در عصر بازسازى ایمانى و فرهنگى، توجه به ابعاد الگویى امام حسین(ع) ضرورى است. آن حضرت تنها در کربلا اسوه ما نیست. الگو بودنش تنها در زمینه حماسه و خون و شهادت هم نیست، حتى در کربلا هم تنها کربلاى حماسه و جهاد نبود و اوج صحنههاى آن روز جاویدان هم تنها شهادت امام و یارانش نبود.
سالار ما حسین بن على شب عاشورا براى انس با خدا و تهجد و تلاوت قرآن و نماز از دشمن مهلت گرفت. در گرما گرم نبرد عاشورا نیز هنگام ظهر به نماز ایستاد تا به ما بیاموزد که جان بر سر دین و خداجویى نهاده است. سعید بن عبدالله حنفى در آن لحظه در برابر امام همچون سپر حفاظتى مىایستد تا حسین بن على آخرین نمازش را بخواند و با 13تیر که بر پیکرش مىنشیند، به شهادت مىرسد.
ابوثمامه صائدى نیز که خودش شهید نماز است در روز عاشورا، فرارسیدن هنگام نماز را یادآور مىشود. امام حسین(ع) دعایش مىکند که خدا از نمازگزاران ذاکر قرارش دهد. این که در زیارتهاى حسین بن على(ع)، او را اقامهکننده نماز خطاب مىکنیم: «اشهد انک قد اقمت الصلوه...» جلوه دیگرى از اهمیت نماز را در زندگى و شهادت آن پیشواى معنویت و عبودیت نشان مىدهد.
حسین بن على(ع) در حرکت بهسوى کربلا اظهار امیدوارى کرد که آنچه را خداوند برایش اراده کرده باشد، خیر باشد؛ چه با فتح و چه با شهادت و جانان سیدالشهدا(ع) خدا بود که عشق الهى در سراسر وجود حضرت سریان و جریان داشت و مقام رضا مرتبه برتر ایمان او بهشمار مىرفت. خود آن حضرت بارها مىفرمود: «رِضا اللهِ رضانا اهلَ البيت؛ رضایت ما خاندان تابع رضاى الهى است.»
سیدالشهدا(ع) الگوى صبر و شکیبایى در برابر مصیبتها، مشکلات زندگى، زخم شمشیر، داغ عزیزان و شهادت فرزندان است. امام حسین(ع) در آغاز حرکت خویش بهسوى کربلا بر صبر تکیه کرد و یارانى را لایق همراهى خویش مىدانست که بر تیزى شمشیر و ضربت نیزهها مقاوم باشند.
در روز عاشورا نیز در خطبهاى که با این جملات آغاز مىشود: «صَبْراً بَنِی الْكِرَامِ... »، یاران خویش را بر رنج جهاد و زخم شمشیر به صبورى فراخواند تا از تنگناى دنیا به وسعت آخرت و از دشوارىهاى دنیا به نعمت و راحت بهشت برسند و مرگ را همچون پل عبور بدانند. هنگام خروج از مکه نیز در ضمن خطابهاى فرمود: «نَصبِرُ عَلی بلائِهِ و یوفینا أجْرَ الصابرین، و صبر بر بلا را مقدمه رسیدن به اجر صابران» دانست که خداوند عطا خواهد کرد. روز عاشورا فرزندش علىاکبر را هم با جمله «یا بنى اصبر قلیلا» دعوت به صبورى و خواهر خویش را در آن روز به صبر توصیه کرد.
به روایت حضرت سجاد(ع)، امام حسین(ع) بار غذا و آذوقه به دوش مىکشید و به خانه یتیمان، فقیران و بیوهزنان نیازمند مىبرد. از اینرو، بر شانههاى آن حضرت جاى آن مانده بود. پس رسیدگى به محرومان و سرکشى به مستضعفان را هم باید از حسین(ع) آموخت، شیوه کریمانه وى, شهرت آفاق بود. مگر نه این است که نوعدوستى، گرایش به مساکین، تواضع و مردمى زیستن و عاطفه انسانى داشتن را هم باید از الگویى چون حسین بن على(ع) آموخت؟
آن حضرت در ارزشگذارى به تعلیم و تربیت و تشویق معلم و مربى فرزندان خویش و ارج نهادن به جایگاه تعلیم و تربیت نیز الگوى ماست و باید از او بیاموزیم که به بُعد فرهنگى و تربیتى کودکانمان بها بدهیم و در این زمینه وقت و پول هزینه کنیم.
یک بعدى بودن، نقصانى براى انسان است. پیشوایان دینى ما در همه ابعاد، صاحب کمال بودهاند و در شیعیان خود نیز این را مىپسندیدند. از برجستهترین جنبههاى شخصیت سیدالشهدا(ع)، محبت پروردگار و دلدادگى او به خداوند و امر و رضاى اوست. این که نسبت به حادثه عاشورا و آمادگى براى شهادتطلبى و پذیرش تبعات و پیامدهاى آن و راضى شدن به یتیمى فرزندان و اسارت اهلبیت از زبان حضرتش چنین نقل شده است: «تَرَکْتُ الْخَلْقَ طُرّا فی هَواکَ وَاَیْتَمْتُ الْعِیالَ لِکَیْ اَراکَ؛ نشانه خدا دوستى و عشق به معبود و فنا در حب الهى است.»
نقل شده است هرچه امام حسین(ع) به لحظه شهادت نزدیکتر مىشد، چهرهاش برافروختهتر و شکفتهتر مىگشت، تعبیر دیگرى از عشق الهى اوست که تبدیل هجران به وصال را مىدید و به وجد مىآمد.
عمان سامانى در مثنوى بلند گنجینه الاسرار خویش به رفتار و حالات حسین بن على(ع) از دید عرفانى و عشق نگریسته و امام را سرمست از شراب شوق و عشق الهى مىبیند که پیاپى جام محبت و بلاى بیشترى مىخواهد و او را موجى برخاسته از دریا مىداند که محو حقیقت خداست و مىخواهد باز به همان دریا بپیوندد و در این راه از هرچه جز اوست، دست مىشوید و خود را قربانى مىکند. چنین روحیهاى و عشقى، بىشک در حسین دوستان صادق نیز یافت مىشود، چرا که الگویشان چنین حسینى است که در دل جز محبت الهى را راه نداده است. حسین بن على(ع) بنده ذاکر خدا بود، پیوسته حمد و ثناى الهى بر زبانش و سپاس نعمتها در قلبش و در راحت و رنج و سرا و ضرا، یاد خدا آرامبخش جانش بود و بر او تکیه داشت و هیچ صحنه تلخ و غمبارى نبود, جز آنکه یاد خدا آرامش مىکرد.
تنها در صبح عاشورا نبود که با گفتن «اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِي فِي كُلِّ كَرْبٍ»، به یاد خدا بودن را ابراز مىکرد و تنها در حملات حماسى روز عاشورایش نبود که با تکرار جمله «لا حَولَ ولا قُوّةَ إلّا بِاللّه»، ارتباط قلبى خود را با معبود بر زبان مىآورد، بلکه همواره گویاى اللهاکبر بود و ذکر «الحمدلله على کل» حال و یاد خدا ورد زبانش بود.
از دید امام حسین(ع) شقاوت سپاه کوفه که براى آن جنایت عظیم حضور پیدا کرده بودند، نتیجه غفلت از یاد خدا بود و چون مىدید آنان به هیچ روى از کینه و عناد خویش دست بر نمىدارند و بر کشتن او مصمماند، به آنان مىفرمود: «لَقَدِ استَحوَذَ عَلَيكُمُ الشَّيطَان فَاَنْساكُم ذِكرَ اللهِ الْعَظِيمِ؛ شیطان بر شما چیره گشته و یاد خداى بزرگ را از دل شما برده است». پیروان حسین(ع) را سزاست که مشعل فروزان ذکرالله را در اقتدا به سالارشان در دل برافروزند تا نه دچار یاس و تردید شوند و نه ملعبه ابلیس و هواى نفس.
اینها و بسیارى دیگر از اینگونه ویژگىهاى روحى و رفتارى است که از حسین بن على(ع) براى پیروانش در همه اعصار و نسلها، الگویى همه جانبه ساخته است و منشورى پدید آورده که از هر طرف به آن بنگریم، جلوهاى خاص و بعدى مقدس و الگویى شایسته تبعیت به چشم مىخورد. هم از معنویت و توجه به خدا و نیایشهاى شبانه امام حسین(ع) باید درس آموخت و هم از توجه به علم و ادب و دانش و تربیت فرزندان. هم حسن خلق و کرامت رفتارى و مستضعفگرایى و هم از ایثار، سخاوت، بذل، بخشش وى و هم از رافت، مهربانى و عواطف والاى انسانى نسبت به همنوعان.
حسین بن على(ع) مقتداى همه و همیشه و همه جاست، چه در جنگ و چه در صلح، چه در میدان جهاد و چه در عرصه اعتقاد، چه در صداقت و پاکى و چه در شجاعت و بىباکى، چه در روحیه شهادتطلبى و چه در عبادتها و راز و نیازهاى نیمه شبى.
جویندگان راه معنى و طالبان عزت و آزادگى باید در آینه اوصاف حسینى به تماشاى این جلوههاى ناب و ماندگار بنشینند و اگر اهل سیر و سلوکاند و شیفته عرفان اهلبیتى و اگر به افقى دور دستتر از مادیات و بلندتر از روزمرگىها مىنگرند، باز هم باید به مرآت حسینى چشم بدوزند.
منابع: حیاة الامام الحسین(ع)، بحارالانوار و ensani.ir
انتهای پیام