مثلث سرنوشت‌ساز تولید محصول قرآنی نوآورانه
کد خبر: 4126407
تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۵:۲۵

مثلث سرنوشت‌ساز تولید محصول قرآنی نوآورانه

مدیر مرکز رشد واحد‌های فناور هنر‌های قرآنی در نشست دوره آموزشی آشنایی با نوآوری قرآنی با اشاره به اینکه محتوا، شناسایی ابزار و شناسایی بازار سه ضلع مثلث سرنوشت‌ساز تولید محصول قرآنی نوآورانه است، گفت: وقتی اینها را شناختید، می‌توانید بازار، چرخه بازار و فرایند جمع‌آوری سرمایه را بشناسید. اگر این مثلث را تشکیل دهید، حتماً در این عرصه توفیق خواهید داشت.

به گزارش خبرنگار ایکنا، دوره آموزشی آشنایی با نوآوری قرآنی به صورت مجازی به همت سازمان دارالقران الکریم و مشارکت مرکز رشد واحد‌های فناور هنر‌های قرآنی جهاددانشگاهی، معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد، جامعه فرهنگی و قرآنی عصر جایزه نوآوری و رشد طا‌ها شب یکشنبه ۱۴ اسفند با تدریس کامیار محبوبیان، مدیر مرکز رشد واحد‌های فناور هنر‌های قرآنی، برگزار شد که متن این سخنرانی به شرح زیر است.

تعابیر متفاوتی در مورد فضای نوآوری از ادبیات دانش‌بنیان، استارتاپ‌ها، فناوری، صنایع خلاق و... وجود دارد که همگی از واژه‌های پرتکرار سال‌های اخیر است و گاه آدم‌ها را سردرگم می‌کند، اما بین فناوری و نوآوری تفاوت‌هایی وجود دارد. نوآوری لزوماً شامل فناوری نمی‌شود و فناوری یکی از مصادیق نوآوری است.

گاهی یکسری اتفاقات در فضای فناوری کشور رخ می‌دهد که مفاهیمی را ایجاد می‌کند. یکی از این مفاهیم شرکت‌های دانش‌بنیان هستند که به شرکتی می‌گویند که یک‌سری نوآوری بر پایه فناوری در آن شکل گرفته شده باشد. موضوع این است که ما در فضا‌های نوآوری پراکندگی زیادی را ایجاد کرد‌‌ه‌ایم که باعث شده وظایف مراکز مختلف با همدیگر همپوشانی زیادی پیدا کند.

چیزی که درباره آن در مؤسسات قرآنی و فعالیت‌های قرآنی اجماع وجود دارد این است که اگر این نوآوری و فناوری در عرصه صنایع فرهنگی اتفاق بیفتد، با عنوان «صنایع نرم و هویت‌ساز» از آن نام می‌بریم و در نهایت در رده شرکت‌های دانش‌بنیان نوع سوم شناخته می‌شوند. در این مسیر اتفاقات گوناگونی رخ می‌دهد. در قدم اول مراکز تسهیل‌گر به نام «مراکز رشد» وجود دارند که فعالیت‌هایی را که در مراحل اول این عرصه هستند، هدایت می‌کنند تا بتوانند به سمت رشد بروند. بعد از آن مفهومی به اسم پارک‌های علم و فناوری شکل می‌گیرد که اگر محصولی از مراکز رشد بیرون آمد، آن محصول را پر و بال بدهند.

بعد‌ها مسئله‌ای را مطرح کردند که خروجی‌های مرکز رشد وقتی به پارک‌های علم و فناور معرفی می‌شود از قوام لازم برخوردار نیستند و لذا کسی باید این بلوغ، سعی، خطا و تجربه‌ها را انجام دهد؛ بر همین اساس شتاب‌دهنده‌ها ایجاد شدند. شتاب‌دهنده‌ها نیز برای رشد کامل و استقرار پارک‌های علم و فناوری احداث شدند، اما بعد از مدتی معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری با توجه به اختلاف نظری که با وزارت علوم داشت، اعلام کرد که مراکز رشد را قبول ندارد و تنها مراکز نوآوری خودش را قبول کرد. البته این مراکز هم کاری شبیه به مراکز رشد می‌کرد.

در این میان شتاب‌دهنده‌ها هم اعلام کردند که ما هم نه مراکز نوآوری و نه مراکز رشد را قبول داریم، بلکه خودمان خلق نوآوری می‌کنیم. بعد از آن مراکز نوآوری و رشد هم اعلام کردند که چرا باید خروجی خودمان را به شتاب‌دهنده‌ها بدهیم، در حالی که گُل از خودمان است، گُلابش را هم خودمان می‌گیرم؛ لذا قصه این شد که تداخل کاری بسیاری پیش آمد.

در دل این دعوا صنایع فرهنگی هم آمدند و برای خودشان یک ادبیات جدید به اسم صنایع خلاق راه انداختند و خانه‌های خلاق شکل گرفت. این خانه‌ها هم اعلام کردند ما چیزی شبیه به مراکز نوآوری و رشد هستیم، اما در حوزه فناوری‌های نرم و هویت‌ساز است. به همین سبب امروز هیچ‌کدام از این مراکز دیگری را قبول ندارد و علت آن هم وجود مراکز متفاوت و ادبیات متفاوت است.

نوآوری می‌گوید لزوما قرار نیست از یک فناوری استفاده کنیم، بلکه در ایجاد تغییر در مسیر حرکتمان سبب رشد این قضیه شویم یا تغییر محسوس در ادامه کار نوآوری محسوب می‌شود. این‌ها لزوماً نیازمند فناوری نیست. از آنجا که در عرصه محصولات فرهنگی، فناوری‌ نه همیشه، ولی لزوما بر پایه محصولات و فرایند‌های فرهنگی ساخته نمی‌شوند نوآوری در حوزه فرهنگی و صنایع نرم بیشتر معنی پیدا می‌کند. فرض کنید در حوزه معدن ما نیازمند مته ویژه سوراخ‌کاری هستیم، این کار مبتنی بر فناوری است که بایستی یک علم، تجهیزات و ابزاری بیایند و بتواند در این عرصه کاربرد داشته باشد. در عرصه خودرو نیز در صنایع سخت و... فناوری بسیار معنا پیدا می‌کند.

در صنایع نرم ما خیلی به فناوری نیاز نداریم، بلکه با نوآوری هم می‌توانیم به محصولات جدید و فرم‌های خوبی دست پیدا کنیم. هرچند اینجا هم فناوری مفهوم پیدا می‌کند؛ مثلاً در حوزه انیمیشن، برنامه‌نویسی و... که یک عرصه فناوری و نوآوری است.

امروز ما چیز‌هایی را به این ادبیات اضافه می‌کنیم که شاید ناشی از عدم شناخت باشد؛ مانند نوآوری قرآنی و مرکز رشد قرآنی، اما باید گفت وقتی ما می‌آییم و کلماتی را اضافه می‌کنیم، باید بدانیم که اینها ملاحظات زیادی، مخصوصا در فضا‌های اسلامی قرآنی دارند. وقتی از نوآوری قرآنی سخن می‌گوییم، باید نوآوری را با رویکرد اسلامی بیان کنیم که این هم مرز باریک و حساسی است.

امروز مشکلی در فضا‌های کشور در مقابله با ادبیات نو داریم و آن این است که ما ابزار را با محصول در هم می‌آمیزیم. مثلاً در حوزه بازی‌های رایانه‌ای و ویدئویی ما بازی را نه به عنوان یک ابزار که به عنوان یک محصول وارد کرده‌ایم؛ به تعبیری آش را با جایش آورده‌ایم. یعنی بازی را به عنوان یک محصول نه به عنوان یک ابزار در ادبیات رسانه وارد کرده‌ایم که یکی از قوی‌ترین ابزار رسانه‌های تعاملی است.

داستان اینجاست که ما بازی را وارد کردیم و بعد سلیقه بازیکن‌ها عوض شد و مذاق افراد بومی را تغییر داد، چون این اتفاق افتاد و محصول آمد سلیقه بازی‌ساز هم عوض شد و فضا هم فضای وارداتی زده شد. بعد تلاش کردیم که بایسته‌های خودمان را در این بازی‌ها سرازیر کنیم و لذا آمدیم با تغییر لباس و ماجرا همان بازی با همان سبک را تغییر و به سبک خودمان اسلامی ایرانی کردیم، چراکه ذهنمان بر پارادایم آن محصول منطبق شده بود، در حالی که بسیاری از بازی‌سازان ما قهرمانان ملی، اسلامی و اثرگذار ما را نمی‌شناسند و کلا در ذهنشان این است که قهرمان‌پروری کنند.

در فضا‌های فناوری و نوآوری ابزارزده هستیم

متاسفانه در انیمیشن همین مشکل را به شکل کمتری داریم. این اتفاق در فضای نوآوری و استارتاپ هم رخ می‌دهد. ما در فضا‌های فناوری و نوآوری ابزارزده هستیم. امروز بی‌توجهی به فرهنگ‌های بومی در مقابل ابزار مشکل‌ساز شده است. امروز ژاپن فضای نوآوری و کارآفرینی را با فرهنگ خودش تلفیق کرده، اما در کشور ما هنوز این اتفاق رخ نداده است.

کارآفرینی ادبیاتی است که از یک فضای بیرون از ایران آمده و وارداتی است، در حالی که کار در اروپا برای طبقه اشراف ننگ بوده و حالا در جایی نشسته است که کار و کسب روزی جهاد در راه خداست و با اقبال روبه‌رو شده است. حالا ما به دلیل اینکه آش را با جایش آورده‌ایم از آن مدل وارداتی استفاده می‌کنیم.

باید ادبیات کارآفرینی را با رویکرد بومی خودمان بازآفرینی کنیم و می‌گوییم نوآوری قرآنی ما را به خطا می‌کشاند. لذا باید بگوییم نوآوری با رویکرد قرآنی معنا پیدا می‌کند؛ ما منکر نوآوری و چرخه اقتصادی نیستیم، اما در این دو باید ادبیات قرآنی و اسلامی حاکم باشد.

بخشی از شکل‌گیری ادبیات در حوزه نوآوری و کارآفرینی در حوزه اسلامی و قرآنی حضور قشر مذهبی در این عرصه است. از نظر ما کارآفرین کسی است که تولید ارزش کند. ارزش یعنی کسی که نشاط اجتماعی را در جامعه وارد کند؛ لذا کسی که عمق دین‌داری و نفوذ زندگی آخرت‌محور را در جامعه ترویج کند کارآفرین است. کسی که دغدغه دین‌داری را در جامعه ترویج کند کارآفرین است.

یکی از دلایلی که محصولات قرآنی ما دچار افت کیفیت شده‌اند این است که حمایتی تولید می‌شوند. وقتی تولید کننده دغدغه فروش نداشته باشد کیفیت کار پایین می‌آید و از طرفی هم محصولاتی که متصل به جریان قدرت(منظور رانت نیست و اتصال به معنای در معرض بودن است) هستند، دیده می‌شوند و این حمایت را کسب می‌کنند، اما آن‌هایی که اتصال را ندارند و یا در معرض دید حاکمیت نیستند چه باید بکنند؟ باید فرایند اصلاح شود تا بتوانیم در اصطلاح این فرایند بودجه‌ها را هدفمند توزیع کنیم. یکی از راهها به جای پرداخت هزینه تولید محصول خرید همین ارزشی است که از آن صحبت کردیم.

روش کار این است که ابتدا باید بدانیم چه ارزشی را تولید می‌کنیم و بعد ارزش را شاخص کنیم. در قدم بعدی مربی کارآفرین باید به ما بگوید که این ارزش چگونه به صورت طیب و طاهر و با رعایت نکات اسلامی تبدیل به ثروت می‌شود. داستان دیگری هم وجود دارد و آن این است که چگونه رزق و برکت را در کار بیاوریم. وقتی صحبت از نوآوری و رویکرد قرآنی می‌شود، همه باید پای کار باشیم. باید ارزشی را تولید کنیم که در چرخه اقتصاد با رویکرد اسلامی تعریف شود.

بایستی تا زمانی که از ارزش محصول خود در جامعه باخبر نشده‌اید آن را ارائه ندهید. ما امروز موضوعات ارزشمندمان را به خوبی تزئین و ارائه نمی‌کنیم. این ارزش می‌تواند همراهی، همیاری، پول، وقت و... باشد. کارآفرینی هم همین را می‌گوید که تاز زمانی که بتوانید از محصولتان تولید ارزش کنید این ارزش در نهایت می‌تواند تولید ثروت کند.

تمام این حرف‌هایی که بیان شد راجع‌به ابزارگزینی است. به این معنا که حواسمان باشد در فرایند تولید این ارزش به درستی ابزار‌گزینی کنیم. فرایند تبلیغات انتخاب کردن، مدل درآمدی درست ایجاد کردن، از روش‌های درست استفاده کردن و... ابزارگزینی است.

بزرگترین تفاوت در فناوری و نوآوری اینجاست که فناوری ابزارمحوری و نوآوری ابزارگزینی است. خواهشم این است که ابزارزده نشوید. متاسفانه بسیاری از کار‌های فناوری به حاشیه رفته  و تبدیل به ابزارمحوری شده است، در حالی که باید ابزارگزین باشیم و به آن دقت کنیم. لذا در همه کار‌های قرآنی که می‌خواهید تولید محتوا کنید، بایستی به سه ضلع یک مثلث توجه کنید؛ ضلع محتوا، یعنی کسی که بر محتوا احاطه کامل دارد و می‌داند چه می‌خواهد بگوید و چگونه ارائه دهد. ضلع دوم، کسی است که ابزار را می‌شناسد و صاحب ابزار است که شامل برنامه‌نویس، فیلم‌ساز و کسانی است که تکنولوژی آموزشی را می‌شناسند و ضلع سوم کسی است که بازار را می‌شناسد. البته بازار کار به مفهوم کاسبی نیست. ضلع سوم تقاضا و نیاز بازار را می‌شناسد و عرضه و تقاضا با هم چه همخوانی دارند. وقتی این‌ها را شناختید، می‌توانید بازار و چرخه بازار و فرایند جمع‌آوری سرمایه را بشناسید.

اگر این مثلث را تشکیل دهید، حتماً در این عرصه توفیق خواهید داشت و محصولتان در بازار جلوه خواهد کرد. البته اینکه کار ما ارزش کار کردن داشته باشد و ارزشمندی این فضا را در بازار جا بیندازیم دست ماست. اینکه ما بازار جهان اسلام را به لحاظ بصیرتی ارتقا دهیم کار بازاریاب اسلامی است و چون ارزش دارد قطعاً کارآفرینی محسوب می‌شود. وقتی با یک فرد قرآنی در خصوص بازاریابی صحبت می‌کنیم، گویی به او حرف ناحسابی زده‌ایم، اما می‌‌توان در دنیا آخرت را آباد کرد. همین که ما از دنیا غافل شده‌ایم، ذائقه فرهنگی جامعه اسلامی دستخوش تغییر شده است. باید دنیا را برای آخرت و دینمان داشته باشیم. این ضعف امثال ماست.

انتهای پیام
captcha