به گزارش ایکنا، آیتالله سیدمحمدتقی مدرسی، مرجع تقلید و صاحب تفسیر هدایت، شامگاه 20 اردیبهشت در شانزدهمین جلسه تفسیر سوره مبارکه رعد به تفسیر آیات 25 و 26 این سوره پرداخت. متن سخنان ایشان به شرح زیر است؛
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَٰئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ * اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَفَرِحُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ»؛ و كسانى كه پيمان خدا را پس از بستن آن مىشكنند و آنچه را خدا به پيوستن آن فرمان داده مىگسلند و در زمين فساد مىكنند، بر ايشان لعنت است و بد فرجامى آن سراى ايشان راست. خدا روزى را براى هر كه بخواهد گشاده يا تنگ مىگرداند، و[لى آنان] به زندگى دنيا شاد شدهاند، و زندگى دنيا در [برابر] آخرت جز بهرهاى [ناچيز] نيست».(رعد، ۲۵و۲۶)
خداوند سبحان در قرآن کریم مطالب حق و باطل را بیان میکند. شاید انسان صفات اهل خیر را نفهمد و گاهی بعضی مسائل را میتوان خوب درک کرد که خلاف آن درک شود. پس از بیان صفات مؤمنین، خداوند متعال برای غیر مؤمنین و کسانی که دعوت حق را استجابت نکردند، سه صفت را بیان میکند. باید این صفات را به عنوان معیار قرار بدهیم که گرفتار آن نشویم.
یکی از این صفات این است که اینها به عهد و پیمان پایبند نیستند. خداوند پیمان گرفته بود که شرک نورزند، شیطان را نپرستند و اولیاء الهی را قبول داشته باشند. عهد خدا را زیر پا گذاشته و میثاقی که در عالم الست بود را نقض کردند «وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ». در اینجا بحث ولایت مطرح میشود. ولایت حقیقتاً از آن خداست. «إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ»؛ «بىترديد، سرور من آن خدايى است كه قرآن را فرو فرستاده، و همو دوستدار شايستگان است».(اعراف، ۱۹۶)
«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ»؛ «خداوند سرور كسانى است كه ايمان آوردهاند. آنان را از تاريكیها به سوى روشنايى به در مىبرد. و[لى] كسانى كه كفر ورزيدهاند، سرورانشان [همان عصيانگران=] طاغوتند، كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكیها به در مىبرند».(بقره، ۲۵۷)
و اگر ما ولایت انبیاء را قبول داریم، زیرا تجلی ولایت خداست. «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ»؛ «و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر آنكه به توفيق الهى از او اطاعت كنند»(نساء، ۶۴). در سوره مبارکه شعرا مکرراً میخوانیم که انبیاء علیهم السلام به مردم میفرمودند: «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ»؛ «بنابراین از خدا پروا کنید و از من فرمان ببرید»(شعرا، ۱۰۸، ۱۱۰، ۱۲۶ و…). اطاعت از پیامبران در امتداد اطاعت از خداوند است. اطاعت از اوصیاء و ائمه علیهم السلام نیز همین است و همه در یک خط است و اشتباه بزرگی است اگر کسی بخواهد اینها را از هم جدا کند.
روز الست به خداوندی خدا و ولایت پیامبران و اوصیا علیهم السلام تعهد دادیم و نیز پیمان بستیم شیطان را نپرستیم. در دنیا نیز تجدید پیمان کردیم. هنگامی که پیامبر از مسلمانان بیعت میگرفت، در واقع بیعت عالم الست را تجدید میکرد. انسان باید به این تعهد پایبند باشد.
«وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ». آنان که به تجدید بیعت با پیامبر و ائمه علیهم السلام پایبند نبودند و صله رحم نکردند. صله رحم دو معنی دارد: معنی اول این است ارتباط اصلی و رحم اساسی ما با پیامبر است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ؛ من و علی پدران این امت هستیم».(بحارالانوار، ج۳۶، ص۱۱) اینها پدران حقیقی ما هستند و پدر واقعی و اقوام ما در درجه دوم قرار دارند. کسانی که قطع رحم میکنند، در واقع ابتدا با پیامبر و اولی القربی ایشان و سپس با خویشاوندان قطع رحم کردهاند.
معنی دوم این است که بشر از یک پدر و مادر آفریده شدهاند و همه با هم قوم و خویشاوند هستند. «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ»؛ «اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفريديم، و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد. در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. بىترديد، خداوند داناى آگاه است».(حجرات، ۱۳)
خداوند تمام بشر از نفس واحدی خلق کرده است و همه از یک حقیقتاند. «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا»؛ «اى مردم، از پروردگارتان كه شما را از «نفس واحدى» آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد، و از آن دو، مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد، پروا داريد؛ و از خدايى كه به [نام] او از همديگر درخواست مىكنيد پروا نماييد؛ و زنهار از خويشاوندان مَبُريد، كه خدا همواره بر شما نگهبان است».(نساء، ۱)
بنابراین اول حق مادر، پدر، همسر، فرزند، خواهر، برادر و بقیه اقوام بر ما واجب است، تا میرسد به همسایه و همسفر و کسانی که حقی بر گردن ما دارند. کسانی که حق خدا را رعایت نمیکند، حق دیگران را نیز پایمال میکنند. امام سجاد علیه السلام در رساله حقوق خود پنجاه حق را بیان میکنند. مؤمن همواره سعی میکند حقوق خود را ادا کند.
«وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ». کسی که حق خدا را ادا نکند و حق خلق را نیز ادا نکند، مفسد فی الارض میشود. مفسد کیست و فساد چیست؟ قرآن در آیات بسیاری بر فساد و حرمت فساد تأکید کرده است. «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»؛ «آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مىدهيم كه در زمين خواستار برترى و فساد نيستند، و فرجام [خوش] از آنِ پرهيزگاران است».(قصص، ۸۳)
خداوند خلق را متین، مستحکم، رشید و بدون هیچگونه نقص آفرید و نظمی بر خلقت حاکم است. کسی که بخواهد نظم را برهم بریزد، فساد کرده است. فساد در برابر صلاح است. کسی که اخلاق مردم را آلوده میکند، فساد میکند. کسی که آب و هوا را آلوده کند، فساد کرده است. فاسد کردن اخلاق، دین و وجدان مردم فساد است. فاسد کردن اقتصاد و کمفروشی فساد است. غیبت، تهمت، دوبههمزنی و… همه فساد است. کسی که حق خدا را ادا نکند، عاقبت به فساد میرسد. «أُولَٰئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ». با نقض عهد و فساد، به جای رحمت، لعنت نصیب آنها میشود.
«اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ». رزق دست خداست. بعضی از مردم برای رسیدن به مال دنیا به هم ضرر میزنند و برای رسیدن به پول از هیچ کاری پروا ندارند ولی به چیزی نمیرسند، چون رزق دست خداست. «بسط رزق» یعنی فراخی رزق و «یقدر» یعنی تنگ شدن رزق. «وَفَرِحُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ». این دنیا متاع و وسیلهای است برای رسیدن به آخرت. دنیا قابل قیاس با آخرت نیست. به آنچه در دنیا داریم دلخوش نباشیم و آخرت را در برابر دنیا از دست ندهیم.
انتهای پیام