به گزارش ایکنا از قم، حجتالاسلام والمسلمین سید رضا مودب، رئیس دانشکده الهیات دانشگاه قم در نشست علمی «نگرش علامه طباطبایی به روایات تفسیری» که 24 آبانماه در دانشگاه قم برگزار شد، اظهار کرد: در دوران طلبگی و در آغاز زندگی خاطرهای که از علامه در ذهن دارم را هیچگاه فراموش نمیکنم؛ ما برای دیدن ایشان رفته بودیم و ایشان شخصا از ما پذیرایی کردند و همین امر نشان دهنده اهتمام ویژه این عالم برجسته به مهمان و مهمانداری است.
وی ادامه داد: امروز با مشاهده کتب تفسیر المیزان هر خوانندهای متوجه میشود که ایشان انسان بسیار بزرگی بوده و این تفسیر گرانقدر را از خود به یادگار گذاشت که امروز شاهد استفاده از آن در اغلب رسالههای دکتری هستیم؛ تفسیر المیزان افتخار بزرگی برای روزگار ما در کلیه ابعاد از جمله بعد کلامی، اخلاقی و اجتماعی به شمار میرود.
رئیس دانشکده الهیات دانشگاه قم با اشاره به اکراه علامه طباطبایی در راستای ادامه تحصیل در آغاز دوران تحصیل، ادامه داد: انسان گاهی در زندگی با اکراه اقداماتی را انجام میدهد که در آینده به خیر بودن آن پی میبرد مانند ادامه تحصیل علامه با اکراه در ابتدای سالهای تحصیل که به نقل از خود ایشان پس از ۴سال صبر در این راه عنایت خداوندی دامنگیر ایشان شده و در خود نوعی شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل احساس کرده است.
عضو انجمن قرآن پژوهی حوزه علمیه اظهار کرد: علامه میگفتند، من در این راه هرگز احساس خستگی نکرده و با فراموشی زشتی و زیبایی جهان، برچیدن بساط معاشرت با غیر از اهل علم و قناعت در خور و خواب و لوازم ضروری زندگی، شب را تا طلوع آفتاب به مطالعه میگذراندم.
مودب با اشاره به دو نکته در آیه ۸ سوره مبارکه اسرا عنوان کرد: قرآن سفره گستردهای پر از نعمت و شفا است و کسی که قرآن را میخواند باید به دنبال این شفا و برکات باشد اما انسانهای ظالم از شفای قرآن بهرهای نبرده و کسی از این سفره پر نعمت بهرهمند میشود که نگاه مطالبهگرانه، خیرخواهانه، ژرف و مثبتاندیش داشته باشد.
وی در ادامه تفسیر این آیه شریفه تصریح کرد: در این آیه هم تعبیر شفا و هم تعبیر رحمت آمده اما بسیاری از مفسرین معتقدند که این دو مرحله یکسان نبوده و شفا مرحله پاکسازی انسان و رحمت مقام بهرهمندی از نعمتها است.
رئیس دانشکده الهیات دانشگاه قم جمله گوهربار مرحوم طبرسی در مورد تبرک جستن انسان از قرآن کریم را مورد تاکید قرار داد و افزود: در جلد ۵ و ۱۰ المیزان توسط علامه نوشته شده که من این روایت را کامل تفسیر میکنم و در گذشته نیز به صورت مکرر آن را ذکر کردم؛ همین امر خود بر استناد تمسک جستن علامه از روایات و احادیث پیامبر و ائمه در تفسیر قرآن اشاره دارد.
در ادامه این نشست حجتالاسلام والمسلمین دیاری، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، عنوان کرد: این امر که علامه طباطبایی برای تفسیر المیزان و البیان چه میزان به روایات تفصیلی و سایر منابع استناد داشتند و به عنوان منبع از آن استفاده کردند جنبه آماری دارد.
وی اضافه کرد: عنوان تفسیر البیان قرآن و احادیث است اما انتقاداتی در مسیر بیان تفاسیر و تاریخ تفسیر وارد شده که علاقهمندان در این زمینه به دلیل کمبود وقت و تحلیل کلیه ابعاد میتوانند برخی از این موارد را که به صورت کتاب و مقالات متعدد در حوزه علوم و قرآن و تفسیر احادیث دستهبندی شده را مطالعه کنند.
دیاری با اشاره به کتاب علامه طباطبایی به تحقیق دکتر شادی نفیسی و اقدامات انجام شده بر اساس بررسی تفسیر المیزان، ادامه داد: مرحوم استاد احمدی از شاگردان برجسته علامه بودند که هنگام سخن گفتن از علامه پیش از مطرح کردن جنبههای علمی ایشان، از اخلاق و عرفان این عالم برجسته صحبت میکردند و از وی به عنوان طلیعهدار دانش تفسیر و احیاگر تفسیر رسمی در حوزه علمیه یاد میکردند.
وی ادامه داد: اصل نیازمندی و تفسیر نیز مورد بحث است اما آیا این تفسیر از درون خود قرآن استفاده میشود و آیهای با کمک آیات دیگر باید تفسیر شود؟ مرحوم طباطبایی در مورد اینکه دلالت قرآن در مورد خودش کافی است، میگوید راه برای فهمیدن قرآن باز است و تفسیر قرآن کریم را میتوان از طریق خود آیات نیز متوجه شد.
استاد دانشگاه قم گفت: نارسایی و کاستیهایی در روشهای دیگر وجود دارد که مباحث آن قابل فهم نیست پس چطور میتوان تصور کرد کتاب قرآن که به عنوان راهبرد و نور نازل شده به راهنمای دیگر نیاز دارد؟ امیدواریم خداوند به ما توفیق بدهد تا بتوانیم از این نعمات بهره کافی را ببریم؛ اگر یک تفسیر مانند خورشید بدرخشد باید برای کلیه اقدامات خود از این تفاسیر در زندگی شخصی بهره ببریم.
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین رحمان ستایش مدیر گروه قرآن و حدیث دانشکده الهیات دانشگاه قم، با بیان اینکه مبانی، اصول و قواعد باید به وسیله روشهای سازمان یافته و عمل شده باشد و در گذشته اینگونه نبود، عنوان کرد: مرحوم فیض کاشانی در مقدمه تفسیر الصافی در ابتدا نقد تفسیر روایی را نوشته و کتابهایی را که به عنوان تفسیر نوشته شده نقد میکند؛ پس مطالب هنگام ارائه شدن باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
وی با بیان اینکه ما نمی گوییم به جهت اجتهادی درست یا نادرست است، اما بسیاری از موارد در این خصوص فهمیده نشده است، عنوان کرد: بسیاری از موارد نوشته شده توسط علامه در سرفصلهایی نظیر بنیان استقلال قرآن در بیان، عدم حجیت اصولی خبر واحد در تفسیر قابل درک است.
این استاد دانشگاه قم عنوان کرد: هنگام مراجعه به المیزان در فهم مقام علامه دو مساله دچار تناقض میشود که اگر کسی استقلال قرآن به قرآن را قبول کند پس اهلبیت(ع) کنار میروند؟ استقلال قرآن در بیان است و استقلال در کل نیست.
وی گفت: قرآن عربی مبین یعنی عربی روشن است که به وسیله آن با مشرکان و کفار به صورت واضح و روشن صحبت شده است بنابراین اینطور نیست که بگوییم این معنا را به ما نمیرساند مگر زمانی که پیامبر یا صحابی بگویند زیرا قرآن به خودی خود استقلال داشته و معنا را به خوبی و واضح به مخاطب می رساند.
ستایش افزود: بر اساس حدیث ثقلین دو چیز یعنی کتاب قرآن و اهل بیت(ع) به یکدیگر متصل شدهاند پس میتوان گفت که از این حدیث استقلال در بیان برداشت میشود نه انحصار در بیان و قرآن گنگ نیست و به تنهایی برای گفتن حرفهایی دارد.
وی با اشاره به اینکه معنای استقلال، انحصار نیست و ما باید کتاب را در کنار معلم یاد بگیریم ابراز کرد: علامه میگویند اگر سنت واقعی پیامبر(ص) و ائمه(ع) را برای تفسیر قرآن در دست داشته باشیم میتوانیم از احادیث استفاده کنیم پس سنت به ما یاد میدهد که ظاهر را چگونه بفهمیم؛ خود علامه تعبیری دارد که مفسر غیر از تفسیر باید روایات را بخواند و با استفاده از ابزار قرآن آن را تفسیر کند و اهل بیت(ع) در این بین نقش تعلیم انسان را بر عهده دارند.
انتهای پیام