شرایط بسیار سخت سیاسی ـ اجتماعی حاکم بر دوران امام هادی(ع) و محصور بودن ایشان از یکسو و موقعیت خطیرشان به جهت نزدیکی با ولادت امام موعود شیعه(عج) و به طبع، لزوم روی آوردن به تقیه مضاعف، موجب شده که آن حضرت(ع) مجال چندانی برای ارائه دیدگاههای سیاسی نداشته باشند، به همین دلیل برخی از دیدگاههای کلی آن حضرت(ع) که هم در عرصه سیاست مصداق و کاربرد دارد و هم در غیر حوزه سیاست، تحلیل و تفسیر میشود. به عبارت دیگر، از منظر سیاسی به سخنان آن حضرت نگریسته و تفسیر سیاسی از آنها ارائه خواهد شد.
امام هادی(ع) به دلیل حاکمیت شرایط تقیه و عدم دسترسی آسان مردم به آن حضرت(ع)، نگران مسئله امامت بعد از خود بودند. این دغدغه وقتی بیشتر رخ مینماید که بدانیم امام، فرزندی بزرگتر از امام حسن عسکری(ع) به نام ابوجعفر داشتند که در زمان حیات آن حضرت(ع) از دنیا رفت. این نگرانی از آن جهت بود که برای بسیاری از شیعیان این پیش فرض به وجود آمده بود که امامت به فرزند ارشد امام پیشین میرسد و از اینرو، امکان گمراهی آنان وجود داشت. به همین دلیل امام هادی(ع) با اشاره به امامت حسن عسکری(ع)، سعی بر آن داشتند تا زمینه گمراهی طیفی را از شیعیان از بین ببرند.
مبانی نظری سیاست و حکومت در گفتمان اسلامی
امام هادی(ع) با زیارت جامعه کبیره و زیارت امیرالمؤمنین(ع) در روز غدیر، اوصاف امام شایسته و عادل را تبیین نموده و مردم را به پیروی از ایشان دعوت کردهاند. در زیارت جامعه، آن حضرت، ائمه معصوم(ع) را به عنوان صاحبان حقیقی حکومت و کسانی که جوهره سیاست را به خوبی میدانند، معرفی کرده و آنها را محور حق دانستهاند. یکی از زیرمجموعههای این حق و حقانیت که در مباحث سیاسی شیعه مورد توجه قرار میگیرد، منازعات آنها با حکومتهای جبار زمان خودشان و حق ولایت و زمامداری است، بنابراین، امام(ع) با این بیان، حق ولایت و حکومت را تنها در انحصار ائمه معصوم(ع) میدانند.
در بخش دیگری از این زیارت، امام هادی(ع) راه نجات مردم را روی آوردنشان به ائمه اطهار(ع) میدانند. به تبع، اولین و مهمترین جلوه روی آوردن به امامان شیعه(ع) پیروی از دستورات آنها و روش و منش آنها در حوزه سیاست و اجتماع است. دستیابی به صلاح دین و دنیا و برقراری عدالت که قرآن کریم از اهداف رسالت انبیا بیان فرمود باید هدف اصلی در هر حکومت دینی باشد و این هدف در پرتو امامت پیشوایان معصوم(ع) قابل تحقق است و به این دلیل که نظام امامت جلوهگاه کامل حاکمیت الهی و طریق نبوی است.
در اندیشه امام هادی(ع) در امتداد خلافت معصومان در دوران غیبت، فقها و علمای دین قرار دارند که باید حافظ و پیشرو در راه حق و عدالت باشند و مردم و جامعه را از خطر انحراف نجات دهند. آن حضرت(ع) در مورد اهمیت نقش علما و فقها معتقد بودند که اگر علمای دین در دوران غیبت نباشند تا دعوتکننده به دین الهی و راهنماییکننده به سوی او باشند، با دلایل متقن از دین خداوند دفاع کنند، بندگان ضعیف الایمان را از دامهای شیطان برهانند و همچون کشتیبانی که مانع از انحراف کشتی به چپ و راست است، دلهای این افراد را از انحراف حفظ کنند، مردم از دین خدا برمیگردند. به راستی که این دانشمندان نزد خدا برتر از بقیه هستند.
یکی از مهمترین ویژگیهای هر نگرش و مکتب سیاسی که خط مشیها و سیاستگذاریهای بعدی نیز بر آن مبتنی است، نوع نگاه به دنیا و قدرت و حکومت است. در جهانبینی اسلامی، اساساً دنیا و متعلقات آن که قدرت و حکومت نیز یکی از آنهاست، امری گذرا و بیارزش تلقی میشود و صرفاً زمانی ارزش دارد که بتوان به وسیله آن حقی را احقاق یا عدالتی را برپا کرد و یا باطلی را از بین برد. امام هادی(ع) حاکمان جایر گذشته را این گونه وصف میکنند: (بر بلندای کوهها شب را به سحر آوردند، درحالی که مردان چیره و نیرومندی از آنان پاس میدادند، ولی آن قله کوهها برایشان سودی نبخشید. از پناهگاههایشان بیرون کشیده شدند و در زیر خاک قرار گرفتند و چه بد جایی را برای رحل اقامت برگزیدند. پس از آنکه در قبرهای خود قرار گرفتند، فریادزنی بر آنها بانگ زد: کجا رفت آن دستبندها، کو آن تاج و تختها و کجاست آن زر و زیورها. کجا رفت آن چهرهها که با ناز و نعمت پرورش یافته و مقابل آنها پردههای گرانبهای نازک آویخته بودند.
این نوع نگرش امام هادی(ع) نشان میدهد که در دست داشتن قدرت و حکومت صرفاً برای لذتهای دنیوی و تسلط بر دیگران ارزش ندارد و عاقبت آن پشیمانی و از دست دادن آخرت است، مگر اینکه در چارچوب کلان (دنیا مزرعه اخرت) بتوان با احقاق حق و اجرای عدالت به بندگان خدا خدمت کرد.
همکاری با حکومت ظالم
امام هادی(ع) اهمیت تقویت حکومت حاکم عادل و تضعیف حکومت حاکم غاصب و جایر را مورد تأکید قرار دادهاند. یکی از یاران ایشان برای آن حضرت(ع) نامهای نوشت و در مورد کار کردن در دستگاه عباسیان سؤال کرد. امام(ع) در جواب فرمودند: اگر این کار کردن و داخل در دستگاه ایشان شدن به اجبار صورت گرفته باشد، مانعی ندارد و در این صورت، بنده در پیشگاه خداوند معذور است، اما در غیر این صورت، ناروا و ناپسند است و ناگزیر اندکش بهتر از زیادش است. او میگوید: به امام عرض کردم هدف من از داخل شدن در این دستگاه یافتن راهی برای ضربه زدن به آنها برای انتقام است (در این صورت چه حکمی دارد؟)، امام در جواب فرمودند: (در این صورت نه تنها این کار حرام نیست بلکه اجر و ثواب نیز دارد).
این حدیث نشان میدهد آن حضرت(ع) عملی را که موجب تقویت ظالم شود، حرام میدانستند، اما نکته مهمی که در این زمینه باید به آن توجه داشت، این است که در گذشته، نخست حکومتها متعلق به پادشاهان و خاندان آنها بوده است و نظام سیاسی و قدرت به نوعی شخصی تلقی میشد؛ دوم، حیطه تسلط و سیطره حکومتها بر زندگی مردم محدود بود و سوم، نظامهای سیاسی پیچیده و گسترده وجود نداشت. امروزه شرایط به کلی متفاوت شده است و نظامهای سیاسی پیچیده و گسترده شکل گرفتهاند و متعلق به شخص یا خاندان خاصی نیستند، بلکه متعلق به کل مردماند و حاکمان فقط به تدبیر امور میپردازند، حتی اگر حاکمی غیر عادل باشد، ممکن است ضرر عدم همکاری با نظام سیاسی بیشتر متوجه مردم شود، همچنان که کمک و همکاری با هر بخشی از دولت و حکومت، کمک و خدمت به کل جامعه تلقی میشود و ازاینرو، این فرمایش امام(ع) باید در فضای حاکمیت وقت در نظر گرفته شود و جوهره سخن ایشان که همانا عدم تقویت حاکمیت جایر و تضعیف آن تا حد امکان است، مورد تاسی قرار گیرد.
از دیدگاه امام هادی(ع) در صورتی که افراد دارای صلاحیت و شایستگی که صاحبان حقیقی ولایت هستند، به حکومت برسند و به کلی و به اجمال، عدل در جامعه حاکم شود، هرچند که ممکن است ظلم و جور نیز در گوشه و کنار مشاهده شود، تا مادامی که انسان یقین به آن پیدا نکرده است، باید نسبت به تمامی افراد حسن ظن داشته و خوشگمان باشد و در حکومت ظالم عکس این صادق است؛ فرمودند: آن زمانی که عدل از جور بیشتر است، مردم حق ندارند به کسی بدگمان باشند تا آنکه به طور یقین برایشان ثابت شود و اگر در زمانی جور و ظلم بیشتر از عدل بود، نباید به کسی گمان نیک داشت، مگر آنکه ثابت شود.)
منابع: کتاب بحارالانوار و hawzah.net