خاطرات یک بانوی مبارز انقلابی
کد خبر: 3953908
تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۸:۳۴

خاطرات یک بانوی مبارز انقلابی

یک بانوی فعال انقلابی با تأکید بر اینکه انقلاب اسلامی ثمره خون هزاران شهید است، گفت: این انقلاب محصول رشادت‌های شهدای انقلاب اسلامی و شهدای هشت سال دفاع مقدس است، امیدواریم امانت دار خوبی در راه حفاظت از خون شهدای انقلاب باشیم که در این راستا بانوان نقش مؤثری در پیروزی انقلاب داشتند.

خاطرات یک بانوی مبارز انقلابیطیبه قازانچایی یکی از بانوان فرهنگی فعال در مراغه است که در حال حاضر به فعالیت‌های فرهنگی و عقیدتی مشغول است. وی در ایام و سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی دختر جوانی بود که به همراه سه خواهر دیگر خود در راهپیمایی‌ها و مبارزات مردمی علیه رژیم ستمشاهی فعالیت می‌کرد.

این بانوی فعال و انقلابی در گفت‌وگو با ایکنا از آذربایجان‌شرقی، با یادآوری و مرور فعالیت‌های آن زمان، گفت: من در سال ۴۲ در یک خانواده مذهبی متولد شدم و پدرم بازاری و جزو مبارزین بود و همه به او احترام می‌گذاشتند و به صورت منسجم علیه حکومت پهلوی مبارزه می‌کردند. پدرم با اینکه بیسواد بود ولی دارای علم و آگاهی زیادی نسبت به موضوعات روز آن زمان بود.

قازانچایی در مورد خاطره دستگیری پدرش اظهار کرد: وقتی در سال ۴۲ حضرت امام خمینی(ره) را دستگیر کردند، پدرم در اعتراض به دستگیری امام به صاحب مغازه‌ها گفته بود مغازه‌های خودشان را ببندند. بعد از اعتصاب بازاری‌ها، پدرم دستگیر شد. دختر بچه سه یا چهارساله‌ای بودم که پدرم را مقابل چشمان من دستگیر کردند، در حالی که به شدت ترسیده و گریه می‌کردم پدرم را سوار ماشین لندور سفید کرده و بردند، هنوز هم دقیقاً رنگ ماشین و قیافه مأمور ساواک خاطرم است، پیرمرد ساواکی که رنگ چهره‌اش بور بود و به نظر می رسید از رؤسای ساواک بود.

این فعال فرهنگی اظهار کرد: ما قبل از سال ۵۶ فعالیت زیادی نداشتیم، در سال ۵۶ بعد از قیام مردم قم تظاهرات علیه طاغوت و مبارزات مردمی به اوج خود رسید و هر روز بیشتر و بیشتر می‌شد. بعد از آن بود که من و سه خواهر دیگرم در تظاهرات و راهپیمایی‌های ضد حکومتی شرکت می‌کردیم. البته شرکت در راهپیمایی باعث می‌شد دیگران ما را مسخره می‌کردند. فعالیت ما فقط حضور در راهپیمایی‌ها نبود بلکه در کنار آن برای زخمی‌ها وسایل بهداشتی تهیه می‌کردیم ‌و در مساجد بر علیه طاغوت فعالیت داشتیم.

قازانچایی با اشاره به توبیخ دانش آموزان با حجاب در مدرسه افزود: من در سال ۵۶ کلاس سوم راهنمایی بودم برای حفظ حجاب با روسری سر کلاس حاضر می‌شدم با اینکه از نظر درسی شاگرد ممتاز بودم ولی به خاطر داشتن حجاب می‌خواستند مرا از مدرسه اخراج کنند، حتی به خاطر حفظ حجاب انضباطم را نمره ۱۰ دادند. به غیر از من دختر دیگری نیز به نام دباغ بود که با روسری در کلاس درس حاضر می‌شد.

وی در مورد تحصیلات خواهرانش نیز گفت: دو خواهرم بزرگتر از من بودند، چون پدرم مخالف حکومت شاه بود اجازه نداد دو خواهرم به مدرسه بروند، آنها را در مکتب نام نویسی کرده بود و آنها در مکتب درس خواندند.

این فعال مبارزاتی با اشاره به ذکر خاطره‌ای از آن دوران بیان کرد: سال ۵۶ بود هنوز شاه ملعون فرار نکرده بود یک روز من و خواهر بزرگترم به تظاهرات رفتیم، راهپیمایی کنندگان شعارهای بسیاری می‌گفتند یکی از مهم ترین شعارهایی که در تمام تظاهرات گفته می‌شد و من هم تکرار می‌کردم این شعار بود «وای اگر خمینی حکم جهادم دهد توپ و تفنگم نتواند که جوابم دهد».

یک دفعه گفتند مواظب باشید در جمع راهپیمایی کنندگان افراد ساواکی هستند. آن روز من دمپایی مدل کفش پوشیده بودم خواهرم گفت چرا دمپایی پوشیدی اگه تیراندازی کنند نمی‌تونی فرار کنی بالاخره ما از خیابان طالقانی که آن زمان اسمش خیابان شاه بود با تظاهرات رفتیم تا رسیدیم راه آهن تبریز من خواهرمو گم کردم و پول هم نداشتم سوار ماشین شده و برگردم، همین طور که خسته بودم یک خودروی وانت بار آمد و چند نفر از خانم ها سوار شدیم به خانه رسیدم دیدم هنوز خواهرم نیامده مادرم سراغ او را گرفت و من گفتم من و خواهرم همدیگر را گم کردیم، شکر خدا چند دقیقه بعد او رسید و معلوم بود خیلی نگران من شده است چون من چهار سال از او کوچکتر بودم.

قازانچایی با اشاره به چاپ تصاویر حضرت امام خمینی(ره) افزود: قبل از پیروزی انقلاب چاپ و انتشار تصاویر امام ممنوع بود ولی برخی افراد تصاویر حضرت امام را مخفیانه منتشر می‌کردند، در خانه ما نیز عکس امام که در یک کاشی چینی نقش بسته بود وجود داشت و این عکس را درست در محل دید به دیوار نصب کرده بودیم.

این فعال فرهنگی در مورد قیام مردم تبریز همزمان با اعتراضات و راهپیمایی مردم قم اظهار کرد: مردم تبریز در دی‌ماه همزمان با قیام مردم قم به خیابان‌ها آمده و اعتراض می‌کردند، همسرم تعریف می‌کرد در مسیر بازار تبریز بیش از ۵۰ نفر از مبارزین در حالی که پلاکارد و پارچه نوشته و اعلامیه در دست داشتند دوان دوان در حرکت بوده و شعار می‌دادند و همزمان با آن اعلامیه پخش می‌کردند.

این بانوی فعال فرهنگی در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به خاطره‌ای از دوران هشت سال دفاع مقدس بیان کرد: یک روز از طرف ستاد پشتیبانی برای جنگ و جبهه کمک‌های مردمی جمع می‌کردیم خبر آوردند از طرف بناب یک عده از زنان ضد انقلاب در حال حمله به مراغه هستند. به ما گفتند چون اینها خانم هستند شماها بیایید باهم جوابشان را بدهیم، ما هم چند نفر از جمله مادر شهیدان جهان‌پیما و مهان و دوست دیگرم خانم محسنی و چند نفر دیگر برای رفتن آماده، ماشین بزرگ ارتش آمد و ما سوار شدیم. بانوان در راه نمک و سنگ جمع می‌کردند از آنها پرسیدم چرا سنگ و نمک جمع می‌کنید؟ گفتند نمک می‌پاشیم به چشمشون و با سنگ می‌زنیم، همان طور که حرکت می‌کردیم به نزدیک پادگان رسیدیم اینجا بود که خبر آوردند توطئه زنان منافق به لطف الهی خنثی شده است و دستور بازگشت صادر کردند و هم برگشتیم.

وی در پایان صحبت‌های خود با تأکید بر اینکه این انقلاب ثمره خون هزاران شهید انقلاب اسلامی است، تصریح کرد: انقلاب اسلامی ایران محصول رشادت‌های شهدای انقلاب اسلامی و شهدای هشت سال دفاع مقدس است امیدواریم امانت دار خوبی در راه حفاظت از خون شهدای انقلاب باشیم. جوانان امروز که آن روزها را ندیده‌اند باید ارزش‌های شهدای انقلاب به آنها منتقل شود.

انتهای پیام
captcha