به گزارش ایکنا، روزنامه فرامنطقهای رأی الیوم در یادداشتی به قلم یوسف السعدی و با عنوان «ترور سلیمانی و المهندس، اجرا، علل و نتایج» تأکید کرد: بر خلاف پیشبینی واشنگتن و تلآویو، شهادت فرماندهان پیروزی در سیزدهم دی ماه 1398 نه تنها قدرت داعش و القاعده را برنگرداند بلکه نابودی قاتلان آمریکایی ـ صهیونیستی در منطقه را نزدیکتر کرد.
در این یادداشت آمده است: شاید انتخاب نام «ترور قرن» مناسبترین توصیف برای عملیات ترور فرماندهان پیروزی باشد و این نشان از آمادگیهای بالایی دارد که برای برنامهریزی و به کارگیری ادوات و محل اجرای این عملیات تدارک دیده شده بود.
اطلاعات فاش شده حاکی از آن بود که هواپیمای آمریکایی سه روز قبل از انجام عملیات ترور، از آسمان منزل شهید المهندس بیرون نمیرفتند و ظهر روز قبل از ترور هم مانورهای رزمی برای بالگردهای سفارت بر اساس حریم هوایی تعیین شده برای هواپیماهای شناسایی آمریکایی برگزار شده بود.
به همین دلیل هم بود که طرفهای کنترل کننده هوایی مسیرهای هواپیما به ویژه هواپیماهای جنگی آمریکایی از هر دو نوع شناسایی و غیر شناسایی در خصوص عملیات ترور شهیدان سلیمانی و المهندس پاسخگو نبودند، زیرا تصمیم درباره میدان پرواز هواپیماها به دست آمریکاییهاست و آمریکا تصمیم عراقیها در این خصوص را به رسمیت نمیشناسد.
در عین حال مشخص است که پرواز هواپیماهای جنگی بر فراز هواپیماهای غیرنظامی در جهان ممنوع است؛ اما آمریکاییها این قانون را هم نقض کردند و حتی یک روز قبل از ترور یعنی از ساعت 11 صبح روز دوزادهم دی ماه با سه فروند هواپیما بر فراز فرودگاه بغداد گشتزنی کردند و منتظر رسیدن هدف خود از خارج عراق به داخل این کشور بودند.
اطلاعات آمریکا زمانی که دریافت که ابومهدی المهندس به فرودگاه بینالمللی بغداد رسیده است تا به استقبال هدف مطلوب یعنی شهید سلیمانی برسد، دستور اجرای عملیات صادر شد.
علیرغم اینکه آمریکاییها کاملاً و بدون هیچ مانعی بر حریم هوایی عراق و سوریه تسلط دارند و نیازی نمیبینند در این خصوص بخواهند پاسخگو باشند، اما سلیمانی را در آسمان سوریه هدف نگرفتند؛ زیرا باعث تحریک روسها میشد و روسیه میتوانست با فناوریهای پیشرفته خود مانع از این عملیات شود یا به سلیمانی در این خصوص هشدار دهد.
هواپیماهایی که در عملیات ترور شهید سلیمانی مورد استفاده قرار گرفته بودند در عملیاتهای عادی استفاده نمیشدند، بلکه در موارد مهم به کار گرفته میشدند. ناگفته نماند که آنها هواپیماهای جاسوسی و با تجهیزات پیشرفته بودند که برای عملیات ترور دقیق و با کیفیت مورد استفاده قرار میگیرند و در اولین لحظات پس از انجام عملیات، فاکس نیوز که از ترامپ حمایت میکند، تصاویری اختصاصی از این عملیات پخش کرد.
آمریکا میداند که المهندس از فرماندهان عملیات شکست گروههای تروریستی بود که توسط سازمان اطلاعات آمریکا ساخته و آموزش دیده بودند و شکست این گروهها خسارات زیادی به آمریکاییها زده بود و این المهندس بود که عملیات شکست گروههای تروریستی را فرماندهی میکرد، به ویژه پس از رویدادهای حملات مکرر به سفارت آمریکا(با اغراض مشکوک) که نور لیزری سفارت در حین تظاهرات مقابل آن المهندس را تعقیب میکرد که در قانع کردن تظاهراتکنندگان برای ترک کردن سفارت نقش داشت.
این دو شهید در برابر اهداف آمریکا ایستادند. آنها خط مقاومت را تشکیل دادند و در برابر پروژه تجزیه عراق ایستادند. حضور شهید سلیمانی فرمانده ایرانی تحولی را در منطقه ایجاد کرد و نفوذ بزرگ سیاسی و نظامی وی مانعی در برابر اهداف آمریکا بود. این شهید به دلیل ناکام گذاشتن پروژههای آمریکا در سوریه و یمن برای آمریکاییها درد سرساز شده بود؛ علاوه بر اینکه تهدیدی قریبالوقوع برای رژیم صهیونیستی ایجاد میکرد.
کاخ سفید تصور میکرد ترور فرماندهان پیروزی کار سادهای است که با توجه به تبلیغات منفی که ماشین رسانهای آمریکا برای مخدوش کردن چهره آنها به کار گرفته است با واکنشی همراه نشود. آمریکاییها همچنین تصور میکردند به دلیل کمپینهای رسانهای محور آنها بخصوص علیه سلیمانی اتحاد خط مقاومت را از بین برده و محبوبیت الحشد الشعبی را هم تضعیف کردهاند.
آمریکاییها تصور میکردند که با کشتن این دو فرمانده، جشن و سرورهایی به راه افتد و این را مایک پمپئو وزیر خارجه وقت آمریکا هم همان شب پس از انجام عملیات بیان داشتز آنها پیش بینی میکردند در سفارت ایران همان اتفاقی افتد که در سفارت آمریکا در تهران به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران رخ داد.
آمریکا تلاشی برای پنهان کردن دخالت خود در جنایت ترور شهید سلیمانی و المهندس نداشت بلکه به آن افتخار كرد. از همین رو شخص ترامپ انجام عملیات ترور را اعلام کرد؛ اما آنها از حضور جمعیت انبوهی که برای تشییع پیکرهای این شهدا آمده بودند، شوکه شدند و همچنین از حضور نخستوزیر عراق در این مراسم و تصمیمی که پارلمان عراق بلافاصله چند روز پس از این عملیات برای خروج نظامیان آمریکایی از خاک عراق گرفت. از همین رو ترامپ با شهادت فرماندهان پیروزی در شرایط دشواری قرار گرفت.
این به ذهن آمریکا خطور نکرده بود که با به شهادت رساندن فرماندهان پیروزی دو ملت عراق و ایران را متحدتر از قبل کرد و به ملت ایران بیشتر از قبل علیه آمریکا مصونیت بخشید و شأن و منزلت این فرماندهان قهرمان را بالاتر برد و چه بسا هنوز خیلی دیگر از نتایج این عملیات خود را نشان نداده است.
به هر حال ترور این دو فرمانده ضد تروریسم به نفع قاتلان تمام نشد و مشخص است که هدف آمریکا متحد نشدن دو ملت ایران و عراق و نه تنها خاورمیانه بود؛ اما خون این دو شهید اتحادی قوی بین دو ملت ایجاد و روابط آنها را عمیق و متمایز کرده است.
چارلز موریس دو تالیران، یک سیاستمدار فرانسوی و یکی از شناختهشدهترین افراد در تمام اروپا(۱۷۵۴–۱۸۳۸) وقتی که خبر کشته شدن یک رقیب و دشمن سیاسی را به وی دادند، گفته بود این بدتر از جنایت و اشتباه مهلکی بوده است؛ زیرا نتایج معکوس و واکنشهای بدی به همراه خواهد داشت.
آمریکاییها تصور میکردند در نتیجه ترور فرماندهان پیروزی، قدرت داعش و القاعده بیشتر میشود و اسرائیل هم که در تیم ترور شراکت داشت، همین تصور را میکرد؛ اما در واقع خون ریخته شده این شهیدان خون یک امت با همه صداقت، حقیقت و وفاداری آن بود و پاسخ ایران هم به آن چیز سادهای بود و به گفته ایرانیها حمله به عین الاسد دل آنها را خنک نکرده و پاسخهای دیگر قطعی است.
نتانیاهو به دنبال راه انداختن جنگ کشورهایی عربی از حاشیه خلیج فارس و آمریکا بود تا موجودیت متزلزل خود را حفظ کند؛ اما ایران سیاست مرگ تدریجی در خاورمیانه را در قبال اسرائیل و آمریکا به کار گرفته است.
محسن فخریزاده را زمانی که در حال توسعه واکسن ضد کرونا بود ترور کردند؛ اما ایران این اتفاق را با خشم پاسخ نداد و افزایش تحریمهای اقتصادی علیه ایران هم منجر به این شده که ایرانیها بیش از پیش بر سیاست خودکفایی اتکا کنند و امروز اسرائیل در ترس از نابودی قریبالوقوع خود به سر میبرد؛ با وجود اینکه آمریکا سالانه 3.8 میلیارد دلار از اسرائیل حمایت میکند تا به عنوان ابزار ایجاد هرج و مرج به نفع آمریکا ادامه دهد؛ اما همه این مسائل کارساز نخواهد بود و آنچه پس از ترور قرن رخ داد جرقهای برای فاجعه قرن علیه آمریکا و مزدوران آن خواهد بود و روزهای آینده پر از شگفتی است.
انتهای پیام