حافظ قرآن آن هم در یکی از پربینندهترین شبکههای سیما و در پربینندهترین ساعات روز، میتوان دستکم به شش نکته اشاره کرد؛ نکاتی با رویکرد انتقادی و مشتمل بر طرح پرسشهایی بنیادین.
1- قرآن کتاب هدایت است: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ» (البقره/ 185)، «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ» (الاسراء/ 9) و یکی از مهمترین رسالتهای پیامبر اکرم (ص) نیز تبیین آیات قرآن: «وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ» (النحل/ 44). حال تکلیف همه کسانی که به این کتاب دلبستگی دارند و میخواهند رسالتی پیامبرگونه داشته باشند روشن میشود. تکلیف این است: قرائت، تدبر، فهم و در نهایت عمل. این فرایندی است که سبب میشود قاری یا حافظ قرآن نخست خود هدایت شود و در ادامه بتواند دیگران را هدایت کند. در اینصورت هدف اصلی نیز محقق شده است؛ هدایت مردم.
اکنون پرسش مهم این است: قرائت قرآن با روشهایی که صرفاً مستمع را متعجب و متحیر میکند پاسخگوی کدام نیاز است و چه هدایتی را برای مستمع در پی دارد؟ در کدام یک از آیات یا روایات معصومین(ع) نسبت به این نوع از قرائت قرآن توصیه شده است؟ آیا این نحو از قرائت قرآن که مشابه آن را در برنامه تلویزیونی محفل شاهد بودیم به جای اینکه دعوت مردم به قرآن باشد دعوت به خود نیست؟ اگر بنا بر انجام کارهای خارقالعاده باشد، بیشک پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) توانمندیهای وسیعتری در این زمینه داشتند، اما چرا در سیره ایشان چنین روشهایی در قرائت قرآن مشاهده نمیشود؟ از طرفی قرآن بر پیامبر اکرم(ص) وحی شده است، حال اگر بنا بود مردم با التفات به حواشی مؤمن شوند، پیامبر(ص) نیز بیش از اینکه بخواهد قرآن را بخواند و تبیین کند باید از فرایند وحی و مسائلی از این دست سخن به میان میآورد. اما چرا هرگز اینگونه نشده است؟ سخن گفتن از وحی و رموز پیچیده آن که برای مخاطب احتمالاً جذابیت بیشتری دارد تا قرائت قرآن به صورت برعکس و ... .
2- گاهی اوقات حافظ قرآن به واسطه تمرینهای بسیار یا هوش و نبوغ ذاتی میتواند به روشهای عجیب و محیرالعقولی قرآن را قرائت کند. مانند همان روشهایی که حافظ قرآن حاضر در برنامه محفل به کار میبندد که از جمله آنها قرائت قرآن از انتها به ابتدا و ... است. اما در مورد اخیر شاهد این بودیم که حافظ به طرز عجیبی، آیهای که سؤالکننده صرفا انگشت خود را روی آن گذاشته را میفهمد. در این صورت بحث فراتر از تمرین و ممارست است و چارهای نیست جز اینکه برای رمزگشایی از معما پای سحر و جادو و شعبده و ارتباط با اجنبه یا علم غیب را پیش بکشیم. در غیر اینصورت چگونه چنین امری شدنی است؟ اکنون پرسش این است: چرا باید اجرای برنامه یک حافظ قرآن به جای اینکه مردم را با قرآن آشنا کند، ذهن مردم را به سمتی ببرد که پس از قرائت قرآن یاد شعبده و سحر و جادو و ... بیفتند؟ آیا این کار یک هنر متعالی است؟ اگر بناست با این روشها قرآن خوانده شود چرا هیچ کدام از بزرگان اخلاقی و عرفانی شیعه نسبت به کاربست این روشها توصیههایی نکردهاند؟
3- برای تبلیغ قرآن راههای بهتری هم وجود دارد. توضیح اینکه، قرآن مهمترین معجزه پیامبر اکرم(ص) است و اگر آیاتش به خوبی برای مردم تبیین شود، مردم هم نسبت به این کتاب اقبال نشان میدهند. مشکل در این است که بسیاری از مردم با مفاهیم بلند قرآن آشنایی ندارند و تصور میکنند قرآن صرفاً از عوالم بالا سخن گفته با زمین و زمینیان بیگانه است. حال آنکه چنین نیست. برای نمونه به این دو آیه توجه کنید که تا قیامت برای زندگی بشر راهگشا هستند: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا» (الاسراء/ 7)، «وَ أَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ» (القصص/ 77). معنای آیۀ نخست این است: «هرچه کنی به خود کنی،گر همه نیک و بد کنی». پیام آیۀ دوم هم این است که انسان باید به دیگران نیکی کند، همانطور که خدا هوای او را داشته است. آیات دیگر قرآن هم اینگونه اند؛ یعنی زندگی انسان را متحول میکنند. حال راهکار این است که همین آیات به بهترین شکل و با زبان هنر برای مردم خوانده شود که در این صورت اثرگذاری لازم را خواهد داشت.
4- کدام هنرمندی موضوع هنر خودش را با روشهای عجیب و غریب معرفی میکند؟ برای نمونه اگر محمدرضا شجریان بخواهد میراث ادبی این سرزمین را با آوازهای خودش احیا کند، باید در برنامههای مختلف اشعار حافظ را برعکس بخواند؟ مسلماً خیر. او به درستی اشعار حافظ و سعدی و ... را خواند و با درست خواندن، ذهن مخاطب را درگیر مفاهیم بلندی که در این اشعار وجود دارد کرد. غرض از این مثال مقایسه میان شعر و قرآن نیست: پناه بر خدا که چنین باشد. مطلب این است که اگر قرار است مفهوم بلندی به مخاطب القا شود، باید در یک فرم منطقی و صحیح چنین کاری صورت گیرد. به بیان دیگر، وظیفه هنرمند همین است؛ خواه مخاطب پند گیرد و خواه ملول شود.
5- در این سالها نسبت به قرائت و حفظ قرآن اهتمام ویژهای صورت گرفته است. بزرگترین مشوق و حامی فعالیتهای قرآنی نیز شخص اول کشور، یعنی رهبر معظم انقلاب اسلامی است. حدوداً 10 سال قبل بود که معظمله نسبت به تربیت 10 میلیون حافظ قرآن توصیه کردند. طبیعی است که فعالان و نهادهای قرآنی هریک به نوبه خود بخواهند حفظ قرآن را در جامعه ترویج کنند. اما مسئله مهم این است که نباید این اتفاق با کاربست هر روشی صورت گیرد. برای نمونه اگر قرار باشد حافظ قرآنی که اجراهای عجیب و غریب دارد و مردم را به یاد شعبدهبازی و ... میاندازد به عنوان یک چهره تأثیرگذار، نابغه و ... معرفی شود، در اینصورت اصل مطلب که حفظ قرآن باشد نیز به محاق میرود و تصویری مخدوش از حفظ قرآن یا حافظ قرآن در اذهان شکل خواهد گرفت.
6- در سیمای ملی، یک شبکه به نام شبکه قرآن و معارف سیما راهاندازی شده است و از تأسیس آن نیز بیش از دو دهه میگذرد. هنگامی که از پخش تلاوت و مسائلی از این قبیل سخن به میان آورده میشود، فعالان قرآنی معتقدند که باید تلاوتها در شبکههای دیگر سیما پخش شوند تا مردم با قرآن و قاری قرآن بهتر آشنا شوند. اینکه چرا پس از دو دهه، بسیاری از قاریان معتقدند که تلاوت قرآن در شبکه قرآن به نحو شایستهای دیده نمیشود خود بحثی است که تحلیلش مجالی گسترده میطلبد اما اکنون مسئله است که بالأخره پس از مدتها، یک برنامه قرآنی در یکی از پربینندهترین شبکههای تلویزیون آن هم در بهترین ساعت روز روی آنتن میرود. بر این اساس باید مراقب بود تا برخی اجراها این فرصت مغتنم را از بین نبرد. اینکه یک حافظ قرآن در قسمتهای ابتدایی یک برنامه قرآنی به روشهای عجیب و غریبی قرآن میخواند، ممکن است نگرش مخاطب را هم نسبت به برنامه تغییر بدهد.
بر این اساس، بهتر است که روشهای منطقیتر و معقولتری برای تبلیغ و ترویج قرآن به کار گرفته شود. مروج قرآن را قاریانی مانند محمدصدیق منشاوی، مصطفی اسماعیل و امثال ایشان میدانم که هرگاه تلاوتهایشان پخش میشود، مخاطب متأثر میشود و گویی که او هم مانند قاری به عالم بالا اتصال مییابد. باید به نحوی قرآن را خواند که اگر 100 سال بعد هم عدهای آن را شنیدند اینگونه متأثر شوند، نه اینکه به شعبدهبازی و روشهای عجیب و غریب متوسل شد.
مرتضی اوحدی، دانشآموخته دکتری علوم قرآن و حدیث
انتهای پیام
ضمن تشکر کاملا با نظر شما موافقم.