لعن کردن به معنای ناسزا گفتن و دشنام دادن نیست
کد خبر: 3990556
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۰
سیدحمید حسینی:

لعن کردن به معنای ناسزا گفتن و دشنام دادن نیست

عضو هیئت‌ علمی دانشگاه قرآن و حدیث با بیان اینکه بسیاری می‌گویند تولی و تبری از فروع دین است اما جزو اصول دین شمرده می‌شو، افزود: دین یعنی درست زندگی کردن و در این صورت اولین اصل در زندگی این است که بدی‌ را کنار بگذاریم و خوبی را انتخاب کنیم.

به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحمید حسینی، عضو هیئت‌ علمی دانشگاه قرآن و حدیث، در  دهه اول محرم، «زیارت عاشورا» و شرح آن را موضوع سخنرانی خود قرار داده است.

در ادامه متن سومین سخنرانی او را می‌خوانید؛

سلام، نام خدا و نمود و نمایان کردن رحمت و مهربانی خداست و خدا برای هستی این تدبیر را کرده که از رحمت و خوبی خودش همه جا منتشر کند و همه چیز به خوبی و خوشی و مهربانی ختم شود. برای همین بنای خدا این است که بنده‌های او با هم مهربان باشند و به یکدیگر سلام کنند و وقتی یکدیگر را می‌بینند به یکدیگر اعلام کنند که من با تو خوب هستم. سلام معنایش این است که از من بدی به تو نمی‌رسد و من فقط به تو خوبی می‌کنم و چیزی جز خوبی بین ما حاکم نخواهد بود. وقتی دو نفر یکدیگر را دوست داشته باشند به یکدیگر سلام می‌کنند و امر خدا این است که همه بندگانش به یکدیگر سلام کنند.

در ادامه زیارت عاشورا پس از این سلام‌ها، لحن تغییر می‌کند و ما از ستم‌ها، بدی‌ها و زشتی‌هایی یاد می‌کنیم که بر سر بهترین بندگان خدا آمد و پس از این سلام‌ها می‌گوییم ای حسین(ع)، چه مصیبت بزرگی را در حق شما اعمال کردند و چون چنین کردند، بلافاصله شروع به لعن‌ می‌کنیم و می‌گوییم خدا لعنت کند کسانی را که اساس و بنیان زشتی‌ها و بدی‌ها را قرار دادند. در کنار آن سلام و مهربانی و زیبایی و عرض ادب بدون ذره‌ای زشتی و تندی و خشونت، وقتی که با کسانی مواجه می‌شویم که نمی‌خواهند این جریان انسانیت و زیبایی در بین بندگان خدا برقرار باشد، نمی‌توانیم تحمل کنیم و بپذیریم و اصلا سلام،‌ محبت و مهربانی بدون اعلام موضع در برابر نامهربانی‌ها، معنا ندارد.

عشق و تنفر با هم جمع نمی‌شوند

اگر من کسی را دوست دارم و واقعا به او علاقه‌مندم، امکان ندارد دشمنان او را دوست داشته باشم و دروغ می‌گویم اگر بگویم کسی را دوست دارم اما دشمن او را نیز دوست دارم. قرآن می‌فرماید که خدا در وجود انسان دو دل قرار نداده است. انسان نمی‌تواند بگوید با این دل تو را دوست دارم و با این یکی دل دشمن تو را. وقتی کسی عاشق خوبی‌ها و ارزش‌ها شد و انسانی را دوست داشت، زیرا او نمود خوبی‌ها و تجلی خدای سلام و مهربان بود، نمی‌تواند دشمنش را هم دوست داشته باشد.

علت اینکه به امام حسین(ع) سلام می‌کنیم و او را دوست داریم این نیست که در یک فرقه خاص متولد شدیم و امام نیز رهبر و امام ماست؛ چون با این منطق، هرکسی هر فرمانده‌ای را باید دوست داشته باشد، اما وقتی می‌گویم حسین(ع) را دوست دارم، به خاطر این است که اخلاق و انسانیت را دوست دارم و در حسین(ع) چیزی جز خوبی نمی‌بینم. اگر حسین(ع) را به خاطر خوبی و انسانیت دوست دارم؛ یعنی از ظلم و ستم و بدی بیزارم. خلاصه زیارت عاشورا دو چیز است؛ یکی عشق و محبت در برابر خوبی‌ها و دومی ابراز انزجار از بدی‌ها؛ چون زیارت عاشورا مسیر تعالی و نزدیک شدن به خوب مطلق است.

چطور می‌‌توان به خداوند نزدیک شد؟

چطور می‌‌توان به خداوند نزدیک شد؟ با محبتی که به امام حسین(ع) داریم که تجلی خوبی‌هاست و محبت به خوبی نیز جز با نفرت از بدی امکان ندارد و به همین دلیل سرتاسر زیارت عاشورا سلام به امام حسین(ع) و نفرت از دشمنان اوست. اینها از یکدیگر جدا نمی‌شوند. بسیاری می‌گویند تولی و تبری از فروع دین است اما جزو اصول دین محسوب می‌شود. دین یعنی درست زندگی کردن و در این صورت اولین اصل این است که بدی را بشناسیم و کنار بگذاریم و خوبی را انتخاب کنیم.

برخی‌ها می‌گویند چرا لعن می‌کنید؟ چون تصور می‌کنند لعن کردن به معنای ناسزا گفتن و دشنام دادن است، در حالی که معنای لعن دشنام نیست. در مکتب ما حرف زشت و دشنام به بدترین دشمنان خدا ممنوع است و قرآن می‌گوید که شما نباید حتی به بت‌ها هم فحش بدهید. یاران امام علی(ع) در جنگ در مقابل پست‌ترین انسان‌ها، در شدت خشم شروع به بدگویی کردند، اما امام(ع) فرمودند که دوست ندارم شما دشنام‌گو شوید، شیعه من دشنام نمی‌دهد. همین مکتب می‌گوید که لعن کردن بالاترین عبادت است، چون به معنای اعلام موضع و بیزاری است؛ یعنی من خطم را جدا کردم. برای اینکه خطوط قاطی نشود به ما گفته‌اند که بگویید ما حامی ظالم نیستیم.

اینکه می‌گوییم خدا قوم ظالم را لعنت کند؛ یعنی موضع ما باید علیه ظلم شفاف باشد. قرآن بارها در این‌باره سخن گفته و در سوره ممتحنه شفاف‌تر آمده و مرام‌نامه سیاست خارجی جامعه اسلامی محسوب می‌شود. این سوره این‌طور شروع می‌شود که ای مومنین با دشمنان دین دوستی نکنید و یک وقت به خاطر منافع و ... با دشمن دین دوستی نکنید، بلکه باید محکم بایستید. سپس می‌گوید اینکه می‌گوییم شما در مقابل کفار و دشمنان موضع داشته باشید به این معنا نیست که با همه دنیا دعوا کنید و با همه کسانی که مثل شما فکر نمی‌کنند دشمن شوید. مراد این است که وقتی با شما دشمنی می‌کنند، شما محکم باشید اما اگر کسی مسلمان نیست و هر عقیده‌ای دارد و با شما دشمنی نمی‌کند باید با او دوست باشید و خوبی کنید.

انتهای پیام
captcha