در ادامه سلسلهگفتوگوها با موضوع «تحلیل و آسیبشناسی وضعیت جلسات قرآن در ایران» با محسن یاراحمدی، قاری ممتاز قرآن و داور مسابقات به گفتوگو پرداختیم. از جمله مهمترین موفقیتهای یاراحمدی، کسب مدرک درجه یک از طرح ارزیابی قاریان و مدرسان قرائت قرآن در بخش مدرسان، گرایش تنغیم، کسب رتبه دوم مسابقات بنیاد شهید در رشته قرائت در سال ۷۹، کسب مقام سوم ابتهال در مسابقات سراسری مدهامتان در سال ۸۸، کسب رتبه اول اذان در مسابقات سراسری ناجا در سال ۸۹ و کسب رتبه اول دعاخوانی در مسابقات سراسری آواها و نواهای دینی در سال ۹۲ است. در ادامه بخش نخست از گفتوگو با این قاری ممتاز را میخوانید؛
ایکنا- از اینکه دعوت ما را برای انجام این گفتوگو پذیرفتید سپاسگزارم. با توجه به موضوع بحث، خوب است که در ابتدا تعریفی از یک جلسه قرآن ارائه کنید تا در ادامه با پرسشهای بعدی گفتوگو را پی بگیریم.
برای پاسخ به این پرسش باید به سابقه جلسات قرآن در ایران اشاره کرد که سابقهای دیرینه است و به سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بازمیگردد. البته برخی از دوستان ما در این زمینه تحقیقاتی داشتهاند که میتوان برای رسیدن به آمار دقیقتر از آنها کمک گرفت. جلسات قرآن در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به صورت خانگی و سنتی برپا میشد به اینصورت که افزون بر قرآن، استاد جلسه محوریت داشته است.
در این جلسات مبانی و اصول قرائت قرآن از سطوح پایه یعنی روخوانی تا سطوح بالاتر تدریس میشد. محتوای جلسه به آموزش قرائت قرآن نیز ختم نمیشد، بلکه مباحثی نظیر مفاهیم قرآن یا برخی مباحث اخلاقی نیز محل تأمل و گفتوگو قرار میگرفت. یکی دیگر از نکات قابل توجه درباره این جلسات، رویکرد سیاسی آنها بوده است. به این معنا که در جلسات سنتی و خانگی قرآن فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی هم پیگیری میشد و گاهی اوقات حتی جلسه قرآن تبدیل به مرکزی برای رهبری فعالیتهای انقلاب میشد.
بر اساس این توضیحات میتوان نتیجه گرفت که جلسه قرآن تعریف گستردهای دارد و بر اساس رویکرد جلسه میتوان تعاریف مختلفی را ارائه کرد. اما به طور کلی میتوان گفت که محوریت اصلی جلسه با قرآن و استاد قرآن بوده و علاقهمندان نیز برای یادگیری مطالبی حول محور قرآن در این جلسات شرکت میکردند.
ایکنا- از سیر جلسات قرآن توضیح دهید. به نظر شما از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون با چه سیری مواجه بودهایم؟
رسیدن به پاسخ دقیق در این زمینه نیازمند انجام برخی کارهای تحقیقاتی دقیق است و بحث مفصلی میطلبد، اما به طور اجمالی و تا جایی که من میدانم و از اساتیدم شنیدهام و در خودم لمس کردهام، جلسه قرآن یک پایگاه فرهنگی مهم تلقی میشود و در این سالها پس از انقلاب اسلامی نیز این رویکرد حاکم بوده است. افزون بر این، با یک تغییر در شکل برگزاری جلسات هم مواجه بودهایم و آن اینکه جلساتی که عمدتاً سنتی بودند یک مقدار مدرنتر شدهاند و امروزه به ابعاد هنری تلاوت هم در آنها پرداخته میشود. مهمترین شاخص در تغییر فرم جلسات را همین مورد میدانم و معتقدم جلسات به سمتی رفتهاند که در آنها بیشتر مباحث تخصصی مطرح میشود تا مباحث سطوح پایین نظیر روخوانی و ... .
ایکنا- آیا میتوان نگاهی ارزشداورانه به این سیر داشت؟ به این معنا که گفت این سیر، خوب بوده یا بد؟
نمیتوان به این صورت داوری کرد و گفت لزوماً این سیر خوب بوده و از طرفی هم نمیتوان گفت این سیر بد بوده است. در این زمینه باید شرایط و نیازهای جامعه و جوانان و علاقهمندان را هم در نظر گرفت که اثرگذار بودهاند. اما به طور کلی نباید اینگونه پنداشت که حتماً جلسات قرآن باید تخصصی شوند و اینکه امروزه تخصصی شدهاند حتماً کار خوبی بوده است؛ زیرا کارکرد جلسه قرآن یک کارکرد عام است و حیف است که این رویکرد از بین برود. بر این اساس، جلسه قرآن باید رویکرد عام خودش را حفظ کند و پایگاه فرهنگی باقی بماند.
البته ارائه چنین تحلیلی به معنای نفی پرداختن به مباحث تخصصی نیست، اما بحث اصلی در این است که جلسات قرآن باید به سمتی بروند که در وهله نخست عمومیت خود را حفظ کنند و در کنار این روند، مخاطبان خاص هم داشته باشند. در تهران و دیگر شهرها نیز از سالهای قدیم این جلسات دایر بودهاند.
در شهر ما خرمآباد هم همین جلسات برپا بود و من هم با پدرم به این جلسات میرفتیم. به خاطر دارم که گرچه برای تخصصها مختلف نظیر تجوید جلسات جداگانهای برگزار میشد و حتی جلساتی هم وجود داشت که در آن فقط افراد مسن و پیشکسوت شرکت میکردند، اما جلساتی که جامع بودند و در آنها تنوع موضوعی وجود داشت بیشتر مورد استقبال واقع میشد. یک نمونه از این جلسات، جلسه استاد سیدمحسن خدامحسینی در تهران است که از همان ابتدا مباحث مربوط به قرائت قرآن در آن دنبال میشد اما استاد، مباحث اخلاقی و ... را نیز مطرح میکرد. بر این اساس، استاد جلسه باید در سطحی باشد که جامعیت داشته باشد و بتواند جلسه را هم با یک رویکرد جامع اداره کند. در این صورت است که استاد میتواند به فراخور حال و نیاز هرکس، مباحث مربوط به او را ارائه کند.
ایکنا- به نظر شما چرا شرایط به نحوی رقم خورده که جلسات با رویکرد جامع را از دست دادهایم یا کمتر میتوانیم این جلسات را پیدا کنیم؟
همه این موارد به استاد جلسه برمیگردد و چنانکه پیشتر گذشت، استاد باید ابعاد مختلفی داشته باشد. برای نمونه اگر من در جامعه قرآنی به کسی معروف شدهام که میتوانم در زمینه صوت و لحن صاحب نظر باشم، اگر جلسهای برپا کنم نباید در این جلسه فقط صوت و لحن گفته شود. پیشتر در مسجد دانشگاه تهران جلسه قرآنی داشتم. در آنجا دانشجویان مخاطب من بودند که برخی آنها با مباحث مربوط به قرائت قرآن آشنایی داشتند و برخی هم چون برای اقامه نماز به مسجد دانشگاه میآمدند متوجه میشدند که جلسه قرآن در حال برگزاری است.
چون هدف من این بود که بتوانم جذب حداکثری داشته باشم، نه تنها نکات تخصصی را مطرح میکردم برای نکات عمومی را هم میگفتم تا یک رهگذر هم که دقایقی در جلسه توقف کرده بهرهای ببرد. همین امر هم موجب شد تا از جلسه استقبال خوبی به عمل آید. از طرفی در پارهای از موارد شاهد مثال مباحث تخصصی را هم از دیگر حوزهها میآوردم. برای نمونه در برخی موارد به مداحی گریز میزدم و همین هم موجب میشد تا برخی دیگر جذب شوند.
بر این اساس، بیراه نیست اگر بگوییم محوریت اصلی جلسه استاد است و اگر چند بعدی باشد میتوان طیفهای مختلف سنی و ... را جذب کند. حال فکر میکنم پاسخ به پرسش شما مشخص شده باشد. متأسفانه در این سالها در بخش پرورش استاد ضعف داشتهایم و نتوانستهایم اساتید جامعی را تربیت کنیم.
ایکنا- آیا میتوان از نهادهای قرآنی این انتظار را داشت که برای ارتقای سطح دانش اساتید قرآن کاری انجام دهند؟
بله، نهادهای قرآنی میتوانند این کار را انجام دهند؛ چه اینکه سالها قبل نیز این برنامه را داشتهاند. البته اگر قرار باشد اساتیدی تربیت شوند که در همه ابعاد از تسلط کافی برخوردار باشند باید برنامهریزی مفصلی را داشته باشیم که این برنامهریزیها نیز مستلزم هزینه است و زمانبر خواهد بود. بر این اساس، اینطور نیست که یک هفته دور برگزار شود و از دل آن صد استاد بیرون آید. این کار شدنی است اما دشواریهای خاص خودش را هم دارد.
ایکنا- در این سالها به مباحث هنری و فنی در سطح خوبی پرداخته شده است. با این اوصاف به نظر شما آیا خروجی جلسات قرآن در پرورش قاریان حرفهای قابل قبول بوده است؟
قطعاً جلسات قرآن در پرورش قاریان حرفهای مؤثر بودهاند؛ به نحوی که در حال حاضر جوانهایی داریم که در زمینه قرائت قرآن به سطح قابل قبولی رسیدهاند و رشد خوبی داشتهاند، اما اینطور هم نیست که فقط جلسات قرآن نقشآفرینی کرده باشند، بلکه دیگر عوامل هم در ارتقای سطح تلاوت قرآن مؤثر بودهاند. برای نمونه برگزاری مسابقات یا اساتیدی که کلاسهای خصوصی برگزار میکنند هم باید مد نظر قرار داد. در این میان نقش جلسات قرآن پررنگتر بوده است.
به بیان دیگر، جلسات قرآن در امر ارتقای سطح هنری تلاوت موفق بودهاند، اما یکی از مباحث مهم این است که پرداختن به هنر و مباحث تخصصی موجب شده تا از دیگر مسائل غافل شویم که این خوب نیست. برای نمونه، منکر این نیستم که در جلسات باید به صوت و لحن و ... پرداخته شود، اما در کنار این مباحث باید منش و ادب استاد و شاگردی هم آموزش داده شود.
گاهی اوقات اساتید قرآن فقط به خطدهی تلاوت میپردازند. نتیجه این میشود که اگر هم قاری در مسابقهای رتبه کسب کند، در مصاحبهاش میگوید من خودم زحمت کشیدم تا به اینجا رسیدم و حتی حق استادش را هم به جا نمیآورد. در اینجا مقصر استاد است. درست است که حق استاد قرآن را کسی جز خدا نمیتواند ادا کند، اما استاد باید شاگردش را طوری تربیت کند که دستکم این شاگرد حداقلیترین قدرشناسیها را داشته باشد.
ایکنا- یکی دیگر از مسائل مربوط به نحوه آموزشهایی تخصصی در جلسات است. برای نمونه صوت و لحن یک سرفصل گستردهای است. حال شما چقدر موافق هستید که شکل برگزاری جلسات به صورتی تغییر کند که مثلا استاد جلسه به ریزترین مباحث صوت و لحنی هم ورود کند و به تدریس همه جانبه این سرفصل بپردازد؟
پیش از اینکه به پرسش پاسخ بدهم باید بگویم که بدون تعارف مباحث مربوط به صوت و لحن از یک مرحلهای به بعد موسیقی است، اما مهم این است که بتوانیم میان موسیقی تلاوت با موسیقی عربی تفکیک قائل شویم. بسیاری از مباحث ممکن است به اسم صوت و لحن تدریس شوند، اما در اصل موسیقی عربی هستند. این در حالی است که قرائت قرآن موسیقی خاص خودش را دارد. بر همین اساس است که اگر کسی زبان عربی بداند و بر قواعد موسیقی هم تسلط داشته باشد، الزاما نمیتواند یک قاری خوب شود. بله، روی کاغذ میتواند قاری باشد اما ممکن است در عالم واقع هیچوقت قاری نشود، با اینکه مؤلفههای لازم برای قاری شدن را هم دارد. در مصر نیز موسیقیدانهای بزرگی بودهاند که قرآن هم خواندهاند اما در این زمینه به موفقیتی نرسیدهاند.
از این رو، اگر استاد بخواهد مباحث صوت و لحنی را تدریس کند و از اصطلاحات موسیقی در این زمینه بهره ببرد باید در اسلوب خاص تلاوت قرآن این اتفاق بیفتد نه اینکه قواعد مربوط به تلاوت قرآن شکسته شود و مباحث نیز کاربرد نداشته باشد.
حال به پرسش شما برسیم. اینکه آیا میتوانیم جلسهای داشتیم که فقط منحصر به مباحث صوتی و لحنی بشود؟ من مخالف این کار هستم. جلسه باید به نحو چند بعدی برپا شود و استاد جلسه نیز به فراخور همه کسانی که در جلسه شرکت میکنند، مطلب داشته باشد. جلسه قرآن کلاس نیست که بگوییم درس امروز فلان چیز است بلکه جلسه به صورت کشکولی اداره میشود. از قدیم هم همینطور بوده است و همه افراد به نوبت میخواندند و در هر جلسه نیز یک نکته از استاد دریافت میکردند.
اگر این رویه جریان پیدا کند، حتی اگر دیگران نکات مربوط به لحن را هم متوجه نشوند، مهم نیست چون اینها هم نکات لازم برای کار خودشان را دریافت کردهاند. همه افراد حاضر در جلسه هم با رضایت از جلسه بیرون خواهند رفت.
شاید این پرسش مطرح شود که جای این مباحث تئوریک و تخصصی کجا است؟ در پاسخ باید بگویم این مباحث باید در کلاسهای تخصصی مطرح شود. خصوصیت کلاس این است که آزمون ورودی دارد و همه افراد نیز همسطح هستند. اما جلسه قرآن یکدست نیست، پس امکان برگزاری جلسه به صورت یکدست هم فراهم نخواهد بود. در یک کلام جلسه قرآن باید پایگاهی باشد که حتی غیر قرآنیها هم جذب شوند و بفهمند حرف قرآن چیست.
در اینجا مناسب است به یکی دیگر از ویژگیهایی که استاد قرآن باید داشته باشد هم اشاره کنم و آن هم لزوم شوخطبعی استاد جلسه است. اگر استاد خوشرو و شوخطبع باشد، مباحث هم بهتر منتقل میشود، اما اگر اینگونه نباشد از بهترین مطالب هم استقبال نمیشود.
ادامه دارد ...
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام