امام حسین(ع) و مبارزه با جریان اموی؛ از کودکی تا واقعه عاشورا
کد خبر: 4076570
تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۱

امام حسین(ع) و مبارزه با جریان اموی؛ از کودکی تا واقعه عاشورا

یک استاد دانشگاه با اشاره به محتوای خطبه امام حسین(ع) در منا که دو سال قبل از عاشورا ایراد شد، گفت: نبرد میان مکتب اهل بیت(ع) و مکتب خلفا که هدف اصلی‌ا‌ش حفظ دنیا بود و برای آن، به هر کاری دست می‌زد، از دوران کودکی امام حسین(ع) تا قبل از عاشورا ادامه داشت.

علی غلامی عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان

حجت‌الاسلام علی غلامی، عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در گفت‌وگو با ایکنا از اصفهان، برجسته‌ترین دوران زندگی امام حسین(ع) را واقعه عاشورا دانست و اظهار کرد: در جامعه شیعی، اسلامی و بخشی از جهان، شخصیت امام حسین(ع) را با عاشورا می‌‌شناسند، ولی موضوع بحث ما شیوه زندگی یا زیست فرهنگی و اعتقادی امام حسین(ع) قبل از عاشوراست. در ابتدا باید گفت، پرداختن به اندیشه، سبک زندگی و زیست فرهنگی، اعتقادی، اجتماعی و سیاسی امام حسین(ع) قبل از عاشورا به معنای کمرنگ کردن این واقعه نیست، چون برخی عمداً این بخش از زندگی ایشان را برجسته می‌کنند تا عاشورا را تحت‌الشعاع قرار دهند و به زعم خودشان، مخالف استفاده از واژه قیام یا انقلاب برای حرکت امام حسین(ع) هستند.

وی افزود: این افراد برای کاستن از بار سیاسی و انقلابی عاشورا، زندگی امام حسین(ع) قبل از این واقعه را مطرح و پررنگ می‌کنند، ولی پرداختن ما به زندگی ایشان قبل از عاشورا به معنای نگاه همه‌جانبه و عقلانی به تمام دوران 57 ساله زندگی آن حضرت است، چون پیروی جامعه از امامت امام را بسیار مهم می‌دانیم. این امامت گاهی در قالب صلح سازش‌گونه و گاهی در ظاهر قیام و انقلاب و حتی دست به شمشیر بردن تجلی پیدا می‌کند، ولی آنچه اهمیت دارد، خود موضوع امامت است.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با اشاره به روایت منقول از پیامبر اکرم(ص) که می‌فرماید: «الحَسَنُ و الحُسَينُ امامان قاما اَوْ قَعَدا؛ حسن و حسين دو امام هستند، چه قيام كنند و چه بنشينند»، گفت: مفهوم روایت این است که قیام و قعود یا صلح و جنگ، فرع و اصل آن امامت است. امام در هر زمان متناسب با مقتضیات زمانه و شرایط دوران تصمیم می‌گیرد که چگونه عمل کند. بنابراین، نکته اول در پرداختن به شیوه زندگی امام حسین(ع) این است که با چه هدفی، این کار انجام می‌شود.

اختلاف علویان با امویان از جنس تعصبات قبیله‌ای نبود

وی ادامه داد: ریشه اختلاف میان خانواده پیامبر(ص) یا علویان با امویان در مباحث فرهنگی و اعتقادی، به صدر اسلام و پیش از آن بازمی‌گردد که یکی از جنبه‌های آن، واقعه عاشوراست. این رقابت از جنس تعصب خاندانی و قبیله‌ای نبود، چراکه امام حسین(ع) نگاه قبیله‌ای و لجاجی نداشت و همه چیز به زیست فرهنگی این دو خاندان مربوط می‌شد؛ خاندان بنی‌هاشم قبل از اسلام به دینداری، معنویت و اهمیت دادن به ارزش‌های انسانی شهرت داشتند. قبل از اسلام می‌توان از افرادی مثل هاشم، عبدالمطلب، ابوطالب و عبدالله، پدر پیامبر(ص) در این خاندان نام برد و بعد از اسلام نیز رسول اکرم(ص)،امیرالمؤمنین(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به‌عنوان اهل بیت(ع) شناخته می‌شدند.

حجت‌الاسلام غلامی با تأکید بر اینکه نبرد میان این دو جریان در تعصبات قبیله‌ای ریشه نداشت، گفت: البته جریان مقابل یعنی بنی‌امیه واجد تفکرات قبیله‌ای بود، ولی جریان بنی‌هاشم نوعی زیست فرهنگی، معنوی و ارزشی داشت و حتی جامعه قبل از اسلام، آنها را به معنویت و ‌ارزش‌های اخلاقی می‌شناخت. اهل مکه قبل از اسلام، حضرت خدیجه(س) را طاهره می‌نامیدند، چون انسانی پاک و زلال بود و پیامبر(ص) را امین می‌نامیدند. بنابراین، نباید عده‌ای به نسل جوان القا کنند که این دو خاندان به‌دلیل مشکلات قبیله‌ای جنگ کردند. در ظاهر، بحث دو قبیله مطرح بود، ولی در نبرد حق با کفر ریشه داشت.

وی تفاوت بعدی این دو جریان را در پرورشگاه تربیتی امام حسین(ع) و یزید دانست و بیان کرد: پروشگاه امام حسین(ع)، نبوت و امامت بود، در حالی که معاویه، یزید و خاندان بنی‌امیه از نظر معنوی فاقد چنین جایگاهی بودند. یزید در اصل به دست قبیله‌ای مسیحی به نام بنی‌کلب بزرگ شد و همین مسئله در سگ‌بازی، میمون‌بازی و شراب‌خواری او مؤثر بود. بنابراین، نظام تربیتی امام حسین(ع) دارای ابعاد معنوی و دینی بود، در حالی که یزید از این نظام تربیتی بهره‌ای نداشت.

حسنین(ع)؛ گل‌های سرسبد جامعه اسلامی

این استاد دانشگاه درباره دوران کودکی امام حسین(ع)، گفت: ایشان در سال چهارم هجرت در مدینه متولد شد. نوع مواجهه پیامبر(ص) با امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نشان می‌دهد که ایشان قصد داشت آنها را به‌عنوان گل‌های سرسبد جامعه اسلامی معرفی کند. مثلاً، اظهار عواطف و احساسات پیامبر(ص) که می‌فرمود: «هر کس حسن و حسین را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس آنها را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است»، صرفاً نشان‌دهنده عواطف پدربزرگ‌گونه نیست و اهمیت فراوانی دارد.

وی اضافه کرد: بعد از این مراحل، به 50 سال قبل از عاشورا که با دوران رحلت پیامبر(ص) مصادف بود، می‌رسیم. در این دوره، امام حسین(ع) نظاره‌گر رفتارهای خشنی بود که دستگاه خلافت با پدر و مادر ایشان داشت. امام وقتی عملکرد خشن ابوبکر برای گرفتن بیعت از امام علی(ع) را می‌بیند، درمی‌یابد که رفتارهای دو مکتب متفاوت‌اند، به‌گونه‌ای‌که در دوره خلافت عثمان، اسلام به دو دین عثمان و دین علی(ع) معروف شده بود. در جامعه شیعی، افرادی هستند که نام و فامیلشان، «دین‌علی» است، به این دلیل که از صدر اسلام، مسلمانان شاهد دو شیوه رفتار و دینداری بودند.

حجت‌الاسلام غلامی تأکید کرد: علی(ع) نماینده ارزش‌‎های معنوی و بی‌اعتنایی به دنیا در عین کار و تلاش بود و امام حسین(ع) در مکتب پدری بزرگ شد که به مردم می‌گفت: «به خدا قسم، این دنیای شما نزد من از عطسه یک بز بی‌ارزش‌تر است». جامعه آن زمان که بز را می‌شناخت، می‌دانست که عطسه بز نشان‌دهنده چیست. نگاه امیرالمؤمنین(ع) به دنیا برخلاف دیگر خلفا بود که اساس کار خود را حفظ دنیا قرار داده بودند. در منابع تاریخی آمده است که عمروعاص، پسری به نام عبدالله داشت که برخلاف خودش، اهل زهد و عبادت بود. روزی، عبدالله پدرش را ناراحت و مغموم دید، علت را از او جویا شد و عمروعاص پاسخ داد: «بین علی(ع) و معاویه سردرگم شده‌ام، اگر به سمت علی(ع) بروم، آخرتم آباد است و اگر به سمت معاویه بروم، دنیایم آباد می‌شود، نمی‌توانم دست از دنیا بکشم و می‌دانم حق با علی(ع) است.» در واقع، برخلاف رویکرد علویان که دینداری و به تعبیر رسول خدا(ص)، مکارم اخلاق بود، برای امویان، دنیا اصل و اساس قرار داشت.

امام حسین(ع) و اعتراض به غصب خلافت

به گفته وی، امام حسین(ع) نظاره‌گر این برخوردها با پدرش بود و در دوره‌ خلفای بعدی، تک تک حوادث را به چشم دید. جامعه ما به این روایت تاریخی کمتر دقت کرده است که امام حسین(ع) در کودکی وقتی می‌بیند عمر بر منبر رسول خدا(ص) نشسته، با همان زبان کودکانه به خلیفه می‌گوید: «از منبر پدر من پایین بیا و بر منبر پدر خودت بنشین» و عمر در جواب ایشان می‌گوید: پدر من منبر نداشته است. منظور امام حسین(ع) از بیان این سخن، این بود که به عمر نشان دهد شایستگی نشستن بر منبر رسول خدا(ص) را ندارد، بلکه ایشان و پدرشان امیرالمؤمنین(ع) هستند که شایستگی نشستن بر این منبر را دارند، تا معارف قرآن را برای مردم بیان کنند، نه عمر و دیگر خلفا که هر لحظه از نظر بیان دچار انحراف هستند.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با بیان اینکه صرفاً نبرد عاشورا نشانه مخالفت امام حسین(ع) با خلفا نبود، گفت: مباحث شبهه‌ناک در آن دوران نیز به‌صورت جدی مطرح بود. امروز در کشور ما دو جریان سیاسی حاکم است؛ جریانی که از صلح و سازش دم می‌زند و جریانی که به مقاومت، پایداری و شهادت معروف است. جریان اول همواره جریان دوم را به جنگ‌طلبی و جریان دوم نیز جریان اول را به سازش‌کاری متهم می‌کند. همین مسئله را در دوران صدر اسلام نیز می‌بینیم؛ درآن زمان گفته می‌شد که علی(ع) و خاندان ایشان همیشه به دنبال جنگ هستند و شاید یکی از دلایلی که امام حسن(ع) اقدام به صلح کرد و امام حسین(ع) نیز 20 سال به این صلح پایبندی نشان داد، رفع این نسبت ناروا از دامن علی(ع) بود تا نشان دهند این خاندان به صلح پایبند هستند، ولی به هر حال، شرایط صلح در زمان‌های مختلف، متفاوت است.

وی با تأکید بر اینکه امام حسن(ع) و امام حسین(ع) با این اقدام، تهمت‌های ناروا را از دامن اهل بیت(ع) پاک کردند، ادامه داد: این تفکرات امروز نیز رواج دارد و برخی افراد، دیگران را جنگ‌طلب می‌نامند. آنها اگر در دوران امام علی(ع) نیز حضور داشتند، دقیقاً به همین صورت عمل کرده و ایشان و یارانشان را جنگ‌طلب می‌خواندند. امیرالمؤمنین(ع) در خصوص معاویه می‌فرمود: «تنها راه حل ما در مقابل او شمشیر است و هیچ چاره دیگری نیست»، این سخن به بعد از جریان صفین، خوارج و حکمیت برمی‌گردد، چراکه در این دوران، دین به بازی گرفته شده بود.

اهل بیت(ع) هم اهل جنگ بودند و هم اهل صلح

حجت‌الاسلام غلامی معاویه را سیاستمدار و سیاست‌بازی قهار خواند و تأکید کرد: وی جامعه را برای رسیدن به اهدافش به بازی گرفته بود؛ متأسفانه گاهی نویسندگان یا گویندگان دقت ندارند و این روایت را نقل می‌کنند که ابوبکر، امام حسن(ع) را در کودکی به آغوش می‌گرفته و می‌گفته از نظر امامت، شبیه پیامبر(ص) است، ولی شبیه علی(ع) نیست. در حالی که این روایت ساختگی است. نویسندگان مکتب خلفا و امویان معتقد بودند پیامبر(ص) و امام حسن(ع) برخلاف علی(ع) و امام حسین(ع)، صلح‌طلب بودند؛ در نتیجه، حسن(ع) شبیه پیامبر(ص) و حسین(ع) شبیه علی(ع) بود؛ در حالی که همه این معصومین هم اهل جنگ بودند و هم اهل صلح.

وی بیان کرد: امام حسن(ع) در جنگ صفین تا مرز شهادت پیش رفت و همیشه هم در صلح نبود، هر انسان عاقلی مثل ایشان سعی می‌کند جنگی به‌خصوص میان مسلمانان اتفاق نیفتد و همه چیز را از طریق صلح پیش ببرد، ولی گاهی نیز مجبور به جنگ می‌شدند. در دوران امامت امام حسن(ع)، کوفیان بسیار سعی در تحریک امام حسین(ع) داشتند تا علیه براردش که به صلح تن داده بود، اقدام کند و بعد از شهادت ایشان نیز امام را به قیام تحریک کردند، ولی عقیده و اندیشه امام حسین(ع) در هیچ کدام از این مراحل تغییر نکرده بود.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه معاویه با سیاست‌بازی، خودش را به جامعه صلح‌طلب نشان داده بود، تصریح کرد: امام علی(ع) و فرزندانشان این مسئله را نیز خنثی کردند. امام حسین(ع)  نمی‌خواست دست به شمشیر بزند، در جریان عاشورا نیز ابتدا دست به شمشیر نبرد و اقدام اول ایشان، بیعت نکردن با یزید و اقدام دوم نیز پاسخ به دعوت کوفیان بود. هر انسان عاقل دیگری هم وقتی ظواهر امر را می‌دید که ملتی بدون امام، ایشان را دعوت کرده‌اند، دعوت آنها را قبول می‌کرد.

اعتراض امام حسین(ع) به معاویه

وی به بیان نمونه‌هایی از زندگی امام حسین(ع) قبل از عاشورا پرداخت و گفت: وقتی معاویه تعداد زیادی از شیعیان مثل حجر بن عدی و عمرو بن حمق خزایی را به شهادت رساند، امام حسین(ع) در نامه‌ای که لحن تندی داشت، خطاب به معاویه گفت: قصد جنگ با تو را ندارم و در ادامه، با جدا کردن جریان امامت از جریان اموی، بیان کرد: تو یکی از صحابه بارز پیامبر(ص) را که با بدعت‌ و ظلم و ستم مبارزه می‌کرد و از ملامت هیچ ملامتگری هم نمی‌ترسید، به شهادت رسانده‌ای و خاندان زیاد را که به ابتذال شهره هستند، رهبر مردم قرار داده‌ای.

حجت‌الاسلام غلامی افزود: امام حسین(ع) که هنوز در مدینه ساکن بود، در این نامه به شدت با معاویه مخالفت کرد و این نوعی نبرد نرم فرهنگی بود. بعد از عاشورا نمی‌توان این نبرد را چندان ادامه داد، یکی از شاعران عرب در اشعار خود رقابت خاندان علوی و اموی را این‌گونه بیان می‌کند که: خاندان بنی‌امیه جنگ با بنی‌هاشم را برپا کردند، کودکان پیر شدند و این نبرد هنوز ادامه دارد. ابوسفیان با پیامبر(ص)، معاویه با علی(ع) و یزید با امام حسین(ع) مقابله کرد، ولی وقتی از این مقابله صحبت می‌کنیم، توجه ما فقط به سیاستمداران است، غافل از اینکه در کنار آنها نظریه‌پردازانی قرار داشتند که سعی می‌کردند برای سیاستمداران اموی مشروعیت ایجاد کنند و خطر آنها بسیار بیشتر از حکومت امویان بود.

به گفته وی، متأسفانه بعضی از ملبسین به لباس روحانیت که به دنبال مسائل سیاسی هستند، بسیاری از آموزه‌های دینی را تحریف می‌کنند، مثل این استدلال که حجاب در دوران ائمه(ع) اجباری نبود؛ مگر تا قبل از امام زمان(عج)، چند تن از ائمه(ع) به حکومت رسیدند تا حجاب را اجباری کنند و اگر کسی سرپیچی کرد، با او برخورد قانونی شود؟ یک بار، یکی از وزرا در هنگام استیضاح گفت: امام صادق(ع) به هنگام مواجهه با یک مخالف هیچ‌گاه دستور زندانی کردن او را نمی‌داد، بلکه به‌صورت مسالمت‌آمیز با او گفت‌وگو می‌کرد. گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز ایشان با مخالفان درست است، ولی امام توان زندانی کردن یا نکردن افراد را نداشت. طی 250 سال دوران امامت ائمه(ع)، فقط 4 سال و 9 ماه، امام علی(ع) و 6 ماه امام حسن(ع) بر مسند حکومت نشستند و قدرت هیچ‌گاه در اختیار سایر ائمه(ع) قرار نگرفت.

خطر نظریه‌پردازی‌های غلط به نام دین

این استاد دانشگاه اضافه کرد: برخی با نظریه‌پردازی غلط و به زبان دین و ائمه(ع)، به بعضی از مسائل مشروعیت می‌دهند که اگر از روی ناآگاهی باشد، جهالت و اگر خدای ناکرده، آگاهانه باشد، نوعی خیانت است. در منابع تاریخی آمده که امام علی(ع) در دوران حکومت خود تا قبل از اینکه خوارج دست به شمشیر نبرده بودند، حقوق آنها را پرداخت می‌کرد، ولی وقتی دست به شمشیر برده و اقدام به براندازی کردند، امام کوتاه نیامد و در جنگی، هزار و 800 نفر از آنها را از بین برد. در واقع، ایشان همان امامی بود که مدارا هم می‌کرد.

وی توضیح داد: امروز دعوت مردم به شورش یا تهییج زنان به بی‌حجابی، همان جنگ نرم و بسیار خطرناک‌تر از قیام مسلحانه است. بنابراین، خطر کسانی که اندیشه‌های نادرست و افکار غلط را در جامعه رواج می‌دهند، بسیار زیاد است و این افراد به دنبال حاکمیت امثال یزید در جامعه هستند.

حجت‌الاسلام غلامی با بیان اینکه معاویه باور نمی‌کرد جامعه حاکمیت یزید را بپذیرد، گفت: رقابتی میان مغیرة ‌بن شعبه و ابن زیاد وجود داشت، ابن زیاد مقرب درگاه معاویه شده بود، ولی مغیرة که در نزدیک شدن به معاویه از وی عقب افتاده بود، طرح موروثی شدن خلافت را به معاویه پیشنهاد داد که بعد از دو اقدام آزمایشی، حالت عمومی پیدا کرد. در واقع، مغیرة خطرناک‌تر از معاویه بود و اگرچه دست به شمشیر نبرد، ولی اندیشه‌ای را مطرح کرد که هنوز هم دود آن به چشم جامعه می‌رود.

قیام قبل از عاشورا

وی اظهار کرد: امام حسین(ع) طی خطبه‌ای که در منا دو سال قبل از عاشورا ایراد کرد، ابتدا به معرفی خاندان نبوت و فضایل ایشان مثل از خودگذشتگی برای مکتب اسلام پرداخت، در حالی که هیچ کدام از خلفای دیگر، خود را برای حفظ ارزش‌های انسانی به خطر نینداخته بودند. سپس خطاب به علما و فقهای زمان گفت که در مقابل دنیا، از بین رفتن ارزش‌ها و ظلم سکوت کرده‌اند. این سخنان به نوعی قیام قبل از عاشورا بود که به گوش معاویه هم رسید. وی تلاش کرد به گونه‌ای دیگر، امام را آزمایش کند. برای مثال، در تاریخ آمده است که برای به چالش کشیدن امام، کنیز زیبارویی را به محضرشان ‌فرستاد. امام بعد از شنیدن نام کنیز که «هوی» نام داشت، او را آزاد کرد و گفت به چنین کنیزی نیاز ندارد و فریب مطامع دنیوی معاویه را نمی‌خورد.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان تصریح کرد: در واقع، نبرد میان مکتب اهل بیت(ع) و مکتب خلفا که هدف اصلی‌ا‌ش حفظ دنیا بود و برای آن، به هر کاری دست می‌زد، از دوران کودکی امام حسین(ع) تا قبل از عاشورا ادامه داشت.

زهراسادات مرتضوی

انتهای پیام
captcha