الگوی شهید سلیمانی در تأمین امنیت منطقه‌ای مقابله با بازیگران آشوب‌ساز بود
کد خبر: 3944816
تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱۳۹۹ - ۱۷:۰۳
ابراهیم متقی:

الگوی شهید سلیمانی در تأمین امنیت منطقه‌ای مقابله با بازیگران آشوب‌ساز بود

استاد دانشگاه تهران اظهار کرد: ایران چندین بار منطقه عاری از سلاح‌های هسته‌ای و کشتار جمعی در خاورمیانه را مطرح و همواره بر ضرورت موازنه قدرت تأکید می‌کند. الگویی که سردار سلیمانی در پیش گرفت در منطقه بحران‌زده خاورمیانه و غرب آسیا مقابله با ناامنی و بازیگران آشوب‌ساز بوده است.

ابراهیم متقی

به گزارش خبرنگار ایکنا، وبینار «از مقاومت تا حاج قاسم» امروز، جمعه 12 دی‌ماه، از سوی معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی تهران و با حضور صادق زیباکلام، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران و محمدمهدی شریعتمدار، رایزن فرهنگی سابق ایران در لبنان برگزار شد. در ادامه متن سخنان ابراهیم متقی را می‌خوانید:

شهادت سردار سلیمانی از این جهت برای کشور، نظام سیاسی و امنیت منطقه‌ای اهمیت دارد که ایشان نقش منحصر به فردی را در مقابله با تروریسم داشتند. محیط امنیت منطقه‌ای در صد سال گذشته همواره دارای نشانه‌هایی از بحران، جنگ، تهدید و بی‌ثباتی بوده است و هیچ دورانی را مشاهده نمی‌کنیم که در خاورمیانه بی‌ثباتی نبوده باشد. وقتی بی ثباتی وجود دارد طبیعتاً کودتا و نظام‌های دیکتاتوری اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

در سال 1991 ساختار دو قطبی از میان رفت. در آن دوران امنیت منطقه‌‌ای کنترل شده بود. بحث‌هایی که کنت والتز دارد حاکی از آن است که میزان ثبات نظام دو قطبی بالاست چراکه تعداد بازیگران اصلی محدود است و قالب‌های ادراکی و رفتاری بازیگران مبتنی بر نشانه‌هایی از عقلانیت راهبردی هستند. مفهوم استراتژیک عقلانیت را که والتز به کار می‌برد بدین معنا است که آمریکا و شوروی در قبال جنگ ایران و عراق یک توافق اساسی داشتند و رویکردهای نسبتاً همگونی را در پیش گرفتند اما در دوران بعد از جنگ سرد، آمریکایی‌ها احساس کردند در فضای هژمونی منطقه‌ای و قدرت بی‌بدیل جهانی قرار دارند و به همین دلیل عملیات‌هایی را در منطقه انجام دادند و از جمله جرج بوش اقداماتی را در ارتباط با امنیت عراق انجام داد.

آمریکایی‌ها شرایطی را به وجود آوردند که نشانه‌هایی از امنیت آشوب زده در آن وجود داشت. در این شرایط هیچ بازیگر منطقه‌ای و بین‌المللی وجود ندارد که نقش کنترلی داشته باشد لذا نشانه‌هایی از بحران پیاپی و تکرار شونده وجود دارد. سردار سلیمانی در این دوران وارد عرصه کنش امنیت منطقه‌ای شد. مسئله این است که وقتی منطقه در فضای عدم امنیت قرار می‌گیرد چه بازیگری می‌تواند مدیریت امنیت را داشته باشد؟ اگر بازیگری وارد محیط آشوب زده نشود به صورت اجتناب ناپذیر شرایط برای بحران، تروریسم و تهدید دائمی به وجود می‌آید. اینجاست که ایران نقش مسئولانه‌ای را در ارتباط با امنیت منطقه‌ای بر عهده گرفت و تلاش کرد همکاری‌های متقابل در فضای امنیت منطقه‌ای شکل بگیرد.

کارکرد سردار سلیمانی را می‌توانیم در ارتباط با نقش ایشان در امنیت‌سازی منطقه‌ای مورد توجه قرار دهیم. نقشی که وی داشت این بود که توانست در فضای آشوب و گسترش تروریسم از سازوکارهای امنیت‎ساز استفاده کند. گام اول را ایران برای امنیت‌سازی منطقه‌ای برداشت. البته ممکن است ادراک آمریکا، عربستان یا سایر کشورهای منطقه در ارتباط با این موضوع با ایران متفاوت باشد. به همین دلیل است که نقشی که ایران ایفا کرد نقشی مسئولانه بود و تحرک آن برای توسعه قدرت نبود بلکه هدف ایران گسترش امنیت در منطقه در راستای مقابله با آشوب بود.

هر وقت آشوبی در منطقه شکل می‌گیرد قدرت‌های بزرگ این آشوب را گسترش داده و امنیت را دچار اختلال می‌کنند چراکه بر اساس مدلی که افرادی نظیر جرج مدلسکی ارائه داده‌اند هر گاه قدرت‌های بزرگ در صدد مدیریت باشند اول اجازه می‌دهند آشوب و ناامنی گسترش پیدا کند. در نظر بگیرید که ایران در چه لحظه‌ای و ترکیه در چه لحظه‌ای وارد بحران امنیت منطقه‌ای شدند. حتی الگویی که «مدلسکی» ارائه می‌دهد با نشانه‌های رفتاری قدرت‌های بزرگ در عراق و سوریه و ظهور داعش هماهنگی دارد. اینجاست که اولین نقشی که سردار سلیمانی ایفا کرد مدیریت بحران از طریق هماهنگی با نیروهای منطقه‌ای در راستای گسترش امنیت بود. برخی معتقدند ایران قدرت خود را تا مدیترانه گسترش داده است اما رویکرد ایران در دوران موجود امنیت ملی و منطقه‌ای است که معطوف به موازنه، ثبات، تعادل و همکاری است که براساس چندجانبه‌گرایی از آن یاد می‌شود.

ایران چندین بار منطقه عاری از سلاح‌های هسته‌ای و کشتار جمعی در خاورمیانه را مطرح و همواره بر ضرورت موازنه قدرت تأکید می‌کند. الگویی که سردار سلیمانی در پیش گرفت در منطقه بحران‌زده خاورمیانه و غرب آسیا مقابله با ناامنی و بازیگران آشوب‌ساز بوده است.

امنیت منطقه‌ای عموماً تحت تأثیر شکل خاصی از موازنه قدرت به وجود می‌آید و وقتی موازنه قدرت به هم بخورد نشانه‌هایی از ناامنی شکل می‌گیرد. بازیگرانی که رویکرد توسعه‌گرا دارند و نگاهشان این است که می‌خواهند توسعه قدرت ایجاد کنند موازنه را به هم می‌زنند. راهبردی که ایران از سال‌ 2001 به بعد داشت معطوف به موازنه‌سازی بود. نگاه بسیاری از تحلیلگران این است که وقتی ایران در عراق، سوریه یا لبنان حضور دارد به معنای مداخله یا توسعه قدرت است اما اینگونه نیست بلکه بسیاری از کشورها در کشورهای دیگر نقش آفرین بوده‌اند و هدفشان موازنه قدرت بوده است.

نقشی که آمریکا در سال 1919 ایفا کرد منجر به موازنه منطقه‌ای شد. اگر مشاور الممالک در سال 1921 قراردادی با اتحاد جماهیر شوروی منعقد کرد به این دلیل بود که بازیگرانی وجود داشتند که نقش موازنه را ایفا می‌کردند. اگر شوروی نیروهای خودرا از ایران خارج کرد به دلیل نقش موازنه‌ای آمریکا در ایران بود. بنابراین در حوزه روابط بین‌الملل و امنیت ملی اگر اقدامی را به انجام نرساندید و نقش منفعل و بی‌طرف داشته باشید آیا بعدش منجر به ثبات می‌شد؟ معتقدم کشوری که می‌خواهد موازنه ایجاد کند حتما باید قدرت داشته باشد و آن را نیز به کار بگیرد. این اولین اصل در روابط بین‌الملل است.

هدف تولید قدرت این است که آن را در برابر تهدیدات به کار بگیرید؛ تولید قدرت برای رژه نیست. ارتش ایران در سال 1319 خوب رژه می‌رفت اما در سال 1320 که ایران اشغال شد توان انجام هیچ کاری نداشت. وقتی رئالیست‌های روابط بین الملل می‌گویند باید قدرت سازی کنید به این دلیل است که بتوانید در برابر تهدیدات استفاده کنید.

کاری که سردار سلیمانی کرد این بود که تولید قدرت کرد و از آن نیز بهره گرفت. ایران توانست بازیگر تهدید کننده را مرعوب کند، چراکه دشمن اگر مرعوب نمی‌شد و اقدامی عملی برای مقابله با آن انجام نمی‌دادیم اصول و قواعد روابط بین‌الملل می‌گوید که او علیه شما اقدام خواهد کرد. «مرشایمر» می‌گوید اگر از قدرت خود استفاده نکرده و سازش و مماشات کنید طرف مقابل نمی‌گوید شما بسیار عاقل و یک بازیگر منطقه‌ای مؤثر هستید بلکه می‌گوید این سازش ناشی از ضعف بوده است لذا کار مهم سردار سلیمانی این بود که در شرایطی که داعش و سایر بازیگران، توسعه بحران را ایجاد می‌کردند، اعتقاد نداشت که این بحران ربطی به ما ندارد بلکه معتقد بود اگر اقدام مؤثری انجام دهیم مرگ فقط برای همسایه نیست.

خداوند در قرآن کریم فرموده است: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ؛ و شما (ای مؤمنان) در مقام مبارزه با آن کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسلیحات و آلات جنگی و اسبان سواری زین کرده برای تهدید و تخویف دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازید و نیز برای قوم دیگری که شما بر (دشمنی) آنان مطلع نیستید (مراد منافقانند که ظاهرا مسلم و باطنا کافر محض‌اند) و خدا بر آنها آگاه است. و آنچه در راه خدا صرف می‌کنید خدا تمام و کامل به شما عوض خواهد داد و هرگز به شما ستم نخواهد شد» (انفال / 60) وی بر این اساس عمل می‌کرد و قدرت را برای مقابله با تهدید به کار می‌گرفت و از تهدید هم نمی‌هراسید بلکه نگاه وی این بود که باید در میدان حضور داشته باشد.

اقدام دیگری که می‌تواند برای یک کشور امنیت ساز باشد ائتلاف سازی است. وقتی در رابط بین‌الملل از قدرت حرف می‌زنیم یک بُعد آن خودیاری و متکی به خود بودن و بعد دیگر آن اتحادسازی است. سردار سلیمانی در همین راستا اتحاد را شکل داد؛ اتحادی که وی با روسیه برقرار کرد یک اتحاد تاکتیکی عمل گرایانه و کاری که وی انجام داد موازنه امنیت برای ایجاد تعادل در محیط منطقه‌ای بود. شهید سلیمانی برنامه و نقشه راه مشخصی داشت و می‌دانست چه الگویی به کار بگیرد و از آن الگو برای تحقق چه اهدافی استفاده کند.

برنامه وی معطوف به عقب نشینی نبود، چراکه می‌دانست در این شرایط بار دیگری موازنه به هم می‌خورد و تهدیدات بیشتر و بیشتر می‌شود. تاکنون هیچ ژنرالی نتوانسته یک ارتش چندملیتی ایجاد کند اما شهید سلیمانی چنین کاری انجام داد. هدف این ارتش برخلاف کار آمریکایی‌ها و عربستانی‌ها جنگ نیابتی نبود بلکه زمینه‌ها را برای مقابله با تهدیدات بر اساس نوعی از قالب‌های عاطفی فراهم کرد. وی در کنار و حامی این افراد بود و خود را در برابر آنها مسئول می‌دانست و این نشان می‌دهد این قابلیت تا چه حدی می‌تواند ادامه پیدا کند.

انتهای پیام
captcha