به گزارش ایکنا به نقل از عربی 21، عبدالستار قاسم الخضر، نویسنده، اندیشمند و از شخصیتهای برجسته آکادمیک فلسطین تا آخرین لحظه از عمر خود مخالف سازش با رژیم اشغالگر صهیونیستی و منتقد هماهنگی امنیتی تشکیلات خودگردان با رژیم اشغالگر باقی ماند.
او از نسل وطنپرستان فلسطینی بود که در خاک خود باقی ماند و در زمینهای کشاورزی و باغهای پرتقال آن گشت زد و کار کرد و استراحتش زیر سایه درختان زیتون بود و تا آخرین نفس مخالف عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر اسرائیل باقی ماند.
عبدالستار قاسم در قضیه دفاع از آرمان فلسطین حتی نسبت به خودش هم تسامحی نشان نمیداد. از جمله عناوین یادداشتهایی که او در خصوص کملطفیها نسبت به آرمان فلسطین ثبت کرد، این بود که «آنها دیگر در دفاع از آرمان فلسطین معتمد نیستند»، «گمان نمیکنم که ما در آینده نزدیک برگردیم و نسبت به آرمان فلسطین معتمد و صادق باشیم»، «ما خیلی خود را دست کم گرفتیم» یا «ما آرمان فلسطین را مثل یک قرص نان کردهایم».
مرحوم قاسم از زندانهای رژیم اشغالگر یا تشکیلات خودگردان نیز هرگز هراسی نداشت و نسبت به جان خود و سوءقصدهایی که علیه او صورت گرفت یا آسیبهایی که به اموال و املاکش وارد شده بود، حساس نبود.
عبدالستار قاسم متولد 1948 در شهرک دیر الغضون در استان طولکرم در شمال غرب کرانه باختری بود. وی که یک ملیگرای عرب شمرده میشود، دارای مدرک لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه آمریکایی در قاهره، فوق لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه آمریکایی ایالت کانزاس بود و دو مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد و دکترای فلسفه سیاسی را هم تا سال 1977 از دانشگاه آمریکایی میزوری گرفته بود.
عبدالستار قاسم در سال 1978 با درجه استادیار در دانشگاه اردن کار کرد و در سال 1979 به کار خود در آنجا پایان داد و از سال 1980 به عنوان استاد علوم سیاسی در دانشگاه «النجاح الوطنیه» در نابلس کار کرد و همچنین به صورت نیمهوقت به عنوان استاد هر دو «دانشگاه بیرزیت» و دانشگاه القدس نیز فعالیت داشت، سپس در سال 2013 از تدریس دانشگاه بازنشسته شد.
وی برای انتخابات ریاست جمهوری فلسطین در سال 2004 کاندید شد، اما کنارهگیری کرد و فعالیت انتخاباتی خود را به پایان نرساند. قاسم به مواضع خود در مخالفت با تشکیلات خودگردان فلسطین و مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل مشهور بود و از همین رو از سوی رژیم اشغالگر و تشکیلات خودگردان مورد آزار و اذیتهایی نیز قرار گرفت و چنین بار هم بازداشت شد.
قاسم یکی از برجستهترین مخالفان اشغالگری اسرائیل به حساب میآید و او تلاش میکرد تا از طریق اظهارات و نوشتههای خود در رسانههای عربی، خارجی و محلی و رسانههای اجتماعی، جنایات رژیم اشغالگر را به طور مستمر افشا کند و چندین بار به دلیل مواضع ملیگرایانه خود بازداشت شد.
اوایل 1981 مقامات اشغالگر مانع سفر عبدالستار قاسم به خارج از فلسطین شدند و وی را به بیان سخنان تحریکآمیز متهم كردند. او پس از آن چندینبار توسط مقامات اشغالگر بازداشت شد که از جمله آن، چهار دوره بازداشت اداری در دوره انتفاضه اول بین 1987 و 1993 بود كه در آن دوران در زندانهای اسرائیل مورد بازجویی قرار گرفت. خانه وی در نابلس و دیر الغصون چندین بار مورد حمله قرار گرفت و بیش از یک بار هم حبس خانگی شد.
در سال 1995 میلادی، عبدالستار مورد سوءقصد قرار گرفت که سرویسهای اطلاعاتی تشکیلات خودگردان فلسطین را در آن دخیل دانست و مورد اصابت چهار گلوله قرار گرفت و در سال بعد، تشکیلات خودگردان فلسطین وی را به دلایل نامعلومی دستگیر کرد.
وی به همراه سایر روشنفکران و فعالان فلسطینی 1999 در ارتباط با به اصطلاح «بیانیه العشرین» بازداشت شد که در آن، آنها از مرحوم یاسر عرفات (ابو عمار) خواستند در تشکیلات خودگردان اصلاحات سیاسی ایجاد و با فساد در آن مبارزه کند.
او بار دیگر در سال 2000 توسط تشکیلات خودگردان و به دلایل نامعلومی بازداشت شد. عناصری از دستگاه امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین در سال 2007 به سمت خودروی او تیراندازی و آن را تخریب کردند او سال 2008 بیدلیل از سوی تشکیلات خودگردان بازداشت شد. سال بعدش هم خودروی او بار دیگر مقابل منزلش در نابلس به آتش کشیده شد.
عناصر تشکیلات خودگردان در 2009 حتی خانه او را به دلیل اظهاراتش در تلویزیون الاقصی تخریب کردند. تشکیلات خودگردان فلسطین پس از آن برای مدتی دست از بازداشت او کشید؛ اما دیگر نوبت رژیم اشغالگر اسرائیل بود که او را در زمان جنگ 2014 علیه غزه بازداشت کرد.
سریال تیراندازیها به سمت خانهاش متوقف نشد. در سال 2014 سه جوان نقابپوش سوار بر خودرویی با پلاک اسرائیلی به او در نزدیکی منزلش و جلوی چشم همسرش حمله کردند؛ همچنین یک بار افراد ناشناس خودروی او را مقابل منزلش در منطقه الجبل در جنوب نابلس به آتش کشیدند.
دستگاه امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین در سال 2016 او را پس از مصاحبه با شبکه تلویزیونی القدس به اتهام دعوت به اجرای حکم اعدام رئیس تشکیلات و رؤسای دستگاههای امنیتی بازداشت کردند؛ اما قاسم این اتهام را در بیانیهای خبری رد و تأکید کرد که دعوت به قتل کسی نکرده است و کسی که این عبارات را بیان کرده تلویزیون رسمی تشکیلات خودگردان فلسطین بوده است.
مرحوم قاسم اندکی قبل از درگذشت خود نیز در نوشتههایش تأکید کرد که هنوز بر موضع خود در خصوص رد نامزدی برای انتخابات ریاستی آتی فلسطین است و همچنین ایده لغو برگزاری انتخابات به دلیل وجود شکاف داخلی در فلسطین را نیز رد کرد.
قاسم همچنین با همکاری «حسن خریشه» معاون دوم رئیس سابق مجلس قانونگذاری لیستی برای ورود به انتخابات مجلس قانونگذاری تشکیل داده بود.
این اندیشمند فلسطینی علاوه بر هزاران مقاله در روزنامههای عربی، خارجی و فلسطینی حدود 25 کتاب و حدود 130 مقاله علمی منتشر کرده است. از مهمترین کتابهای عبدالستار «الفلسفة السياسية التقليدية، سقوط ملك الملوك، الشهيد عز الدين القسام، المرأة في الفكر الإسلامي، الموجز في القضية الفلسطينية، مرتفعات الجولان، التجربة الاعتقالية، أيام في معتقل النقب، حرية الفرد والجماعة في الإسلام، المرأة في الفكر الإسلامي، سيدنا إبراهيم والميثاق مع بني إسرائيل، الطريق إلى الهزيمة، قبور المثقفين العرب» است.
قاسم در سال 1984 هم برنده جایزه «عبدالحمید شومان برای دانشمندان جوان عرب» شد.
این نویسنده برجسته فلسطینی هرگز در مورد روابط تشکیلات خودگردان با دستگاه امنیتی رژیم صهیونیستی سازش نکرد و چهره واقعی تشکیلات خودگردان را فاش میکرد و میگفت: «تاکنون توانستند خیلی از رزمندگان مقاومت را بازداشت و به خیلی از تسلیحات دسترسی پیدا کرده و آن را مصادره کنند و چشمان زیادی مشغول جمعآوری اطلاعات درباره کسانی هستند که به رویارویی با اسرائیل میاندیشند. ما را به جایی رساندهاند که دستگاههای امنیتی فلسطین به فرماندهی یک افسر اسرائیلی، مسئول جهادی حماس را در الخلیل بازداشت کرد. این یک خیانت بزرگ و جنایت در حق ملت فلسطین و همه تاریخ عربی است»؛ قاسم این چنین زندگی خود را با تهدید شدن به قتل و حبس گذراند.
صحنه شکاف داخلی فلسطین او را ناراحت میکرد و میگفت: «افق توافق ملی فلسطین بسیار تاریک است و حتی در شرایط کنونی حصول این اتفاق بعید است. ما احزاب فلسطینی مدرنی را پیش روی خودمان نداریم؛ بلکه با ذهنیتهای فسیل شدهای روبهرو هستیم که بر اساس ارتباط و نه منافع ملی فلسطین عمل میکنند.»
او در جای دیگر به صراحت گفت: «صحنه فلسطین به سمت همگرایی و آشتی پیش نمیرود؛ بلکه به سمت دیگری میرود و اما این امر حداقل در شرایط کنونی هرگز اتفاق نخواهد افتاد. فلسطین عرصه زورگوییها و درد و رنجهایی شده که ساخته دست تشکیلات خودگردان است.»
وی افزود: «آنها از تجاری که با سرویسهای اطلاعات اسرائیل همکاری دارند، سلاح خریداری میکنند و آن را برای باجگیری از مردم و تخریب املاک آنها و احیاناً قتل آنها به کار میگیرند.»
قاسم در شرایطی بر اثر ابتلا به بیماری کرونا درگذشت که حاضر نشد یک بار هم شده محمود عباس را یک دولتمرد معرفی کند و به گفته او ابومازن در هیچ مقطعی از دوران سلطه خود یک دولتمرد نبوده است.
از همین روست که رسانههای تشکیلات خودگردان فلسطین هیچ چیزی برای ابراز مراتب تسلیت درگذشت او بیان نداشتند و تشکیلات خودگردان از تسلیت به خانواده او یا حضور در تشییع پیکرش که با حضور هزاران فلسطینی برگزار شد، خودداری کرد.
درگذشت این شخصیت آکادمیک فلسطینی، غیرمنتظره و تأثربرانگیز بود و همزمان با موج سازش رژیمهای عربی با رژیم اشغالگر و پیش رو بودن برگزاری انتخابات فلسطین رخ داد؛ اگرچه عبدالستار قاسم پیشبینی میکرد که انتخابات به جای اینکه درهای آشتی ملی را از نو باز کند به شکاف بیشتر منجر میشود.