تربیت کودک قطعاً مهمترین وظیفه والدین است، والدین همواره در تلاش هستند تا بهترین روشها را برای تربیت فرزندانشان به کار بگیرند تا با تربیت افرادی صالح، آیندهای درخشان را برای آنها رقم بزنند، در جامعه روشهای تربیتی مختلفی وجود دارد که بهطور کلی به دو دسته تربیت دینی و تربیت روانشناسانه تقسیم میشوند، در همین راستا و برای کمک به والدین در امر تربیت فرزند، خبرنگار ایکنا از قم گفتوگویی با سیدعلی حسینیزاده نویسنده و دانشیار گروه علوم تربیتی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه انجام داده است که تقدیم مخاطبان میشود.
ایکنا- امروزه شاهد رویکردهای متفاوتی در زمینه تربیت فرزند هستیم، روانشناسی و تربیت اسلامی و یا همان تربیت دینی در مواردی با هم اختلاف دارند و والدین سردرگم هستند که کدام یک را دنبال کنند؛ از دیدگاه شما برای رفع این سردرگمی چه باید کرد؟
بحث اختلاف در هر حوزهای از علوم و معارف وجود دارد و حتی این اختلاف موجب رحمت است، در روانشناسی و تربیت دینی نیز اختلاف به حدی نیست که موجب نگرانی شود، امکان دارد در جاهایی تفاوتهایی با یکدیگر داشته باشند حتی در خود روانشناسی و دین اسلام هم دیدگاههای مختلفی وجود دارد، این تفاوتها نشاندهنده راههای مختلفی است که برای تربیت وجود دارد.
اگر روانشناسی و تربیت دینی را دو شیوه مجزا از هم بدانیم، باز هم با یکدیگر اختلاف چندانی ندارند و در کلیات با هم هماهنگ هستند و فقط ممکن است در جزئیات تفاوتهایی داشته باشند و این تفاوتها نه تنها مشکلی ایجاد نمیکند، بلکه راههای مختلفی بهسوی یک هدف هستند، لذا نگرانکننده نیست و والدین براساس علاقه و اعتقادی که دارند میتوانند انتخاب و عمل کنند.
مسئله مهم مطرح این است که والدین التزام کامل به هیچ یک از روشهای تربیتی ندارند، گاهی بر مبنای یکی و گاهی بر مبنای دیگری عمل میکنند که نتیجه نخواهد داد، اما اگر تک روشی را در پیش بگیرند نتیجه میدهد.
ایکنا- برخی از آموزههای روانشناسی، آموزههای فرهنگی است و زمانمند هستند یعنی ممکن است 10 سال بعد بگویند مواردی که امروزه گفتیم معتبر نیستند و کارکردهای دقیقی ندارند، تکلیف والدین در این موارد چیست؟
همانطور که روانشناسی زمانمند است، در آموزههای دینی هم بسیاری از نکات زمانمند هستند؛ حدیث امام علی(ع) در رابطه با تربیت فرزند برای زمان خود تأییدی بر این موضوع است، هر چند که روانشناسی بیشتر زمانمند است، تحقیقات روانشناسی انسان را به قطعیت نمیرساند و پایدار نیستند. در اینجا هنر معلمی ظاهر میشود که باید آموزهها را در کنار یکدیگر بررسی کند و از هر کدام متناسب با شرایط و فرد گزینش کند، لذا در این موضوع باید شاهد تلفیقی از علم و هنر باشیم و والدین با هنر معلمی علم را پیاده کنند.
ایکنا- در آموزههای دینی و قرآنی بهصورت کلی مواردی مطرح میشود، مانند پیامبر(ص) کودکان را میبوسید پس ما باید به آنان مهربانی کنیم و در واقع بهصورت مصداقی به موارد تربیتی کودکان نپرداخته است، دراین موارد چه باید کرد؟
در اسلام و تربیت دینی دو موضوع اصول و روشها را داریم، اصول نسبتاً ثابت هستند، بهطور مثال در حدیث بوسیدن کودک، بوسیدن یک شیوه است و حکایت از محبتی دارد که باید به کودک داشته باشیم، این محبت یک اصل است؛ در نتیجه این شیوهها هستند که متفاوت میشود اما اصل محبت و عشق به فرزند در تربیت نسبتاً ثابت است، البته این اصل هم ممکن است در مقطعی که فرزند اعتقاداتی را اتخاذ کرد و راهش از والدین فاصله گرفت تغییر پیدا کند. این قاعده نسبت ثابتی است که روشها بر حسب زمان و شرایط دچار تغییرات میشوند اما اصول نسبتاً پایدارتر هستند، لذا باید به اصول تمسک کرد و شیوهها و روشها را متناسب با شرایط زمانی و فردی اتخاذ کنیم.
ایکنا- آیا موارد مصداقی در تربیت اسلامی داریم؟ مثلاً در برابر پرخاش کودک و لجبازی و یا هر مورد دیگر، از دیدگاه تربیت اسلامی چه کاری میتوان انجام داد؟
در تربیت دینی ممکن است که تربیت مصداقی داشته باشیم اما نمیتوان بهعنوان نسخه ثابتی برای همه استفاده کرد، گاهی فرد در زمان ذکر حدیث، در شرایط خاصی بوده که ممکن است فقط برای فردی که در نزدیکی این شرایط است مفید باشد.
همچنین یک بحث برای ماندگاری طولانی، باید کلیات را مطرح کند و وارد جزئیات نشود، ضمن اینکه نباید تنها رفتار و شرایط فعلی کودک را در نظر گرفت زیرا عوامل مؤثر در تربیت بسیار گسترده هستند و از پیش از تولد شروع میشود. باید دید آیا شرایط قبل از تولد بهطور مثال تناول غذای حلال رعایت شده و یا در دوران حمل چه احساسات و عقایدی بر مادر حاکم بوده، این موارد همه بر فرزند تأثیرگذار است، مثلاً ممکن است کودک در سنین 5 و 6 سالگی عصبی باشد که این عصبانیت قطعاً مربوط به دوران قبل از تولد هم میشود.
ایکنا- در اسلام تأکید شده که کودک در هفت سال اول امیر و سید، در هفت سال دوم مطیع و فرمانبردار و در هفت سال سوم وزیر و مشاور است، آیا محبت بیقید و شرط به کودکان بهویژه در سالهای اولیه عمر او باعث سرکشی و عدم کنترل بر وی نمیشود؟
اگر والدین براساس هر دو دیدگاه تربیت اسلامی و روانشناسی تمام شرایط را رعایت کنند، در آن صورت میتوانیم طبق حدیث معروف امام علی(ع) در رابطه با پادشاهی کودک در هفت سال اول عمل کنیم، همچنان که اگر در هفت سال اول به کودک بها ندهیم و شرایط پادشاهی او را احترام نگذاریم، در هفت سال دوم عبد نخواهد بود و بندگی نمیکند.
البته این حدیث به این معنا نیست که تمام کودکان را در همه شرایط در هفت سال اول آزاد بگذاریم، بلکه در جاهایی محدودیتهایی وجود دارد؛ در اصل، این حدیث به این معناست که غالب کودکان در هفت سال اول مطیع نیستند، هرچند شرایط تعبدی هم نسبی است و مطلق نیست؛ در روایات معصومین(ع) هم داریم که میفرمایند ما فرزندان خود را در پنج سالگی به نماز امر میکنیم اما شما در هفت سالگی به نماز امر کنید که همین روایت نشاندهنده تفاوت کودکان با یکدیگر است، زیرا ائمه معصوم(ع) شرایط قبلی را رعایت میکردند در نتیجه فرزندانشان هم در هفت سال اول پذیرش داشتند.
لذا باید در هر مرحله، شرایط قبلی به خوبی رعایت شود تا بتوانیم این مراحل را درست اجرا کنیم. همچنین در روایات داریم در زمان انتخاب همسر باید به فکر تربیت فرزند بود و همسر مناسب گزینش کرد. این هفت سال پادشاهی هم به این معنا نیست که در این هفت سال آموزش وجود نداشته باشد بلکه باید در حین بازی کودکان آموزش ببینند و همچنین در دوره دوم هم صرفاً امر و نهی نشوند، پس اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط باید سرتاسر تربیت فرزند، طبق روحیات و شرایط متربی رعایت شود.
ایکنا- آیا صرف رعایت تمام شرایط تربیت فرزند، باعث میشود فرزندان صالحی داشته باشیم؟
ذکر این نکته مهم است که والدین حتی اگر طبق دیدگاه اسلامی همه شرایط را رعایت کنند، باز تضمینی نیست آنطور که میخواهند فرزندشان تربیت شود، زیرا یک عامل مهم به نام اراده و اختیار خود فرزند وجود دارد. فرد مختار است و براساس اختیار خودش راهش را انتخاب میکند. در روایات داریم که والدین شرایط عنوان شده را رعایت کنند اگر فرزند هدایت شد فهو، که غالباً هم همینطور است، اما اگر هدایت نشد آنها معذورند.
ایکنا- برخی گروههای تندرو در این میان معتقدند هر چه که قرآن و حدیث گفت در مسئله تربیتی دنبال کنید، آیا صرفاً با یک حدیث بهطور مثال در مورد بوسیدن کودکان، امروزه میتوان فرزند را تربیت کرد؟
در تربیت کودک نمیتوان صرفاً تربیت اسلامی را مبنا قرار داد و کافی نیست بلکه باید از علوم دیگر که در راستای تربیت اسلامی هستند کمک گرفت و آن علوم را با دیدگاه اسلامی گزینش کرد چون نمیتوان تمام موارد را از احادیث و منابع اسلامی بهطور دقیق دریافت کرد و نیاز به علم اجتهاد دارد؛ در احادیث مربوط به تربیت اسلامی هم باید حد و مرز را از احکام اسلامی دریافت و رعایت کنیم و صرفاً نباید به احادیث و روایات توجه کنیم، پس باید ضمن رعایت احادیث، کودک را در محدوده معین شده آزاد بگذاریم و حتی رعایت موارد حرام و ممنوع را به وی تذکر داده، همچنین با دادن شناخت و آگاهی به فرزند، باعث تقویت اراده کودک شویم.
ایکنا- نکته پایانی اگر برای مخاطبان دارید، بفرمایید.
نتیجه بحث این میشود که تربیت اسلامی با روانشناسی و اصول رشد منافات ندارد، بهطور مثال حدیث سه هفت سال، سه دوره کلی را بیان میکند و اصول رشد هم پذیرش تدریجی را بیان میکند، تربیت یک سیر تدریجی دارد و دورهها با یکدیگر همپوشانی دارند و کودک بهصورت طیفی وارد مرحله بعد میشود، مثلاً روحیه کلی بچهها به این صورت است که بین پنج تا هفت سالگی و بین 12 تا 14 سالگی وارد مرحله بعد میشوند و بر حسب تفاوتها و سرمایهگذاری والدین بر کودکان، این فاصله متفاوت خواهد بود.
گفتوگو از مهنوش بهروز
انتهای پیام