فاطمه اکبرزاده، استاد جامعهشناسی دانشگاه اصفهان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، در تعریف فقر فرهنگی، اظهار کرد: برآورده نشدن نیازهای اساسی بشر را فقر مینامند و از آن طرف، اعتقادات، باورها، رفتارها و گفتارها که مجموعه زیست اجتماعی بشر را شکل میدهد، فرهنگ نامیده میشود. در واقع، وقتی یک سری کم و کاستیها در زمینههای گفتاری و رفتاری افراد وجود داشته باشد، از این کاستیها با عنوان فقر فرهنگی یاد میشود و در این مفهوم، نوعی نسبیت نهفته است. در تحلیل این مسئله متوجه میشویم که فقر اقتصادی درونمایه فقر فرهنگی است، از این نظر که وقتی نیازهای رفاهی و فیزیولوژیک افراد بهدرستی تأمین نشود، یک سری رفتارهای کجروانه شکل میگیرد که باعث آسیب به فرد و جامعه میشود.
وی افزود: اولین بار، دانشمندی به نام لوئیس واژه فقر فرهنگی را بهکار برد و بر این اعتقاد بود که فقر فرهنگی در شرایط ویژهای رشد میکند و تجسم مجموعه مشترکی از ارزشها و الگوهاست، یعنی الگویی از زندگی بهشمار میرود که از نسلی به نسل دیگر سپرده میشود و میتواند هم جنبه موروثی و هم جنبه اکتسابی داشته باشد. در واقع، جوامع میتوانند مولد فقر فرهنگی باشند و آن زمانی است که جنبههای زیستی بشر تحتالشعاع قرار گیرد؛ مثلاً بهداشت مورد توجه نیست، الگوی تغذیه و سبک زندگی نامناسب است، سلامت روانی و اجتماعی تحتالشعاع قرار دارد و انسجام اجتماعی و اعتماد عمومی وجود ندارد، الگوهای ارتباطی بیمار حاکم بوده و میزان آسیبهایی مثل اعتیاد و طلاق بالاست. اینها نشان میدهد که بخشهایی از سیستم فرهنگی دچار کژکارکردی شده است و فقر فرهنگی وجود دارد.
استاد جامعهشناسی دانشگاه اصفهان بیان کرد: جامعهشناسان از ورود برخی عناصر مدرنیته به فرهنگ جوامع در حال توسعه و ناهمخوانی عناصر معنوی فرهنگ با عناصر مادی، با عنوان تأخر فرهنگی یاد میکنند. یعنی زمانی که مدرنیته وارد کشورهای در حال توسعه میشود، ولی همزمان فرهنگ استفاده از آن جریان پیدا نمیکند، نوعی تأخر یا فقر فرهنگی شکل میگیرد، بهخصوص در حوزه رسانه زیاد با این مسئله مواجهیم و شیوع کرونا نیز آن را تشدید کرده است. حتی نحوه زیست شهروندان و الگوهای ارتباطی متفاوت شده و اپلیکیشنهایی وجود دارد که زندگی افراد را به شکل ویترینی و گزینشی به نمایش میگذارد و باعث میشود افراد به نمایش زندگی یکدیگر حسرت بخورند و احساس عقبماندگی داشته باشند.
اکبرزاده با بیان اینکه مقایسه اجتماعی یکی از نظریههایی است که میتواند تبیینکننده فقر فرهنگی باشد، گفت: زمانی که افراد به مقایسه زندگی خود با یکدیگر میپردازند، احساس میکنند که در برخی زمینهها عقب افتادهاند و دچار محرومیت و طردشدگی اجتماعی هستند. به نوعی، فقر فرهنگی میتواند شیوهای از تفکر، زیست و رفتار باشد و فینفسه برای جامعهای که به آن دچار است، بد نباشد، ولی وقتی در مقیاس مقایسه قرار میگیرد، میتواند برای افراد وضعیت ناخوشایندی ایجاد کند.
وی تصریح کرد: فقر اقتصادی عنصر لازم، تأثیرگذار و تعیینکنندهای در فقر فرهنگی است، یعنی اگر جامعهای دچار فقر اقتصادی باشد، قطعاً در زمینهها و جنبههای مختلف زندگی دچار فقر فرهنگی خواهد بود، چون نیازهای اولیه افراد بهدرستی برآورده نمیشود و خودشکوفایی فردی و اجتماعی اتفاق نمیافتد. در عین حال، نمیتوان گفت بینیازی یا خودکفایی اقتصادی عامل کافی برای فقدان فقر فرهنگی است، بلکه ارتقای نگرشهای فرهنگی به حوزهای از آموزشها و یادگیریها برمیگردد که فرد آنها را گذرانده و بدون شک، بستر اصلی این آموزشها و مهارتها، خانواده است. زیرساخت و ارتقای فرهنگ در یک جامعه میتواند شاخص مطالعه باشد. در جامعهای که سرانه مطالعه و پژوهش بالاست، به مراتب وضعیت فرهنگی ارتقایافتهای وجود دارد و در جامعهای که سرانه مطالعه پایین است، به همان نسبت دچار فقر فرهنگی خواهد بود، از این نظر که آن جامعه نتوانسته عناصر اندیشهورزی را در درون خود تقویت کند.
مدیر خانه جوان ادامه داد: از دیگر شاخصهای تأثیرگذار بر فقر فرهنگی، ایجاد عرصه مدنی برای گفتوگو و فرهنگ مفاهمه میان افراد است. هر چقدر بتوان پاتوقهای گفتوگو میان افراد مختلف در جامعه ایجاد کرد، باعث میشود که سرانه اندیشهورزی بالا برود، خردورزی شکل بگیرد و افراد بتوانند با اندیشهها و فرهنگ و رفتار یکدیگر آشنا شوند و تساهل و مدارای اجتماعی آنها افزایش یابد.
وی غنای فرهنگی را نقطه مقابل فقر فرهنگی خواند و افزود: جامعه ما در حوزه ادبیات، هنر و تاریخ تمدن از غنای فرهنگی برخوردار است، ولی به نظر میرسد که نسل جدید به شکلی اغراقآمیز به عناصر مادی زندگی چنگ زده و همه چیز را تحتالشعاع آن قرار داده است. در واقع، دامن زدن به فرهنگ مادیگرایی باعث شده عناصر انسانی فرهنگ که حاوی اخلاقمداری و معناگرایی است، در جامعه ما تضعیف و کمرنگ شود و شاهد این مسئله باشیم که جامعه به لحاظ فرهنگی در حال عقبگرد است. بنابراین، اگر خواهان جامعهای پیشتاز به لحاظ غنای فرهنگی باشیم، چنانکه در تاریخ فرهنگ و تمدن خود اینگونه بوده است، باید تمام عناصر هویتی در فرهنگ ملی و مذهبیمان را برای نسل جدید برندسازی کنیم، تا شاهد ارتقای فضای فرهنگی در جامعه باشیم.
اکبرزاده به تأثیر فضای مجازی بر تشدید یا بهبود فقر فرهنگی اشاره کرد و گفت: این موضوع بستگی به هر فردی دارد که از فضای مجازی استفاده میکند. در واقع، خاستگاه فرهنگی و اجتماعی افراد باید ریشهیابی و آسیبشناسی شود. فضای مجازی هم باعث فرصت و هم موجب تهدید در جامعه ما شده است؛ از یک طرف، به ارتقای سطح دانش و نگرش افراد کمک کرده و باعث به اشتراکگذاری بسیاری از مطالبی شده است که سابق بر این دسترسی به آنها آسان نبود. کسانی که علاقهمند به مطالعه و حوزه فرهنگ هستند، فضای مجازی این موضوع را برای آنها تقویت کرده، ولی کسانی که به کجرفتاریها دامن میزنند، افرادی هستند که جنبههای فرهنگی در آنها تقویت نشده است و به دنبال تأمین نیازهای روانشناختی، اجتماعی و حتی فیزیولوژیک خود در فضای مجازی هستند. بنابراین، فضای مجازی میتواند به فقر فرهنگی بیشتر در این افراد دامن بزند و موجبات مقایسههای اجتماعی را فراهم آورده و احساسات مبتنی بر محرومیت و طرد اجتماعی را تشدید کند.
انتهای پیام