به گزارش ایکنا از اصفهان، شب گذشته، سوم اسفندماه، نشستی با عنوان «نقش دین در خشونتهای خانگی علیه بانوان؛ بازدارنده یا افزاینده» از سوی انجمن علمی علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان با حضور حجتالاسلام محمد سلطانی، استادیار دانشکده الهیات دانشگاه اصفهان در شبکه اینستاگرام برگزار شد.
حجتالاسلام سلطانی در این نشست، اظهار کرد: وقتی سؤال یا مطلبی مطرح میکنیم و کلمه دین را در آن به کار میبریم، باید دقت کنیم، چراکه دین مجموعهای از افکار و اندیشههای بسیار متفاوت است و نمیتوان حکم واحدی بر آن حمل کرد؛ مثلاً اگر پرسیده شود که آیا دین به کار امروز ما میآید یا نه، نمیتوان پاسخ آری یا خیر به این پرسش داد و اصلاً طرح این سؤال نادرست است. یا اگر پرسیده شود که فلسفه با دین مغایرت دارد یا با آن همافق است؟ باید پرسید کدام فلسفه و کدام دین؟ نمیتوان مفهوم دین را بهصورت مطلق به کار برد و حکمی را با پاسخ آری یا خیر، بر آن حمل کرد.
وی افزود: ممکن است کسی بگوید وقتی این سؤالات در یک محیط اسلامی و شیعی مطرح میشود، منظور دین اسلام و مذهب شیعه جعفری است، ولی معتقدم حتی در این محیط نیز این پرسشها دقیق به نظر نمیرسد و باید پرسید کدام قرائت و خوانش از دین اسلام و مذهب شیعه جعفری مدنظر است؟ در کشور ما، اندیشمندان زیادی حضور دارند که همه از نظر کلامی و حقوقی، مسلمان و شیعه هستند، ولی خوانش و برداشت آنها از دین و مذهب بسیار با هم متفاوت است، گاهی این خوانشها و برداشتهای متفاوت در مقابل هم قرار میگیرند و بعضاً کار به نزاع و جنگ میکشد. بنابراین، نمیتوان به یک پاسخ آری یا خیر رسید و به این پرسش، پاسخ داد که دین اسلام و مذهب شیعه جعفری کاهنده خشونت خانوادگی است یا افزاینده آن. من این سؤال را ادامه میدهم و میپرسم چه کسی قرار است این دین و مذهب را تفسیر کند؟ مثلاً مفهومی به نام آیات محکم و متشابه وجود دارد که ممکن است افراد درباره محکم یا متشابه بودن آیات با هم اختلاف نظر داشته باشند. با محکم یا متشابه دانستن هر آیه یا حدیث، ممکن است دو اندیشه در مقابل هم قرار بگیرند.
استادیار دانشکده الهیات دانشگاه اصفهان اضافه کرد: ما با متن مقدس یعنی قرآن و حدیث سروکار داریم که واژگان آنها ممکن است تفسیرهای متفاوتی بپذیرد، چنانکه امیرالمؤمنین(ع) وقتی عبدالله بن عباس را برای گفتوگو با خوارج فرستاد، فرمود: «لا تُخاصِمْهُم بالقرآنِ؛ فإنَّ القرآنَ حَمّالٌ ذو وُجوهٍ، تَقولُ و يَقولونَ، و لكنْ حاجِجْهُم (خاصِمْهُم) بالسُّنَّةِ، فإنّهُم لن يَجِدُوا عَنها مَحيصا؛ با آنان به وسيله قرآن ستيزه مكن؛ زيرا قرآن وجوه گوناگونى دارد. تو چيزى مىگويى و آنها چيزى مىگويند، بلكه با آنان به وسيله سنت احتجاج كن، زيرا آنان در برابر سنت راه گريزى (توجيهى) ندارند.» در سورههای مکی، آیات متعددی وجود دارد که به صلح، همزیستی مسالمتآمیز و ترک مخاصمه فرمان میدهد، ولی بعد از فتح مکه، سوره برائت و آیات جنگ نازل شد، چنانکه آیه سیف یا آیه شمشیر در سوره توبه مشهور است. عموم مفسران، بهویژه از غیرشیعه، با استناد به آیه سیف، تمام آیات سورههای مکی و مدنی را که بر صلح و زیست مسالمتآمیز دلالت میکنند، منسوخ دانسته و آنها را به آیاتی تبدیل کردهاند که فقط خوانده میشود و ارزش تاریخی دارد. در واقع، آیه سیف را بر تمام قرآن حاکم کردهاند.
وی با بیان اینکه برخی شخصیت انسانی و کرامت زن را نادیده میگیرند و حقوقی برای او قائل نیستند، گفت: این موضوع از دو آسیب سرچشمه میگیرد که اولین آن، دیانت گزینشی است. به این معنا که افراد از مجموعه قرآن کریم که در طول 23 سال بر پیامبر(ص) نازل شده است، بر یک آیه انگشت گذاشته و آن را از سایر آیات جدا میکنند، مثل اتفاقی که درباره آیه سیف رخ داده و آن را بر آیات دیگر حاکم کردهاند. این دیانت گزینشی در رفتار متدینان نیز دیده میشود، یعنی در برابر یک منکر فریاد میزنند، ولی در برابر منکرات دیگر سکوت میکنند. در واقع، آن بخش از دین را که با آنها سازگار است، دامنگیرشان نمیشود و لطمهای به آنها نمیزند، دائماً بیان میکنند.
حجتالاسلام سلطانی ادامه داد: دومین آسیب نیز این است که ما در بعضی از مسائل تفسیری، فقهی و اندیشهای، یکی از دو حجت اصلی خداوند یعنی عقل و خرد را کنار گذاشتهایم. ممکن است درباره موضوعی، به آیه یا روایتی استناد کنیم، ولی مگر بنا نبود عقل را حجت قرار دهیم و عقل و وحی در کنار هم باشند؟ مگر عقل، حجت باطنی نیست؟
وی با تأکید بر اینکه نباید قرآن کریم را جنسیتی معنا کنیم، تصریح کرد: در آیات قرآن، عموماً ساخت مذکر به کار رفته است و همین باعث شده تا برخی تصور کنند مخاطب قرآن، مردان هستند. در حالی که این تصور، اشتباه بزرگی بوده و حتی از نظر ادبی نیز نادرست است. ساخت مذکر الزاماً به معنای جنسیت مذکر نیست و در مواردی که عربزبان جنسیت را در نظر نمیگیرد یا بحث جنسیت مطرح نیست، باز هم ساخت مذکر به کار میبرد، چنانکه درباره ذات باریتعالی که جنسیت ندارد، این ساخت به کار میرود. عقیده من این است که آیات مربوط به همسران، دوسویه است، یعنی چه زن و چه شوهر، اگر خواستههای طبیعی، منطقی و قانونی یکدیگر را اجابت نکنند، مرتکب نشوز شدهاند. از طرف دیگر، چه کسی واژه «وَاضْرِبُوهُنَّ» در آیه 34 سوره نساء را کتک زدن زنان معنا کرده است؟ این واژه نباید اینگونه معنا شود و معنای آن بیشتر به تشر زدن میماند.
این استاد دانشگاه با اشاره به ماجرای قتل اخیر در اهواز، گفت: در خصوص مماثله در قصاص، باید عقل را به کار بیندازیم. یکی از مهمترین سرچشمههای خشونت و جنایت، این است که عنوانی را بزرگتر، بیشتر و پیشتر از انسان بودن در نظر بگیریم. یعنی به جای تأکید بر انسانیت یک فرد، بر جنسیت، ملیت، رنگ پوست و مذهب او تأکید کنیم. در واقع، سرچشمه خشونتها این است که افراد، یکدیگر را انسان در نظر نگیرند و عنوان دیگری برای هم به کار ببرند. اینجاست که سر سخنان امیرالمؤمنین(ع) خطاب به مالک اشتر آشکار میشود که فرمود: «مردم دو دستهاند، یا برادر دینی تو هستند و یا انسانی مانند تو». با این نگاه، تمام آنچه را که در قرآن کریم وجود دارد، باید از حالت جنسیتی خارج و آنها را دوسویه معنا کنیم.
وی افزود: در قصاص، جان در برابر جان حاکم است و نفس انسانی، جنسیت ندارد. اگر قاتل، شوهر یا پدر مقتول باشد، نمیتوان گفت قصاص نمیشود. خشونت خانگی و خانوادگی شدیدتر از خشونت خیابانی است و پدری که فرزندش را میکشد، جنایتکارتر از غریبهای است که این کار را انجام میدهد. خانه باید مأمن و جانپناه باشد، نه کشتارگاه و کسی که جانپناه را به کشتارگاه تبدیل کرده، جرمش بیشتر است و کیفر بزرگتری باید داشته باشد. قرآن کریم در سوره اسراء، از قتل فرزند دو بار نهی میکند. عدهای به بعضی از روایات استناد میکنند و میگویند پدر قصاص نمیشود، چون وجود فرزند از پدر است. چه کسی این را گفته؟ نفس و وجود همان روح است که خدا در انسان میدمد. این روایات، مخالف قرآن است و عقل آنها را نمیپذیرد.
حجتالاسلام سلطانی با اشاه به برخی حواشی که درباره مهریه مطرح میشود، بیان کرد: مثلا گفته میشود که اگر مرد از زن کامجویی کند، باید مهریه بپردازد، در حالی که این تکلیف در واقع، عمل به پیمان ازدواج محسوب میشود و هدیهای به نام مهریه نیز برای آن تعیین شده است، نه اینکه کامجویی در برابر مهریه باشد. اتفاقاً کامجویی در برابر پیمان ازدواج است، یعنی آنچه موجب کامجویی میشود، پیمان زناشوییست و جزئی از این پیمان، مهریه نام دارد و مهریه واقعاً باید بهصورت هدیه باشد.
وی ادامه داد: در موارد دیگر مثل حق طلاق و کودکهمسری نیز عقل حاکم است. عقل میگوید دختری که در سن کودکی قرار دارد، اصلاً نمیتواند پیمان زناشویی را درک کند و در جایگاه یک زن دارای همسر بنشیند. بنابراین، چگونه یک پدر میتواند فرزند کم سن و سال خود را به اجبار، به ازدواج یک مرد درآورد؟ این قطعاً نوعی ظلم است و خداوند عادل حکیم هیچ حکم ظالمانهای صادر نمیکند. هر حکمی که به ظلم بینجامد، از شریعت حکیمانه اسلام منتفی است.
انتهای پیام