آسیب‌ها و عوامل تهدیدکننده روان کودک + فیلم
کد خبر: 4119987
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۸:۵۰
تربیت فرزند براساس رویکرد درمان معنوی/ 6

آسیب‌ها و عوامل تهدیدکننده روان کودک + فیلم

به اعتقاد بسیاری از روانشناسان، اعتماد اساسی بین نوزاد و مراقب اصلی او باید شکل بگیرد و این اعتماد، ریشه امید است که می‌تواند از دوران نوزادی به علت تعدد مراقبین، ضربه و آسیب‌های مختلف، غیبت و عدم حضور به موقع مراقب، عدم آگاهی والدین از تربیت فرزند و تنبیه کردن خدشه‌دار شود.

مسعود جان‌بزرگی، استاد تمام پژوهشگاه حوزه و دانشگاهمسعود جان‌بزرگی، استاد تمام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در سلسله جلسات «تربیت فرزند براساس رویکرد درمان معنوی» که به همت ایکنای قم تولید شده است، به مصادیق تربیت معنوی می‌پردازد. در ذیل متن و ویدیوی ششمین درس ایشان از نظر می‌گذرد:

زمانی که کودک متولد می‌شود، برنامه ذهنی و منبع تغذیه‌ای او کاملاً واضح و مشخص است و کارهایش را براساس آن انجام می‌دهد. یکی از آموزش‌هایی که در سال 1380 به سازمان بهزیستی ارائه دادم درباره چگونگی تغذیه دادن مادر به فرزند بود که امروزه در بسیاری از بیمارستان‌ها اجرا می‌شود و پرستاران چگونگی شیردهی به نوزاد را به مادران آموزش می‌دهند. این آموزش از آن‌جا حائز اهمیت است که اگر نوزاد تازه متولد شده در چند مرتبه اول که برای تغذیه از شیر مادر تلاش می‌کند، شکست بخورد، پایه لجبازی در ذهن او شکل می‌گیرد.

در کشورهای پیشرفته به علت اینکه از این مسئله آگاهی کامل دارند، پیش از تولد نوزاد، مادر تحت آموزش شیردهی به نوزاد قرار گرفته و آمادگی‌های لازم را پیدا می‌کند. اگر این آمادگی انجام نشود و نوزاد برای تغذیه از شیر مادر مقاومت نشان بدهد، نماد مقاومت در برابر دنیا است. نکته بسیار مهمی است که نوزاد تازه متولد شده با منبع تغذیه‌ای خویش ارتباط مناسب برقرار کند.

برنامه ذهنی کودکان تا سه الی چهارماهگی این است که تنها یک نفر مسئولیت مراقبت از او را برعهده بگیرد زیرا کودک در این دوران با چندین نفر به عنوان مراقب ارتباط برقرار نمی‌کند درواقع اگر تعداد افرادی که مراقبت از نوزاد را در این دوران برعهده می‌گیرد مانند مربیان پرورشگاه، پرستار کودک و در زمان‌های قدیم حضور دایه کنار نوزاد و بیش از یک نفر باشد، سیستم ذهنی کودک این موضوع را به‌مثابه تهدید برداشت می‌کند. در چنین شرایطی بسیاری از برنامه‌های ذهنی کودک که در درمان معنوی از آن با عنوان «برنامه‌های توحیدی» یاد می‌شود به برنامه‌های متفرقه و غیرتوحیدی تبدیل می‌شود.


بیشتر بخوانید:

به اعتقاد بسیاری از روانشناسان، اعتماد اساسی بین نوزاد و مراقب اصلی او باید شکل بگیرد و این اعتماد، ریشه امید است. امید مکانیسم سرمایه‌گذاری اساسی در زندگی بشر است که می‌تواند از دوران نوزادی به علت تعدد مراقبین، ضربه و آسیب‌های مختلف، غیبت و عدم حضور مراقب اصلی(والد)، عدم آگاهی والدین از تربیت فرزند و تنبیه کردن خدشه‌دار شود زیرا این موارد، عواملی هستند که گرایش به توحید کودکان(توحیدیافتگی) را کاهش داده و به توحید نیافتگی تبدیل می‌کند.

اگر یک نوزاد در معرض این عوامل قرار بگیرد و در دوران مختلف زندگی‌اش به‌طور سیستماتیک لجبازی نکند، غیرعادی است زیرا در همان سال‌های آغازین زندگی‌اش تهدید شده است. کودک به دنیایی قدم می‌گذارد که مراقبین(والدین) باید نسبت به چگونگی رشد، تغذیه و تربیت او آگاهی کامل داشته‌باشند و کودک تسلیم آنان است بنابراین اینجا والدین باید منطبق بر برنامه ذهنی کودک عمل کنند در غیر این‌صورت به او آسیب می‌زنند.

یکی از مراجعینم که روند درمان چندین ساله داشت، مبتلا به اضطراب رهاشدگی بود. از او خواستم تا داستان تولدش را از نزدیکانش بپرسد. پس از دو هفته به من مراجعه کرد و درباره آغاز تولدش گفت که او هفت‌ماهه و با وزن بسیار پایین بدنیا آمده است و پزشک زنان از زنده ماندن او قطع امید کرده و این مسئله را به والدین اطلاع می‌دهد. به همین ترتیب والدین، نوزاد را رها کرده و برای دفن کردن و خاکسپاری او برنامه‌ریزی می‌کنند.صبح روز بعد از تولد، یکی از نزدیکان او متوجه می‌شود، بدن نوزاد همچنان گرم و در حال نفس کشیدن است به‌همین خاطر آرام آرام شروع به تغذیه دادن به او می‌کند و درنهایت کودک جان تازه می‌گیرد و زنده می‌ماند.

بنای برنامه ذهنی بشر بر زنده ماندن است نه مُردن. بنابراین هرگونه کمک به از بین رفتن جسم یا روح نوزاد، ضد تربیت و ضد آنچه که خداوند می‌خواهد، است. برنامه ذهنی کودک در آغاز تولدش بر زنده ماندن است بنابراین فردی که متوجه نفس کشیدن نوزاد می‌شود، در یک لحظه با حیات ارتباط برقرار می‌کند و برنامه «حی بودن» را با تغذیه کردن او، در ذهن کودک فعال می‌کند.

اسمای الهی برنامه فطری انسان است

ما باید از نو مسلمان شویم و آیات قرآن را هضم و درک کنیم. این آیه از قرآن کریم را که فرمود:« فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ» (سوره روم/آیه 30) باید با طلا نوشت و آن را به‌درستی درک کرد، در این آیه خداوند به ما انسان‌ها می‌گوید در درون شما فطرتی قرار دادم که سرشار از برنامه است. اسمای الهی، تنها یک اسم و صفت ویژه خداوند نیست بلکه برنامه ذهنی بشر برای انسان کامل شدن است که خداوند در اختیار انسان قرار داده است.

فرض را بر آن می‌گیریم که همه اسمای الهی برنامه و الگوی بشر است که در ذهن ما قرار دارد اما هنوز نمی‌دانیم هر کدام از این برنامه‌ها در چه موقعیت و زمانی باید فعال شوند و نسبت به رشد، تکامل و تحول خویش آگاهی لازم نداریم و در برخی موارد حتی در بزرگسالی ادعای خدایی داریم و بدون آگاهی تصمیم می‌گیریم تا برنامه فطری و ذهنی بشر را که از سمت خدا درون او قرار داده شده، تغییر بدهیم.

انتهای پیام
captcha