محمدعلی بصیری، عضو هیئت علمی گروه روابط بینالملل دانشگاه اصفهان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، با اشاره به مذاکرات احیای برجام، اظهار کرد: در نشست اول این مذاکرات، نگاهها و تحلیلها زیاد مثبت نبود، چراکه به نظر میرسید دو طرف ایرانی و غربی به دنبال حداکثرخواهی هستند و این موضوع در رسانهها مطرح شد که احتمال زمانبر بودن و حتی به بنبست رسیدن مذاکرات وجود دارد، ولی در نشست پنجشنبه گذشته، آنچه از اخبار و تحلیلها برمیآید، نشان میدهد که دیدگاهها به هم نزدیکتر و واقعگرایانهتر شده است.
وی افزود: مهمترین مسئله در دیپلماسی، بده بستان است؛ ایران باید امتیازی بدهد و امتیازی برابر بگیرد، مشروط بر اینکه محکمکاری شود و اینطور نباشد که یک طرف سود کند و طرف دیگر بازنده باشد.
عضو هیئت علمی گروه روابط بینالملل دانشگاه اصفهان درباره شروط پنجگانه ایران در این مذاکرات، گفت: شاید منطقی باشد که دولت جدید مذاکرات را با این شرایط پیش ببرد، چون شروط طرف مقابل نیز حداکثری است و در شروع مذاکرات، منطق اقتضا میکند که ایران نیز برای ایجاد توازن و عدول طرف مقابل از زیادهخواهی شروط حداکثری مطرح کند، ولی اگر طرف مقابل از موضع خود کوتاه بیاید و ایران بیش از حد بر مواضعش اصرار ورزد، میتواند مسئله را کشدار کند و نتیجه مطلوب برای هیچ یک از طرفها به دنبال نداشته باشد. مهم این است که دو طرف از خود انعطاف نشان دهند و ابعاد مختلف مسئله نیز در نظر گرفته شود.
بصیری بیان کرد: بعضاً رسانهها از عمق مباحث مربوط به دیپلماسی آگاهی و اطلاع ندارند که میگویند هیئت 40 نفره برای تفریح رفته، در حالی که واقعیت امر چیز دیگری است و اگر هیئتی 40 نفره متشکل از مدیران کلیدی و متخصصان مباحث مربوط به برجام و تحریمها از طرف ایران در مذاکرات حضور داشته باشد، گام کارشناسی درستی برداشته شده است و این هیئت باید ابعاد مختلف را در نظر بگیرد، تا توافق آینده به سرنوشت برجام دچار نشود. واقعیت این است که طرفهای مقابل از همان ابتدا با هیئتی 60 تا 70 نفره در مذاکرات حاضر میشدند و تحلیلگران مغرض و معاند بر این موضوع مانور نمیدادند. اگر هیئت ایرانی بتواند ابعاد متعددی را که باعث ایجاد نقطه ضعف در آینده میشود، مدیریت کند و بهصورت عملگرایانه، دادوستد منطقی انجام دهد، تا خطوط قرمز دو طرف آسیب نبیند، این امید وجود دارد که بتوان نتیجهای مطلوبتر از گذشته به دست آورد. به هر حال، اجرای شروط ایران کار بسیار دشواری محسوب میشود و شرایط زمانی و مکانی در مدیریت و جهتدهی به آن بسیار مؤثر است.
وی درباره مواضع آمریکا در این دور از مذاکرات، گفت: به لحاظ فنی، حقوقی و سیاسی، واقعیت این است که توان هستهای ایران با دوره امضای برجام و حتی دوره قبل از خروج آمریکا متفاوت بوده و ابعاد جدید و تغییر شرایط به لحاظ تعداد سانتریفیوژها، حجم غنیسازی و نظارتها ایجاد شده است و بازگشت به همان شرایط برجام به راحتی ممکن نیست. از طرف دیگر، گامهایی که آمریکا برداشت و تحریمهای مضاعفی که وضع کرد و همچنان آنها را ادامه میدهد، شرایط را پیچیدهتر کرده است. اینکه آمریکا و ایران به راحتی به نقطه قبل بازگردند، به سادگی ممکن نیست، هر چند رسانهها این موضوع را ساده جلوه میدهند. ابعاد جدیدی بهوجود آمده است و دو طرف باید به لحاظ فنی و تکنیکی، دوباره بحث و مذاکره و توافق کنند. شاید در کلیت بتوان از بازگشت به روح برجام سخن گفت، ولی همان توافق نخواهد بود. مسئله، پیچیده شده و هر دو طرف نیز بهدلیل اقداماتی که به کاهش اعتماد منجر شده است، وضعیت را سختتر از گذشته کردهاند.
عضو هیئت علمی گروه روابط بینالملل دانشگاه اصفهان تصریح کرد: مهمترین مشکلی که ایران در موضوع هستهای دارد، عمدتاً آمریکاست. به هر حال، این آمریکا بود که از برجام خارج شد و به آن ضربه زد و همه مشکلات را این کشور به وجود آورد، سایر طرفهای مذاکرات حداقل به لحاظ رسمی اعلام کردهاند که میخواهند در برجام بمانند، کمااینکه ماندهاند و اگر در عمل، همکاری درستی نداشتهاند، بحث دیگری است، ولی مشکل عمده در موضوع هستهای ایران، آمریکا محسوب میشود، به لحاظ خروج رسمیاش از برجام و وضع تحریمهای مستمر. بنابراین، اساساً ایران باید مسئله را با آمریکا حل کند و در گذشته نیز تا زمانی که مستقیماً با آمریکا روبرو نشد، همین برجام مشکلدار نیز تحقق پیدا نکرد و سالها مذاکرات بینتیجه با اروپاییها ادامه یافت.
وی افزود: اگر مستقیماً با آمریکا توافق نشود، نتیجه مطلوبی برای ایران به دست نمیآید و ممکن است توافقی ضعیف و شکنندهتر از گذشته رخ دهد، یا حتی مذاکرات بلندمدتی رقم بخورد که نتیجهای از آن حاصل نشود. به هر حال، طرف اصلی بحرانزا، تحریمکننده و تأثیرگذار در وضعیت اقتصادی ایران، آمریکاست و هیئت مذاکرهکننده ایرانی باید این را بهعنوان واقعیتی تلخ بپذیرد و براساس آن، مذاکره را پیش ببرد. مذاکره باواسطه و غیرمستقیم، مسئله را پیچیدهتر و سختتر میکند و آمریکا نیز در گذشته نشان داده است که نمیخواهد مسئله بهصورت ریشهای حل شود، چون مسائل دیگر را به آن ربط میدهد و دانایی، مدیریت، ذکاوت و استفاده از تکنیکهای دیپلماسی و ارتباطات از سوی ایران و دولتهایی که با آن همکاری میکنند، بیش از پیش لازم است و مذاکرات باید بهگونهای پیش برده شود که فشارها و کارشکنیهای آمریکا را خنثی کند.
بصیری اظهار کرد: منکر این نیستم که بها دادن به توان و مدیریت داخلی در بهبود شرایط تأثیرگذار است، ولی این راهکار در خوشبینانهترین حالت، 20 تا 30 درصد میتواند وضعیت فعلی را بهبود ببخشد و همچنان رفع حداکثری مشکلات به تحریمها، تجارت بینالملل، فروش نفت و سوئیفت مربوط میشود و اینها واقعیتهایی است که در اقتصاد ایران خود را نشان میدهد. حتی زمانی هم که احتمال به بنبست رسیدن مذاکرات مطرح میشود، تأثیر آن بر نرخ ارز و تورم مشهود است. وقتی ادامه تحریمها و کاهش فروش و صادرات نفت مطرح باشد، بلافاصله بر تورم در کشور اثر میگذارد، نرخ ارز بالا میرود و به مردم فشار وارد میکند. این موضوع به لحاظ عملی اثبات شده است و نیاز به استدلال ندارد. واقعیت این است که تحریمها به میزان بالایی اثر منفی بر اقتصاد ایران دارد و نمیتوان این موضوع را انکار یا از آن فرار کرد، چراکه 75 درصد تجارت و سیستم بانکی بینالمللی در اختیار کشورهایی است که به تعبیر خودشان، به دنبال فشار و مهار حداکثری ایران هستند. بنابراین، تا زمانی که تنش با این کشورها ادامه داشته باشد، درصد زیادی از مشکلات اقتصادی ما حلوفصل نمیشود و اکثر کارشناسان بیطرف داخلی و خارجی این موضوع را تأیید میکنند.
انتهای پیام